#شهیدی که دوبار جانش را فدای امام حسین علیه السلام کرد
_ آیا میدانید چرا زائران کربلا به ازای هر بار زیارت حسین بن علی علیهما السلام دو مرتبه #حبیب_بن_مظاهر را زیارت میکنند؟!
در منابع شیعی نقل شده که حضرت امیر المومنین علیه السلام به همراه دو فرزند گرامیشان به منزل مظاهر اسدی دعوت بودند. #حبیببن مظاهر که در بهار جوانی بود و عشق و علاقه خاصی نسبت به سیدالشهدا علیه السلام داشت، به پشت بام خانه رفت تا لحظه آمدن امام حسین علیه السلام را تماشا کند.
زمانی که #حبیب متوجه میشود مهمانها نزدیک هستند، برای آن که خبر را به خانواده برساند، با عجله در حالی که از پشت بام به پایین میآمد، لیز میخورد و میافتد و در همان جا جان خود را از دست میدهد.
پدر و مادر #حبیب بن مظاهر که این صحنه میبینند، برای آنکه مهمانها متوجه نشوند و سبب ناراحتی آنها نشود، جنازه پسرشان را در اتاقی پنهان میکنند.
زمانی که امام علی علیه السلام سراغ #حبیب را میگیرند، مظاهر اسدی مرتبه اول ماجرا را بازگو نمیکند، ولی وقتی حضرت برای بار دوم سراغ #حبیب را میگیرند، مظاهر اسدی مجبور میشود که حقیقت را بازگو کند.
همان موقع امام حسین علیه السلام بر بالای سر جنازه میآیند و صدا میزنند #حبیب!
و #حبیب بن مظاهر چشمان خود را باز میکند...
مرتبه دوم که حبیب بن مظاهر جان خود را فدای امام علیه السلام میکند، در روز #عاشورا است که #حبیب در آنجا پیرمردی بیش نبود و تا آخرین قطره خون از حریم امام حسین علیه السلام و اهل بیت حضرت دفاع کرد و به شهادت رسید.
♦ جالب است که هر عاشقی که زائر حرم امام حسین علیه السلام است، در هر بار زیارت حسین بن علی علیهما السلام، دو مرتبه حبیب بن مظاهر را زیارت میکند، چرا که مزار #حبیب در کنار درب ورودی حرم سیدالشهدا علیه السلام واقع شده است.
📚 منابع:
✔دانشنامه امام حسین علیه السلام، نوشته آیتالله محمدی ریشهری
✔منتخب طریحی
✔مقتل خوارزمی
✔منتهی الامال
https://eitaa.com/Bayynat
حدود ساعت 11
بعد از این حملات، #امام دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران دادند. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه #امام شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام #حسین علیه السلام را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
▪️یک بار هفت نفر از اصحاب #امام در محاصره واقع شدند، حضرت #عباس علیهالسلام محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
ساعت 12:50 هنگام اذان ظهر
▪️#حبیب_بن_مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند که حضرت خطاب به اصحاب گفتند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» #حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر صلی الله علیه و آله قبول نمیشود؟»
#حبیب به جنگ او رفت، اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و #حبیب به شهادت رسید.
#امام علیهالسلام از شهادت حبیب متاثر شدند و برای اولین بار در روز عاشورا گریستند. رو به آسمان کرده و گفتند: «خدایا! رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
▪️ #امام علیه السلام نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواندند. گروهی از اصحاب به حضرت اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشتهاند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
حدود ساعت 13
▪️سی نفر از اصحاب #امام علیه السلام تا وقت
نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین علیه السلام بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرده و فرمودند:
«ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
حدود ساعت 14
▪️عاقبت امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام تنها ماندند. عباس علیه السلام اجازه میدان خواست، اما #امام او را مامور رساندن آب به خیمهها کردند. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس علیه السلام در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. #امام علیه السلام برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزشان گریه کرده و فرمودند: «اکنون دیگر پشتم شکست.»
حدود ساعت 15
▪️ #امام_حسین علیهالسلام به طرف خیمهها برگشتند تا خداحافظی کنند، همچنین پیراهنشان را پاره پاره کرده و پوشیدند تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهشان نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اشان علی اصغر را به میدان برده تا او را سیراب کنند، که شش ماهه به تیر حرمله به شهادت رسید.
▪️ #امام علیه السلام به میدان رفتند، اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ده نفر به مقابله حضرت آمدند. بعد از شهادت #امام علیهالسلام، بر پیکر مبارکشان جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
▪️در مقاتل نوشتهاند:
زمانی که #امام حسین علیه السلام در آستانه شهادت بودند، اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن دوید و به طرف مقتل #امام آمد، اما او را در بغل عمویش کشتند. حضرت ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
ساعت 16:06 اذان عصر
▪️وقت شهادت #امام علیه السلام را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید:
پیش از آن که حسین(علیه السلام) کشته شود، شنیدم که میگفت «به خدا پس از من کسی را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب #امام علیه السلام فرو برد ...»