eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.3هزار عکس
130هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
در سنگر شهادت راه شهدا ، کلام شهدا : خون خود را بر زمین میریزم تا مگر بیدار شود، ولی افسوس که و همه را به زنجیر کشیده است... از قافله های شهدا جا ماندیم رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم افسوس که در زمانه دلتنگی مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم شرمنده ایم
🦋*﷽*🦋 همیشه میگفت دلم می خواهد بجنگم، شهید شوم اما هدفم مقاومت است.» هم رزمانش تعریف می کنند وقتی به برادرم می گفتند «تو نباید جلو بروی» می گفته «من کیلومترها راه نیامده ام که عقب باشم. ما با خدا و اهل بین معامله کرده ایم.» ابوالفضل آنقدر شجاع بود که در همه تیپ ها از جمله فاطمیون حضور داشته و جسور بود. ایشان در آزادسازی حلب و در منطقه «عِبطین» به شهادت رسید. بعد از آزادسازی حلب از ابوالفضل خیلی یاد می کردند و من آن زمان فهمیدم که بعد از آزادسازی خرمشهر که از شهدا یاد می کردند، چه حس و حالی داشتند. مدافع حرم شهید
خاطره ای از همرزم شهید:📝 « یک شب درگمرک خرمشهرنیمه های شب بیدارشدم ( با دیدن احوالش) فهمیدم محراب ماندنی نیست ، به حالش غبطه خوردم ، ولی خوشحال بودم درفضایی نفس می کشم که درکنار اوهستم ، سربازان بعثی درحمله ای مقطعی آتشی سنگین را روی گمرک خرمشهرمی ریختند و او از معدود کسانی بود که تا صبح روی خاکریز با تیراندازی به آن ها جواب می داد. درموقع عبادت ، درملکوت سیرمی کرد و عبادت بی ریایش دیدنی و جذاب بود. درحین ماموریت درجبهه ، ازکوچک ترین اوقات فراغت برای پیگیری درسش غفلت نمی کرد و درپی اعتراض من که جبهه جای درس خواندن نیست، می گفت که درس خواندن دراینجا عین تلاوت قرآن است.
شاید شیرین‌ترین و جالب‌ترین قسمت این مراسم این بود که خطبه عقد این شهید والامقام به صورت تلفنی توسط رهبر معظم انقلاب خوانده شده است. همسر شهید در روایت آن لحظات می‌گوید: نوید سر سفره عقد، قرآن را که دستش گرفت، نیت کرد و قرآن را باز کرد تا هر صفحه‌ای که آمد باهم بخوانیم؛ آیه اول صفحه را که دید، لبخند زد و با آرامش نگاهم کرد، چشمانش از شوق برق می‌زد، آیه 23 سوره احزاب دلش را آرام کرده بود. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»: «برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.»
. ای شهید هرکس را هوایی ست در سر و من هوای تو در سر دارم ... . ... کی شود که من در هوایت ، بمیرم و به وصالت برسم....... عشق من ، فرمانده من
🔸سیمرغ هوانیروز ارتش؛ از شیرود تا بازی‌دراز 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از شهید شیرودی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدا کرده است، نام می‌برد. 🔹شهید شیرودی طی نامه‌ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می‌باشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ‌ها شرکت نموده اند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام، برگردانید". 🔹امروز سالگرد شهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی است. ┈ ┈ • •✾•🍀 💐 🍀•✾• • ┈ ┈
🦋*﷽*🦋   🌷 📝خاطرات پدر شهید: در یکی از روز های ماه مبارک رفته بود به قنات که آب بیاورد. بعد از اذان مغرب آمد و خیلی هم ناراحت بود. گفتم:"بیا افطار کن." گفت:"من نمی خواهم. گفتم چرا؟ گفت چون یاسین(یکی از اهالی روستا) افطار ندارد.شما افطار مرا بدهید تابرای او ببرم." وهمین کارراهم کرد و افطارش را برای یاسین برد."
💠ماه‌ مبارك‌ مي‌تواند انسان‌ را موفق‌ به‌ بسياري‌ از امور بكند. ماه مبارك‌ مي‌تواند انسان‌ را طوري‌ كند كه‌ تا ماه‌ مبارك‌ ديگر يا تا آخر ديگر كنترل‌ بشود و تخطي‌ از آنچه‌ رضاي‌ خداست‌ نكند. 📚صحیفه نور، جلد ١٩، صفحه ١۶ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
دلم می‌خواهد آرام صدایت ڪنم اَللهُم شٰاهِدَ ڪُلِّ نَجْویٰ و بگویم تو خود آرامشی و من خودِ خود بی‌قرار خدایـا ! خرابت می‌شوم مرا هرگونه که میخواهی بساز ... 🌷
مداحی آنلاین - به لطف و کرم ثارلله - جواد مقدم.mp3
2.51M
🌷 🍃به لطف و کرم ثارلله 🍃یه روز میسازیم ان شاء الله 🎤 👌فوق زیبا 🎧 ══.•═♡💛♡═.•══
💔 ثواب اعمال و عبادات امروزمون رو تقدیم مےکنیم به کسی که با شهادتش بهمون نشون داد برای شهید شدن، هیچ وقت دیر نیست، حتی اگه تو یه محله به بزرگی معروف شده باشی به خوب یاد داد که اگه حرمت بعضی چیزا رو نگه داریم، میشه به عاقبت بخیری مون امیدوار باشیم... "مجید، لات بود اما لات " اینو آقاافضل پدر مجید گفته بود... ...
شاید دور از  حقیقت نباشد وقتی می گویند همه شبیه هم هستند👥 نگاه به زندگی مهدی عزیزی که عزیز محله ای بود خالی از این واقعیت نیست؛ واقعیتی که گره خورده به نامش شد در ساخت مسجد محل، مکبر بودنش و روزه هایی که بر خود از 9 سالگی واجب کرد.☝️ 💢فعالیتش هایش در بسیج او را شیفته حضور در سپاه کرده بود لذا پس از پیش دانشگاهی در دانشکده افسری ثبت نام کرد📝 و تا سال سوم ادامه داد. آنطور که می گوید مهدی تنها متعلق به خانواده اش نبود بلکه برای همه دلگرمی بود🌹 💢هیچ وقت از کارهایش که برای انجام میداد سخن به میان نمی آورد و هر بار خانواده از او جویای کارهایش می شدند حرف را عوض می کرد☺️ 🌷
🔻همسر شهید حاج حمید واقعا تک بود👌 هم توی خانواده من و هم همسرم، حتی در بین دوستانش. این چیزی نیست که من الان بعد از شهادتش بگویم. همیشه می‌گفتم🌹. حاج حمید کارهایی را در زمان حیاتش انجام می‌داد که از هیچ کس سراغ ندارم به عنوان نمونه همین مداومت حاج حمید بر . حاج حمید از سال ۶۲ یعنی زمان پدرشان تا سال ۹۳، یعنی ۳۱ سال تمام هر روز بود. ❗️👌 البته غیراز روزهای حرام مثل روز . اوایل زندگیمان اگر مسافرت بودند روزه نمی‌گرفتند🚫اما این اواخر حتی در سفرها هم روزه بودند. چون حساب می‌شدند. از دیگر خصوصیات اخلاقی ایشان بود. یاد ندارم که شبی ایشان ترک شده باشد.🌿 🗓 شهادت ۶ دی ماه ۹۳
♦️ماهواره سپاه کابوس هر روز صهیونیست‌ها رئیس آژانس فضایی رژیم صهیونیستی: 🔹موفقیت ایران در پرتاب ماهواره «نور» برای امنیت ما خطرناک است. 🔹این بدین معناست که ایران قادر به دسترسی به هر نقطه‌ای از کره زمین است. 🔹از پیامدهای پرتاب ماهوار نور و قرار گرفتن آن در مدار زمین نگران هستیم.
ڪسانے به امامِ زمانشان خواهند رسید، ڪه اهل سرعت باشند... !!! و اِلّا تاریخ ڪربلا نشان داده ، ڪه قافله حسینے معطل ڪسے نمے ماند. رهسپاریم با ولایت تا شهادت🌷
😳 👈 مسئول شناسی نگاهی به سبک زندگی مسئولین دهه شصت👇 گرگ و میش ، برای خرید نان از خانه خارج شدم، چشمم به محله افتاد صورت خود را با پارچه ای پوشانده است، نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ما نبود، کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، است. آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ شما رو چه به این کارا؟ علاقه ای به جواب دادن نداشت! خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم! "زن رفتگر محله، مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادن میگفتن اگه تو بری نفر جایگزین نداریم، رفته بود پیش و آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش". اشک تو چشام جمع شد هر چی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو به من، نداد، خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه... اون روز خیابان توسط مهدی باکری، شهردار جارو شد. کجایند مسئولین بی ادعا کجایند مردان خوب خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻قسمت نوزدهم | فرمانده بروز ‌‌ 🔹مجموعه کلیپ برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی هست که ان‌شاءالله هر روز تقدیم تان می‌شود.
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم‌سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✅سیره ی سردار فرمانده دلاور ما تمام زندگیش پراز استرس وخطر بود. بارها تامرز پیش رفت😔 یادمه تعریف میکرد: درپروازی ✈️بودیم روی بغداد که خلبان گفت: ازپایگاه امریکاییها اخطار دادن بنشین😢 پورجعفری گفت : به پیشنهاد سردار مالباس کمک خلبان ومهندس پرواز روپوشیدیم،ودرقسمت کف هواپیما مخفی شدیم😄 پرواز نشست نیروهای امریکایی اومدن بالا ازهمه ی مسافرین بطور انلاین عکس📸 میگرفتن😳 وارسال به پایگاهشون میکردن برای شناسایی حاجی😉 که شکرخدا موفق به یافتن حاجی نشدن😏 خلاصه اون پرواز ختم به خیر شد. درپرواز دیگری خلبان به حاجی گفت: دوتا فانتوم (هواپیمای نظامی ) دوطرف هواپیما هستن ودستور نشستن میدن وگرنه تهدید به ساقط شدن کردند😢 حاجی به خلبان گفت: ارتفاع کم کن تاجایی که فانتوم نتونه ارتفاع کم کنه... خلبان دستور سردار رو اجرا کرد و خداروشکر خطر رفع شد.... این فقط دو نمونه از زندگی سردار ما بود که فقط خدا میداند چطوری پشت سر گذاشت.... سرتاسر زندگی حاجی پر از خطر بود که ما بی خبریم.... اما یادش تا ابد در دلهای ماست... ⬅️بیان خاطرات حاج قاسم از زبان یار و همرزم دیرینه اش سردار حسنی سعدی ۸ بهمن ۹۸
🌹❤️ انتظار حرکت است سکون نیست
🔰 کلام شهید؛ هدف ارزشمند ما رضایت خدا و خدمت به همه ی مردم از هر قشر و مذهبی است.🌹 چه سُنی باشد و چه شیعه ،چه مسیحی باشد چه ایزدی و ...🌹 ما برای نابودی تروریسم قیام کردیم.🌹
🔻ماجرای آخرین ماه رمضان حاج قاسم و هدیه گرفتن انگشتر ✍فرزند سردار شهید حسین پورجعفری دستیار و همرزم حاج قاسم سلیمانی: یک سال گذشت از آخرین روزی که قرار بود برای افطار همگی دور هم جمع باشیم تا مهمان ویژه بابا از راه برسد. همه چیز آماده و مهیا بود، مهمان‌های بابا حسین یک به یک از راه می‌رسیدند. صدای اذان که شنیده شد سجاده‌ها پهن شد. حاج قاسم به نماز ایستاد و دیگران پشت سرشان ایستادند. آن شب بعد از افطار یک به یکمان انگشتری را از حاجی به هدیه گرفتیم. 🔺امسال جایشان خالیست. امسال دیگر خبری از حضور آن عزیزان نیست...