eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
64.1هزار عکس
49.4هزار ویدیو
437 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رادار انقلاب
💢امام کاظم نصف عمر خود را زندان بودند، این همه از کجا آورده اند که در ایران این تعداد داریم؟ ✅پوستر فوق به دنبال آنست که با ارائه اطلاعات غلط و اغراق آمیز، هم رباره شخصیت امام کاظم(ع) و هم درباره نسب امامزاده های ایران شک و تردید ایجاد کند. واقعیت اینست که امام کاظم ع در سال ۱۲۸ هجری متولد شده اند و در سال ۱۸۳ هجری در زندان هارون وفات کرده اند بنابراین در سن 55 سالگی به شهادت رسیده اند. مدت زندانی بودن ایشان هم ۲۴ سال نبوده بلکه ۴ سال بوده است. 📚لأعلام ، خیرالدین الزرکلي، ج۷ ، ص۳۲۱ ضمنا امامزاده هایی که در ایران هستند لزوما نوادگان امام موسی کاظم ع نیستند بلکه بسیاری از آنان از سادات حسنی و حسینی هستند که بعد از قیام زید بن علی(سال ۱۲۱هجری) - از دست ظلم بنی امیه - به ایران فرار کردند و با ایرانیان وصلت نمودند و نسل فراوانی از آنان به جای ماند. در واقع جد بسیاری از این امامزاده ها قبل از تولد امام کاظم ع به ایران آمده اند. ✅برخی از این سادات با کمک ایرانیان به قیامهایی بر ضد حکومت ظالم زمان دست زدند که غالبا به شهادت آنان می انجامید تا اینکه در سال ۲۵۰ هجری نخستین قیام شیعی در طبرستان به رهبری حسن بن زید که از سادات حسنی بود به تاسیس حکومت محلی انجامید که ۲۸ سال پابرجا بود ولی به دست سامانیان ساقط شد. ✅سپس حسن بن علی حسینی معروف به ناصر اطروش در سال ۲۷۸ هجری در گیلان و دیلمان قیام کرد که به تاسیس حکومت انجامید. امامزاده های شمال ایران غالبا باید از این دسته سادات حسنی و حسینی باشند. به این کانال بیایید، باهم کنیم http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
#زیارت_آسمان آیت الله حائری شیرازی: زندگی آپارتمان نشینی، اجازه نمی دهد تا انسانها سالی یک بار هم به آسمان نگاه کنند! یکی از محرومیت‌هایی که ایجاد کرده، محروم شدن از نعمت بزرگ #دیدار_ستارگان است. اگر انسان ماهی یک شب برود به روستا، تا بتواند #آسمان را ببیند و #زیارت کند، مثل زیارت یک #امامزاده برایش #سازنده است. ندیدن آسمان، خیلی مضر است. یک نگاه به آسمان برای انسان کافی است که بداند این چیزهایی که برای خودش برداشته، باعث خجالت است. آسمان را گذاشته اند برای #صفر_کردن_تعلقات. انسان یک نگاهی به آسمان بکند، پاسخ سوالاتش را می گیرد! برای نجات انسان از #تعلقات، یک #نگاه_معنادار_به_آسمان بس است. https://eitaa.com/Bayynat
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت نهم : شرطبندی ✔️راوی : مهدی فریدوند ، سعید صالح تاش 🔸تقريباً سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟ بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند. 🔸همان روز به يكي از محله هاي جنوب شهر رفتيم. سر 700 تومان شرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند. 🔸يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه شد ما پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد! 🔸همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به گفتم:آقا ابرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود! 🔸هفته بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با سر 500 تومان بازيکردند. ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند! 🔸آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد. شب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از ، حاج آقا احکام ميگفت. تا اينكه از شرط بندي و پول صحبت کرد و گفت: پيامبر ميفرمايد: «هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست ميدهد .» و نيز فرمود هاند: «کسي که لقمه اي از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود .» 🔸ابراهيم با تعجب به صحبتها گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز سر واليبال 500 تومان تو شرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده بخشيدم! حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ، بکن اما شرط بندي نکن. 🔸هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان! ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شرط بندي نميکنم. آنها هم شروع کردند به مسخره کردن و تحريک کردن و گفتند: ترسيده، ميدونه ميبازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و... 🔸ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به ، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم. که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد. ٭٭٭ 🔸دوستش می گفت: با اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بسيار توصيه كرد كه شر طبندي نكنيد. اما يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بازي كرديم و مبلغ سنگيني را باختيم! آخرای بازي بود كه آمد. به خاطر شرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد. 🔸از طرفي ما چنين مبلغي نداشتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شد ابراهيم جلو آمد وتوپ را گرفت. بعدگفت: كسي هست بياد تك به تك بزنيم؟از بچه هاي نازي آباد كسي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با خاصي جلو آمد وگفت: سَرچي!؟ ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد. 🔸ابراهيم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد. اما بعد ازآن حسابي با ما دعوا كرد! ابراهيم به جز واليبال در بسياري از رشته هاي ورزشي داشت. در کوهنوردي يک کامل بود. تقريباً از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبحهاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش. نماز صبح را در صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند. 🔸فراموش نميكنم. ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد! اين کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت. ابراهيم را هم خيلي خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد وكسي حريفش نبود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/Bayynat