eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.3هزار عکس
130هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کمتردیده شده از دیدار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با خانواده شهدای استان همدان
بــاور ڪننـد یا نه 🕊 من، تۅ را از جـ❣ـان باور دارم ۰۰ دوباره در ابتــدای راه از این نـــقطـہ ی ۰۰۰ نگاهـ👀ـم را بہ مــــرامـت دوخـتـہ امــ ! تویـی که از خـدا هوای زمیــــن را داری♥️ سـلام ! سلام بر تو ای 🌺 🌹🍃🌹🍃
✍️رمضان یعنی ... ماهی که در آن با هر نفس کشیدنت، می‌توانی دنیا را به خوشبختی نزدیکـ ‌تر کنی!! پس حتی برای نفس‌هایت هم نیت کن ... تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج
💗 هرصبح ڪه سلامتان می دهم به امید روزی هستم ڪه را با گـوش جان بشنوم.. مــولای مــن تا آن روز می دهــم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😱 ماجرای دختر بد حجابی که عاشق رهبری شد... 👈🏻 فکر نکنید فقط چادری ها دوستتون دارن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بازارها باز و تمام کارها دائر آیا روا باشد حرم اینگونه بی زائر ♦️پیداست از بی اعتقادی ها، زبانم لال تنها حرم نا امن میباشد علی الظاهر 🌹شعر زیبای سید رضا نریمانی در انتقاد به بسته ماندن حرم های مطهر
🦋*﷽*🦋 در تاریخ 22/8/1395 در سوریه، استان حلب به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیش از آن که شهید هریری به سوریه اعزام شود پیامی را به دوستان خود ارسال کرده  و در آن گفته بود: «می‌روم تا انتقام سیلی مادرم را بگیرم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز ۸اردیبهشت سالروز شهادت فرمانده شجاع خلبان قهرمان شهیدشیرودی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند.  خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد . چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. 🌹 🌹 🌹 🌹  نثار روح پرفتوح همه شهدا صلواتی عنایت فرمایید
💠شهـید حاج هــمت درپاســخ به جـو سـازی ‌های جریانی مــرموز طی عملیات رمضـــان گــفت: 🌷هرڪسی ڪه بیشـــتر برای ڪار ڪند بیشتر باید فحش بشنود و شما چون بیشتر برای خــدا ڪار ڪردید بیشتر فحـش شنیدید و می‌شـــنوید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏 💕 به حرمت این روزهای ماه رمضان چشمی گریان نباشه قلبی شکسته نشه 💕 دلها از غصه خالی باشه وبیماری و بلای بد ازهمه دور باشه آمين طاعات و عباداتتون قبول💕 صبح بخیر💚🌹 ╔═════ ೋღ 💚
| پرواز ابدی ⚪️ ۸ اردیبهشت سالروز شهادت شهید شیرودی 🔹 هنگامی که پرواز می کنم احساس میکنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم ودر بازگشت هرچند پرواز موفقیت آمیز بوده باشد مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده‌ام تا به سوی خداوند برگردم از وصیت علی اکبر قربان شیرودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تازه عصا بدست گرفته چنین شده شمشیر امیرالمومنین بدست بگیرد چه میشود ❤️ حیدر
❤️ ای که شیرین است نامت چون عسل هـر طـلایی جــز شمـا بـاشـد بدل خـاک پـایت سـرمه ی چـشمـان مـا رهبر ما تو مرادی ما مریدیم از ازل حیدر 🌹
در سنگر شهادت راه شهدا ، کلام شهدا : خون خود را بر زمین میریزم تا مگر بیدار شود، ولی افسوس که و همه را به زنجیر کشیده است... از قافله های شهدا جا ماندیم رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم افسوس که در زمانه دلتنگی مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم شرمنده ایم
🦋*﷽*🦋 همیشه میگفت دلم می خواهد بجنگم، شهید شوم اما هدفم مقاومت است.» هم رزمانش تعریف می کنند وقتی به برادرم می گفتند «تو نباید جلو بروی» می گفته «من کیلومترها راه نیامده ام که عقب باشم. ما با خدا و اهل بین معامله کرده ایم.» ابوالفضل آنقدر شجاع بود که در همه تیپ ها از جمله فاطمیون حضور داشته و جسور بود. ایشان در آزادسازی حلب و در منطقه «عِبطین» به شهادت رسید. بعد از آزادسازی حلب از ابوالفضل خیلی یاد می کردند و من آن زمان فهمیدم که بعد از آزادسازی خرمشهر که از شهدا یاد می کردند، چه حس و حالی داشتند. مدافع حرم شهید
خاطره ای از همرزم شهید:📝 « یک شب درگمرک خرمشهرنیمه های شب بیدارشدم ( با دیدن احوالش) فهمیدم محراب ماندنی نیست ، به حالش غبطه خوردم ، ولی خوشحال بودم درفضایی نفس می کشم که درکنار اوهستم ، سربازان بعثی درحمله ای مقطعی آتشی سنگین را روی گمرک خرمشهرمی ریختند و او از معدود کسانی بود که تا صبح روی خاکریز با تیراندازی به آن ها جواب می داد. درموقع عبادت ، درملکوت سیرمی کرد و عبادت بی ریایش دیدنی و جذاب بود. درحین ماموریت درجبهه ، ازکوچک ترین اوقات فراغت برای پیگیری درسش غفلت نمی کرد و درپی اعتراض من که جبهه جای درس خواندن نیست، می گفت که درس خواندن دراینجا عین تلاوت قرآن است.
شاید شیرین‌ترین و جالب‌ترین قسمت این مراسم این بود که خطبه عقد این شهید والامقام به صورت تلفنی توسط رهبر معظم انقلاب خوانده شده است. همسر شهید در روایت آن لحظات می‌گوید: نوید سر سفره عقد، قرآن را که دستش گرفت، نیت کرد و قرآن را باز کرد تا هر صفحه‌ای که آمد باهم بخوانیم؛ آیه اول صفحه را که دید، لبخند زد و با آرامش نگاهم کرد، چشمانش از شوق برق می‌زد، آیه 23 سوره احزاب دلش را آرام کرده بود. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»: «برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.»
. ای شهید هرکس را هوایی ست در سر و من هوای تو در سر دارم ... . ... کی شود که من در هوایت ، بمیرم و به وصالت برسم....... عشق من ، فرمانده من
🔸سیمرغ هوانیروز ارتش؛ از شیرود تا بازی‌دراز 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از شهید شیرودی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدا کرده است، نام می‌برد. 🔹شهید شیرودی طی نامه‌ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می‌باشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ‌ها شرکت نموده اند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام، برگردانید". 🔹امروز سالگرد شهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی است. ┈ ┈ • •✾•🍀 💐 🍀•✾• • ┈ ┈
🦋*﷽*🦋   🌷 📝خاطرات پدر شهید: در یکی از روز های ماه مبارک رفته بود به قنات که آب بیاورد. بعد از اذان مغرب آمد و خیلی هم ناراحت بود. گفتم:"بیا افطار کن." گفت:"من نمی خواهم. گفتم چرا؟ گفت چون یاسین(یکی از اهالی روستا) افطار ندارد.شما افطار مرا بدهید تابرای او ببرم." وهمین کارراهم کرد و افطارش را برای یاسین برد."