eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.2هزار عکس
129.7هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃دلم خوش بود که منتظرم.با دل شکسته ام راهی جاده ی شدم .گاهی که از سرگرمی های دنیا راه خلاصی داشتم و به انتهای مسیر می اندیشیدم، زبانم به ذکر ‌"اللّهم عجّل لولیک الفرج" معطر می شد اما، پاهای از الهتابِ ، قدم هایم را ناتوان کرده بود...سرانجام در جاده های فرعی غفلت گم شدم .😔 . 🍂 اکنون سال هاست من راه گم کرده ام.صدای ترسیده ی ، بغضِ پیچک شده در گلویم و چشم هایم که هوای گریه دارند،سبب شد که دست های خالی ام را به سوی بگشایم و دعای بخوانم از برای آمدنت.🕯 . 🍃مولا جان.... من همان رفیق نیمه راه هستم که نامه نوشتم برای اما، هنوز جوهر عهدنامه ام خشک نشده کردم و آمدنت را فراموش کردم .😞 . 🍂شرمنده ام که به پای پرونده سیاه اعمالم می ریزی، پیش خدا واسطه می شوی و برایم طلب می کنی.😓 . 🍃میخواهم در این روزهای باقی مانده تا ماه مهمانی خدا، سکوت بگیرم و اندکی به احوالم فکر کنم .... همچون حُر ،کفش هایم را بر گردن آویخته ، سر از خجالت خم کنم وبا شرمندگی در حضور امام زمانم توبه کنم. . 🍂 یا صاحب الزمان ... هوای زمینی را کرده ام که بوی تو را می دهد.دلتنگم برای ، دعای ، ندای و بارانی که زنگارهای گناه را از دلم بشوید.🌧 🍃دلم لک زده برای نماز که در هر رکعت اش تسبیح به دست، صدمرتبه "ایاک نعبد و ایاک نستعین" گواهی دهم.📿 . 🍂حال که خانه نشین شدم و از هیاهوی شهر و آدم هایش رها ، فهمیدم چقدر جای خالیت حس می شود.😰 . 🍃چقدر این روزها ترس از دارم و نگرانم، امامم را ندیده از دنیا بروم .😥 . 🍂یوسف زهرا ... خوبی نبودم .اما دل خوشم به بخشش و مهربانیت و صدای تا قلب مرده ام را جان تازه ببخشد.💚 🍃آقاجان ..... به حرمت های علی(ع) بر سرچاه ... به حرمت ناله ی بین در و دیوار... به حرمت روضه های سه ساله در شام‌.. به حرمت دل داغدار زینب(س)... به حرمت کهنه بیا ....😭 . 🍂بارالها.... ما بد کردیم در حق خودمان و امام غریبمان . اما تو را قسم به دست های قلم شده برای ، مابقی مهدی فاطمه را بر ما ببخش...😔 . 🍃اللّهم کن لولیک الحجة بن الحسن..... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگویند شلمچه جایی است که شهیدان حسین وار جنگیده اند... و من از بدو ورود به خاک پاکت... تشنگی را در تو دیده ام و انتظار اهالی خیام را به نظاره نشسته ام... اینجا چقدر بوی حنجره های سوخته می آید .... و چقدر دستها تشنه ی وفایند.....
۴سال میگذرد از آن روزهایی که هرچه بیشتر از رفتن تو به میگذشت اضطراب و اشتیاق ما بیشتر میشد اشتیاق از این جهت که منتظر برگشتنت بودیم و اضطرابی که نکند در کار نباشد🚷 و عاقبت سفر رویایی تو، به ختم شود. اضطرابی که در تماس و مکالمه آخر☎️ دو چندان شد. یادته بهم گفتی چند بار تا پیش رفتم. اما توفیق رسیدن به آن را نداشتم و چه حسرتی پشت این شهید نشدن بود😔 با شنیدن این جمله، ناخود آگاه سرازیر شد. درست مثل الان که چشمانم بارانی شده. گفتم کی برمیگردی⁉️ بسه دیگه برگرد، . یادته داداش؟؟😢 بار که تماس گرفتی لحن صدایت با دفعه های قبل فرق داشت. انگار میخواستی بگی بی تابی نکن خواهر💓 به زودی ، اما نه به شکلی که شما منتظر هستید. برمیگردم در حالیکه چشمانم بسته است و لبانم دیگر به سخن گفتن گشوده نمیشود😭 برمیگردم در حالیکه شما هستید و من خندان... اما وقتی برگشتم انتظار نداشته باش در آغوش بگیرمت💞 انتظار نداشته باش از سفری که رفتم برایت تعریف کنم. هرچند که حرف های زیادی برای گفتن دارم اما این دفعه من، فقط هستم. این بار من آرام گرفتم♥️ و شما هیاهو میکنید گفتی ماموریتی داری که وقتی به سرانجام رساندی برمیگردی و من چه دیر متوجه شدم ماموریت تو* * بود. چیزی که بخاطرش شبانه روز تلاش کردی و خودت را برای رسیدن به آن پاکیزه کردی✨ و چه زیبا دست از دنیا شستی و *خــ❣ــدا* چه زیباتر خریدار بنده ی به کمال رسیده ی خود شد. 🌷 🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 حال و هوای زائرین حضرت در این روزها که تا نزدیکی حرم مطهر می‌آیند و زیارتنامه می‌خوانند. خدا دارم دق میکنم😭💔
🌷 شهید سید مجتبی‌ علمدار🌹🕊 برای بهترین دوستان خود دعای کنید. میشه برای ماهم دعای شهادت کنید؟؟ 💕
💚 ✨میٖ‌فرمۅدن; "ماازحلالش‌گُذشتیٖم، شمٰاازحرٰامش‌بُگذࢪیٖد.."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍تصاویر رهگیری ناو تروریست‌‌های آمریکایی در خلیج فارس توسط داوران قهرمان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اگر لازم باشد از این هم نزدیک‌تر خواهیم شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشتم: مهربان با پدر و مادر هشتم: از امروز تلاش می کنم با نهایت مهربانی با پدر و مادرم رفتار کنم تا مثل سردار دلها بتوانم رضایت پدر و مادر را جلب کرده و دعای خیر آنها را همیشه همراه داشته باشم. وهمچنین با اطاعت از پدر و مادر، اطاعت از ولی امر و امام زمان خود را تمرین می کنم تا یاور خوبی برایشان باشم و به من افتخار کنند... احسان و تکریم پدر و مادر از جایگاه بسیار بلندی برخوردار است و خداوند همواره در قرآن کریم، پس از بیان حکم وجوب پرستش خدای یگانه، به احترام و تکریم پدر و مادر اشاره کرده و حکم می‌کند: "و بالوالدین احسانا"(بقره ۸۳). باید در خانه، با اطاعت از پدر و مادر، اطاعت از ولی را تمرین کنیم تا پس از ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) بتوانیم مطیع خوبی برای ولی امر خود باشیم ان شاءالله... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مولای من! 🔻نقطه ضعف خدا.. 💠 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
مشڪل ما اینجاست ڪہ فڪر میڪنیم ظهـور مهــدی(عج) یڪے از راہ هـاے نجات است...😔 در صورتے ڪہ ظهـور مهــدی(عج) تنهــا راہ نجات است😍! ••• ═══.•═♡❤️♡═.•═══
آسمانــے میشومـ وقتــے نگاهتـ😍ــ میکُنمــ اے تماشایےترین مخلوقِ خاکے در زمیـ🌏ـن اللهم‌احفظ ‌قائدناالامام‌الخامنہ‌اے💚 ما_غایبیم_او_منتظر_ماست•
جان خود در ره اولاد علی می بازیم همچو مالک به عدوان علی می تازیم ای که گویی که خلایق ز ولی خسته شدند کوری چشم تو بر سید علی می نازیم😌💪🏻 ‌
🌹شهید محمد گرامی و همرزمانش در قاب عکسی یادگاری با مقام معظم رهبری در دوران دفاع مقدس🌹
🍃باور کنند یا نه من ، تو را از عمق جان باور دارم!!!  🌺دوباره در ابتدای راه... از این نقطه ی آغاز... نگاهم را به مرامت دوخته ام! تویی که از بهشت خدا هوای زمین را داری.. سلام!❤️ سلام بر تو ای ابراهیم صدایم را داری؟ دوباره آمده ام تا مثل همیشه چون کوه پشت سرم باشی. ای صلابتت زبان زد همه ی گوهر شناسان قرن زندگیم! ای ابراهیم!💐 آنقدر می خواهم به هوای تو سر به هوا شوم که چون تویی بپرم تا هوای خدا ای ابراهیم.. هوایم را داری؟ سلام بر تو ای شهید زنده ی قرن! 🌹🌹🌹🌹 رفیق شهیدم تولدت مبارک عزیزم
🔴با هم اومده بودن بیمارستان؛ خانم سرفه و تنگی‌نفس داشت. بعد از تریاژ بهش یه ماسک دادن تا بزنه به‌صورتش؛ اما ماسک رو برای همسرش زد گفت من مریضم، نمی‌خوام اونم مریض شه. اینطوری عاشق بشید و عاشق بمونید و البته در نهایت خدارو شکر تست کروناشون منفی بود و هر دو اینطوری برگشتن خونه سلامتی همه مردم دنیاوخصوصامردم کشورخودمون که ثابت کردند مرد عمل هستندوچقدرخوش درخشیدند و سلامتی شماعزیزان یک صلوات بفرستید وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
🔸عکس منتشر نشده از شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید حاج احمد کاظمی 🔹نامه ایی به احمد:اگر روزی به او بنویسم می گویم که مرا با خودت ببر...از خدا می خواهم هرچه سریعتر من رو به او ملحق کند. حاج رفتی وداغی همچون رفتن امام ره بردلهای ماگذاشتی یه نگاهی هم به سربازانت بینداز بدجور دلشان تنگ شده 🌸لحظات خود را معنوی کنید به عطر صلوات 🌸 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
اونقدر با اسم بی بی انس گرفته بود که اگه توی بهترین لحظه‌های زندگیش از حضرت فاطمه (س) میگفتی شروع می‌کرد به اشک ریختن. یه روز رفتم تو اتاقش دیدم واسه خودش مجلس روضه گرفته از حضرت زهرا (س) میخوند و گریه می‌کرد. پرسیدم: .... نگاهی احساسی و متفاوت ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌹مرتضی حاجی باقری از فرماندهان لشکر 41 ثارلله 19 ساله بود که به جبهه رفت. او مسئولیت فرماندهی تخریب لشکر 41 ثارالله، فرمانده تیپ در این لشکر و معاونت عملیات لشکر را برعهده داشت. در عملیات والفجر 4 مجروح شد و یک دست خود را از دست داد و در عملیات کربلای 5 علاوه بر مجروحیت به اسارت دشمن درآمد. ✍او در خاطره‌ای از دوران اسارت و وساطت شهید حاج قاسم سلیمانی برای بخشیدن یکی از آزادگان تعریف کرد: «زمانی که به اسارت درآمدم، معاون لشکر بودم، عراقی‌ها در به در می‌گشتند تا از بین اسرا فرماندهان را پیدا کنند، یکبار تصویری آوردند و از اسرا خواستند تا افراد داخل عکس را شناسایی کنند، اتفاقا من هم در آن عکس بودم، بچه‌ها حرفی نزدند و این ماجرا گذشت تا اینکه بعد از مدتی یکی از اسرا نتوانست مقاومت کند و من را لو داد، با چند افسر عراقی آمدند بالای سرم، نزدیک به هزار نفر دیگر از اسرا شاهد ماجرا بودند، به من که رسیدند این اسیر به من اشاره کرد و گفت: «این مرتضی حاجی باقری معاون لشکر 41 ثارالله است» یک دفعه افسر عراقی سیلی محکمی به او زد و گفت «اینکه محمدرضا شمس است» ماجرا از این قرار بود که در لحظه اسارت لباس یکی از دوستانم به نام محمدرضا شمس را به تن داشتم که اسم او روی لباس خورده بود. بعدها وقتی آزاد شدیم و به ایران بازگشتیم شرایط برای اسیری که من را لو داده بود سخت شد، همه او را به نام فردی که مرا فروخته می‌شناختند. این اتفاق آنقدر برای او سخت تمام شد که ماجرا را به حاج قاسم سلیمانی گفت. حاجی فرمانده من بود، یک روز صدایم کرد و گفت یک جلسه می‌گیرم و کل آزاده‌های استان را به سپاه دعوت می‌کنیم، هم جلسه دورهمی باشد و هم اواخر مجلس این بنده خدا را داخل می‌فرستم تو بلند شو و او را در آغوش بگیر و ببوس مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است.» بعد هم پنج انگشتش را بالا آورد، گفت: «هیچ کدام از انگشت‌های دست یکی نیستند، از هر انگشتی یک توقع می‌رود، این آدم هم همینکه به فرمان امام به جبهه آمده باید نوکری‌اش را کنیم و ممنونش باشیم، از او بگذر.» 📚برگرفته از سایت defapress