فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برش_یک_دقیقهای #گناه
🎥 آثار گناه
🎙🔺حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ #جعفر_ناصری
https://eitaa.com/Bayynat
✨ قضیه تشرّف خیلی حساس است؛ باید یک نفر را خیلی آماده کنند، تا بتواند این ملاقات را درک بکند؛ دیدار #حضرت شوخی نیست!
آنجایی که #حضرت نشستهاند، استعدادها در همه عوالم به فعلیت تبدیل میشود.
حجتالاسلام #جعفر_ناصری
https://eitaa.com/Bayynat
❇️ داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار...
علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:
✨حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
✨ايشان جوان بوده و سوار الاغ مىشده و اطراف اصفهان تبلیغ مىرفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مىرود و منبرش را میرود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
✨وقتى اين روضه تمام مىشود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مىگويد:
« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
✨ايشان مىگويد: مىروم مشكلى نداره» و قبول نمیکند همراهی بیاید.
نقل میکند:
عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مىآمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود.
مىگويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مىآيد.
✨منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
✨بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:
«آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
گفتم: «سلام عليكم» .
گفت: «مسئلةٌ»
(یعنی سوالی داشتم؟)
گفتم: «بفرماييد».
گفت: «آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت #سيدالشهداء اسب تاخت؟
گفتم:« بله من در تاريخ خواندهام كه چنین کاری کردهاند.
✨آن آقا گفتند:
« و اسبها هم بر بدن رفتند؟»
گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسبها هم بر بدن رفتند.»
✨مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:
« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت #سيدالشهداء علیه السلام را، منهدم كند؟»
✨گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
✨گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
✨گفتم:«من در تاريخ خواندهام كه فرستادند، اما گاوها نرفتند».
✨گفت: «چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه میشود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت #سيدالشهداء علیه السلام رفت، ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدند و قبر را از بين نبردند؟!»
✨آقا سید میگوید:
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مىكردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
✨گفتم: «البته اين قضيه يك جوابى دارد».
✨گفتند: «چى هست؟»
گفتم: «روز عاشورا حضرت #سيدالشهداء عليه السلام خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند، حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود.
خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مىخواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
نظر #امام_حسین علیه السلام بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود #حضرت مىخواستند آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
✨آن آقا كه پشت سر بود، فرمود: « درست است.»
✨آقا سید مصطفی میگوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم، ديدم هيچ كسى نيست، حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمدهام، نيست!
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
حجتالاسلام حاج شیخ #جعفر_ناصری
https://eitaa.com/Bayynat