هواپیمایی که شهید فلاحی خلبان آن بود دچار نقص فنی میشود، با توجه به اینکه آنها در فراز شهر تبریز قرار داشتند ، تراکم ساختمانها و آپارتمان های منطقه، این خلبان دلاور تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا هواپیما در منطقه خلوت فرود بیاورند تا به مردم منطقه هیچ صدمهای وارد نشود و از حداکثر تلفات انسانی جلوگیری کنند.
هرچند این خلبان شجاع میتوانستند ایجکت کنند و هواپیما را رها نمایند تا حداقل جان خودشان در امان باشد اما وجدان و تعهد سازمانی این اجازه را به آنها نداد و راهی جز فرود در ورزشگاه پنج هزار نفری در منطقه یکهدکان تبریز نیافتند.
این دلیرمرد همین کار را انجام میدهد اما به علت عرض کم ورزشگاه، هواپیما پس از برخورد با صندلیها و همچنین سر درب ورودی ورزشگاه ،منفجر میشود
شجاعت و رشادت مثالزدنی خلبان، از وقوع فاجعه بزرگ جلوگیری کرده و مانع از برخورد هواپیما به ساختمانهای مسکونی شد.
#شهید صادق فلاحی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
15.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 گریههای فرزند خردسال شهید فلاحی در فراق پدر در مراسم تشییع پدرش ..و یتیم نوازی شهید آیت الله آل هاشم😭
🔹همین اشک های دختر شهید برای یک دنیا شرمندگی ما کافیه 😭😭
#شهید صادق فلاحی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#سیره_شهدا
💠همیشه وضو داشت. وقتی از او می پرسیدم که چه کار می کنید دائما وضو می گیرید ، می گفت: من همین را دارم و جز این چیزی ندارم . می گفت: شما هم دائم الوضو باشید اکثر مواقع با نیرو ها بود یا آنها را توجیه می نمود یا در حال انجام مأموریت بود، بلافاصله که بر می گشت، اجازه نمی داد که شبها بچه ها بخوابند و می گفت خواب همیشه هست و نماز شب بخوانید.
💠موقعی که نماز شب می ایستاد ، این قدر طول می کشید که می گفتیم نماز جعفر طیار است. از نیمه شب تا اذان صبح درحال گریه و زاری بود . اینقدر با خلوص نیت بود که عجیب بود.
#شهید غلامرضا کرامت
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#کار_برای_خدا...
🔰فرمانده تیپ بود.از تلوزیون آمدن برای مصاحبه ، ردشان کرد و گفت: کار واسه خدا که گفتن نداره!
🔰عملیات خیبر بود، داشت با [شهید] علی الوانی واسه سنگربسیجی ها گونی خاک میکرد که ترکش خمپاره ای هر دو را آسمانی کرد.
#شهید ابراهیم ایل
#شهدای_فارس
سمت: فرمانده تیپ امام سجاد(ع)
شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۵
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠سال 43، سی و پنج سال را رد کرده بود. شغل اصلی اش چوپانی بود بعد رعیتی و کشاورزی. سواد هم نداشت، اما زیر بار زور نمی رفت. آنقدر ستم های خان منطقه را در بوق و کرنا کرد که خان تبعیدش کرد به روستای دیگری.
آنجا هم زبان برانش دست از سر خان برنداشت.
خان هم چند مزدور را برای کشتنش فرستاد. آن ها هم خانه اش را غارت کردند و خودش را آنقدر کتک زدند که چند استخوانش شکست، بعد روی استری انداختند تا در جایی پرت کارش را تمام کنند که در میان باغ ها خود را پائین انداخت و فرار کرد.
🌷 سال 58، به فرمان امام نهضت سواد آموزی تشکیل شده بود و ما پیگیر بودیم که افراد بی سواد روستا را با سواد کنیم. خیلی ها نه خود زیر بار می رفتند نه می گذاشتند خانواده شان در کلاس ها شرکت کنند که گاهاً مجبور می شدیم با ژاندارم درب منزل آنها برویم.
اما سرمست با اینکه 60 سال را رد کرده و مویی سفید کرده بود، اما عاشق با سواد شدن بود. یک روز برای کاری به گرمسیر رفت و نتوانست در کلاس حاضر شود. روز بعد دیدم یکساعت زودتر پشت در خانه ما ایستاده. با شوخی گفتم: سرمست، زوده!
خیلی جدی گفت: دیروز غایب بودم، امروز زودتر آمدم تا درس دیروز را بگیرم
#شهید سرمست نمدی رحیمی
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠بچه کدخدای محل بوده و کل روستا مال خودشون بوده.....به تمام معنا پول دار و قدرتمند محله ...
وقتی شنید صدام و حزبش به خاک ایران تجاوز کردند غیرتش اجازه نداد ساکت بشیند ...به پدر و مادرش گفت من باید جلوی این دشمنان بایستم ...
اما وقتی می خواسته برود جبهه ، بعضی مردم براش حرف در آوردن که به خاطر پول می خواهد برود.
قید پول و مال دنیا و همه حرف های دنیایی بعضی مردم را زد و رفت برای دفاع از دین و وطنش ...
تو جبهه لقب سنگر سازان بی سنگر به راننده لودر ها میدادن، اونجا شد سنگر ساز بی سنگر ...
یک جوان با غیرت ایرانی ...
#شهید کاظم احمدی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠 از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به غزه تا شهادت سیدحسن نصرالله، بارها از او خواستیم که به ایران بیاید، اما هر بار میگفت که نمیتواند همسرش، آقا رضا را رها کند و به ایران بیاید.
میگفت من اصلا نگران خودم نیستم و بیشتر ناراحت شما هستم که نگران من هستید.
روز شهادت سیدحسن نصرالله با او تماس داشتم. میگفت خوش به حالش، او الان بهترین حال را دارد و دعا کنید که اگر قرار است همسرم شهید شود، من هم با او شهید شوم.
به او میگفتیم پس ۵فرزندت چی. ؟
میگفت من آنها را به امام زمان(عج) سپردهام و از آنها خیالم راحت است.
وقتی که بچههایش بعد شهادتش آمدهاند ایران، دیدیم چقدر آرامشش درست بوده، چون این بچهها محکم و شجاعند.
او مدتی پیش برای بسیاری از دوستان و آشنایان نامه نوشته و حلالیت طلبیده بود. ما منتظر شهادت ایشان بودیم و وقتی این اتفاق افتاد، گفتیم که بهترین تصمیم را گرفت که پیش همسرش ماند. شهادت حق معصومه بود.»
#شهیده معصومه کرباسی
#شهدای_فارس
#سالگردتولد💐
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷روزی پدر به من گفت: «برو سر زمین، سری به هندوانه ها بزن!»
با دوچرخه رفتم سراغ هندوانه ها. یک ساعتی سر زمین بودم که حوصله ام سر رفت. سوار بر دوچرخه رفتم بسیج محل، دیدم دارند نیرو اعزام می کنند. سریع رفتم به دنبال دوستم محمد. مسئول اعزام با مسئول اعزام سروستان تماس گرفت، گفت اگر قدشان اندازه باشد اعزامشان می کنیم. با متر قد وقواره ما را اندازه گرفتند هردو کوتاه بودیم، ردمان کردند. رفتم سراغ مسئول اعزام از آشنایان بود، برای اعزام راضی اش کردم!...
🌷بار اول اعزام به شدت از ناحیه زانو و سر مجروح شد، دو ماهی هم تهران بستری بود اما پس از بهبود دوباره به جبهه برگشت. عملیات خیبر، پرچم گردان را دست گرفته بود و پیشاپیش همه می رفت که جسمش زمین افتاد و روحش آسمانی شد در حالی که هنوز 13 سالش نشده بود. جسدش 11 سال گمنام در آن سرزمین زیر آفتاب و باران... بود. وقتی پیکرش را تفحص کردند بدن نحیف و کوچکش هنوز سالم بود، لباس خاکی به تن؛ پوتین به پا هنوز برای دفاع از کشور آماده بود!
🌷🍃🌷
#شهید حسنعلی مزدور(سعادتمند)
#شهدای_فارس
شهادت:۶۲/۱۲/۱۲ - طلائيه
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💢از طرف فرمانده سپاه مبلغ ده هزار تومان پاداش به محمد هدیه داده شد بود.
آن روز ها پول زیادی بود، تقریباً چهار برابر حقوق محمد. مثل تمام زن ها طلا و زیور آلات را دوست داشتم، از محمد خواستم با آن پول مقداری طلا برای من بخرد.
کمی سکوت کرد و گفت: «شما اگر چند گرم طلا داشته باشید خوشحال ترید یا این که دل چند رزمنده را شاد کنیم؟»
در جواب سؤالش ماندم.
از خواسته خودم کوتاه آمده گفتم:« حالا می خواهی این پول را چه کار کنی؟»
گفت: «می خواهم آن را بین پنج نفر از رزمندگان که محتاج تر از من هستند تقسیم کنم!»
#شهید محمد اثری نژاد
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷صبح 14 اسفند ماه بود. در سنگر تخریب بودیم که یکی سید صدرالدین را صدا زد. رضا ایزدی بود. سید که یک پایش قطع بود لی لی کنان تا جلو سنگر رفت. رضا چیزی در گوش سید گفت و رفت. سید که برگشت گفتم رضا چی می گفت. سید سری تکان داد و گفت، میگه سید دعا کن منم شهید بشم!
🌷با بچه های تبلیغات در منطقه دور می زدیم. چشممان به رضا ایزدی و بهاالدین مقدسی افتاد که با موتور بودند. اصرار کردیم کمی صحبت کنند. رضا فقط می خندید. زیر لباس خاکی اش، لباس سیاه عزای برادرش رسول بود،اما چهره اش مثل همیشه بشاش و خندان. بها الدین در مورد شهید و نقش شهید حرف زد. نوبت رضا شد. رضا با خنده می گفت چی بگم... ناگهان جدی شد. جدی گفت ما آرزویمان است مثل حاج شیرعلی سلطانی بی سر خدمت امام حسین برسیم...
با خنده رفتند. شاید چند ساعت نشد که هر دو دوست کنار هم شهید شدند. بی سر...
🌹🍃🌹
هدیه به سرداران شهید رضا ایزدی و بهاالدین مقدسی صلوات
#سالروزشهادت
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💢بار آخری که می رفت، خیلی پریشان بود. به مادر می گفت: مادر نمی دانم چرا من شهید نمی شوم. اما این بار می روم و برنمی گردم تا #شهید شوم.
مدتی از رفتنش می گذشت. عملیات بدر تازه تمام شده بود. یک نفر به خانه ما آمد. ساک حسن، که یک دوربین عکاسی، تعدادی عکس و مقدار لباس در آن بود را به ما تحویل داد. با ترس و لرز گفتم: حسن شهید شده!
گفت:
نه... نگران نباشید. حسن مفقود شده است، احتمالاً زنده است.
با گذشت زمان و بی خبری، کم کم احتمال شهادت حسن قوت می گرفت. کارمان شده بود سرکشی به معراج شهدا و دیدن شهدای گمنام، تا دیدن فیلم و عکس هایی که از شهدا و اسرا گرفته شده بود.
اما فایده نداشت، رفته بود که بر نگردد. جنگ تمام شد. شش سالم از جنگ گذشت که بالاخره جنازه حسن در منطقه عملیاتی بدر تفحص و بعد از یازده سال به شیراز برگشت.
#شهید حسن صفرزاده
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠حمید معتقد بود انسان باید رفتارش و گفتارش و کردارش تأثیرگذار باشد.
همیشه میگفت: راه می رویم برای خدا باشد، مینشینیم، میخوابیم، نفس می کشیم و هر کاری می کنیم برای رضای خدا باشد
💠عاشق امام زمان(عج)بود وهیچ کس تا به حال ناراحتیش رو ندیده بودتا اینکه یه روز که خواب بود، یکی از اقوام،حمید رو از خواب بیدار می کنه، تا حمید بیدار شد با ناراحتی بهش گفت: چرا منو از خواب بیدار کردی؟ بهش گفتند: حمید چرا این همه ناراحتی؟ مگه چی شده؟
حمید عذرخواهی کرد و گفت:
آنقدر در عالم خواب غرق رویای شیرینم بودم و با مولایم امام زمان«عج» صحبت می کردم که این بیداری مرا عذاب می دهد.
امام زمان«عج» در خواب جام شربتی را به من دادند و من نوشیدم. «چه بسا این شربت شهادت بوده.»
#شهید حمید کایدی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin