دلنوشته.....
۹۶ یعنی
یعنی دوسال از ندیدن #سجاد گذشت ...
یعنی دوسال ندیدن #حمید ...
یعنی #پاسدار #شهید #مجلس ...
یعنی پرکشیدن #جواد_محمدی ...
یعنی سرجدا شدن #محسن_حججی
یعنی #پاسدار #شهید #کرمانشاه ...
یعنی #حسین_معز_غلامی که تو روزای اول سال #پر کشید ...
یعنی ...
یعنی ...
😭 اتمام ۱۳۹۶ یعنی روی سنگ مزارمان نخورد #تاریخ_شهادت ۱۳۹۶ ...😭
یعنی یک سال از عمرمان گذشت ...
یعنی لیاقت #شهادت نداشتیم ...
دریا متلاطم شده از دوریت ای #عشق
شاید که دلم راهی #اروند کنار است
در حجله بجز غم نرسیدست به دادم
انگار قرار است #بمیریم، قرار است
توفیق #شهادت اگر امروز نباشد
فردا بنگر جای من ای دوست، #مزار است
دراولین روزازبهار برای هم دعای #شهادت کنیم ..
گویند مرا به رسم #رفاقت دعا کنید
اما فقط به قصد #شهادت دعا کنید
@Beyzai_ChanneL
┈┈••••✾•🌸🌺🌸•✾•••┈┈•❤️•┈┈••••✾•🌸🌺🌸•✾•••┈┈
💜#شهید_سید_عباس_حسینی💜
💜#نام_پدر:👈 سید حسن
💜#تاریخ_تولد:👈 1344
💜#محل_تولد:👈 رهنان
💜#شغل:👈 دامدار – کشاورز
💜#یگان_اعزام_کننده:👈 بسیج
💜#تاریخ_شهادت:👈 65/6/13
💜#محل_شهادت:👈 فاو
💜#زیارتگاه:👈 گلزار شهدای شهر رهنان
┈┈••••✾•🌸🌺🌸•✾•••┈┈•❤️•┈┈••••✾•🌸🌺🌸•✾•••┈┈
@Beyzai_ChanneL
🔷 یکی از رفقا و هم دانشگاهی هایش تعریف میکرد که با محمد پینت بال میرفتیم.
به شوخی به شهید دهقان گفتم :
😅 آقا همه تیرها عین این بازیهای کامپیوتری به سر و کله من خورد.
محمد گفت : اشکال نداره داداش! چه چیزی بهتر از اینکه بی سر شهید شوی.
🔫 خودم گلوله بارانش کرده بودم، به شوخی گفتم :
چیزی نصیب تو نمیشود محمد! همه تیرهایی که نثارت کردم به سینه و پهلوهایت خورد.
😞 وقتی که پیکرش را آوردند و نحوه شهادتش را فهمیدم نابود شدم. با خودم فکر کردم اشتباه از من بود که گمان میکردم چیزی به تو نمیرسد...
@Beyzai_ChanneL
🍃🌺 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
✊ #مدافع_حرم
📆 #تاریخ_ولادت : ۷۴/۰۱/۲۶
📆 #تاریخ_شهادت : ۹۴/۰۸/۲۱، حلب سوریه
🌐 وبسایت ابر و باد
🎁 آقا محمدرضا سالگرد شهادتت مبارک... 🎈
👥 از شما می خواهم، به جان امام زمانمان مهدی موعود (عج)، پشت ولایت را خالی نکنید.
🔴 گوش به امر رهبر انقلاب و دنباله رو ایشان،
✅ هرچه امر می کنند بی چون و چرا بپذیرید، که والله سعادتتان در همین است.
@Beyzai_ChanneL
✍ #وصیت_نامه
🍃🌺 #شهید_احمد_اعطایی
✊ #مدافع_حرم
📆 #تاریخ_شهادت : ۹۴/۰۸/۲۱
🕊 #شهدا_شهیدم_کنید...
🎁 احمد آقا داداش، سالگرد شهادتت مبارک 🎈
😔 ما رو هم به مقصد برسون...
🎈🎁🎊🎂🎈🎁🎊🎂🎈
✨ سرآغازِ زندگی بی شک صدای خندیدنِ کسی ست که دوستش داریم..
😍 تو هر روز که میخندی، من یک دلِ سیر زندگی میکنم...
🎁 حامد، برادر عزیز تولدت مبارک 🎈
@Beyzai_ChanneL
🍃🌺 #شهید_حامد_جوانی
✊ #مدافع_حرم
📆 #تاریخ_ولادت : ۶۹/۰۸/۲۶
📆 #تاریخ_شهادت : ۹۴/۰۴/۰۴
❤️ مزار شهدای تبریز، پنج شنبه، ۹۷/۰۸/۱۷
🕊 #شهدا_شهیدم_کنید...
✉️🌷✉️🌷✉️🌷✉️
🎈🎁🎊🎂🎈🎁🎊🎂🎈
😔 کاش اندکی، مثل شما قلب هایمان 💞 تحت تسخیر خدا بود، تا گام هایمان 🚶 اینگونه زمین گیر نشود...!
@Beyzai_ChanneL
🍃🌺 #شهید_مجید_شهریاری
✨ #شهید_هسته_ای
#شهید_ترور
📆 #تاریخ_شهادت : ۸۹/۰۹/۰۸
🎁 آقا مجید، شهید گرانقدر سالروز شهادتت مبارک 🎈
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
🕊 #همسران_شهدا
❤️ ارادت خاصی به شهید حاجحسین خرازی داشت. کنار قبر شهید چند دقیقهای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت :
«زهرا این قطعه آرامگاه من است، بعد از شهادتم مرا اینجا به خاک میسپارند.»
😐 نمیدانستم در برابر حرف ابوالفضل چه بگویم. سکوت همراه بغض را تقدیم نگاهش کردم. هر بار که به ماموریت میرفت، موقع خداحافظی موبایل، شارژر موبایل یا یکی از وسایل دمدستی و ضروریاش را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد و خداحافظی کند. اما دفعه آخر که میخواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت.
🎒 همه وسایلش را جمع کردم. موقع خداحافظی بوی عطر عجیبی داشت. گفتم :
«ابوالفضل چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است؟»
گفت : «من عطر نزدهام!»
😧 برایم خیلی جالب بود با اینکه عطری به خودش نزده اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با پدر و مادرش به ترمینال رفت.
🌷 مادرشان میگفتند وقتی ابوالفضل سوار ماشین شد بوی عطر عجیبی میداد، چند مرتبه خواستم به پسرم بگویم چه بوی عطر خوبی میدهی اما نشد و پدرشان هم میگفتند آن روز ابوالفضل عطر همرزمان #شهید را میداد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا بود.
😔 موقع خداحافظی نگاه آخرش به گونهای بود که احساس کردم از من، مهدی پسرمان و همه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده است. گفتم :
🌹 «ابوالفضل چرا اینگونه خداحافظی میکنی؟ نگاهت، نگاه دل کندن است»
شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه شوخی کرد. گفت :
«چطور نگاه کنم که تو احساس نکنی حالت دل کندن است؟!»
⚠️ اما هیچ کدام از این رفتارهایش پاسخگوی بغض و اشکهای من نبود. وقتی میخواست از در خانه برود به من گفت :
«همراه من به فرودگاه نیا»
😔 و رفت. برعکس همیشه پشت سرش را نگاه نکرد. چند دقیقه از رفتنش گذشت. منتظر بودم مثل همیشه برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند. انتظارم به سر رسید.
📞 زنگ زدم و گفتم این بار وسیلهای جا نگذاشتهای که به بهانهاش برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت :
«نه عجله دارم، همه وسایلم را برداشتم»
13 روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد، ابوالفضل از سوریه بود. شروع کردم بیقراری کردن و حرف از دلتنگی زدن. گفت :
«زهرا جان ناراحت نباش، احتمال بسیار زیاد شرایطی پیش میآید که ما را دوشنبه برمیگردانند. شاید تا آن روز نتوانم با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم، یا حرف نگفتهای هست برایم بزن.»
😥 ترس همه وجودم را گرفت، حرفهایش بوی حلالیت و خداحافظی میداد. دوشنبه 24 آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، برگشت؛ معراج شهدای تهران، سهشنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنار قبر شهید خرازی آرام گرفت.
🍃🌺 #شهید_ابوالفضل_شیروانیان
✊ #مدافع_حرم
#تاریخ_ولادت : 28 شهریور 1362، اصفهان
#تاریخ_شهادت : 23 آذر 92، سوریه
🌐 نوید شاهد
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
@Beyzai_ChanneL
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
🕊 #همسران_شهدا
چون اوایل از رفتن ناگهانیاش ناراحت بودم، با شوخی سعی میکرد دلم را به دست بیاورد. تا قبل از پرواز، چند مرتبه از فرودگاه تماس گرفت.
میخواست تلفنی رضایت مرا بگیرد. با اینکه خیلی از دستش عصبانی بودم، زود سلام کرد. مثل همیشه سلامی پرانرژی. وعده میداد تا دلم را بدست بیاورد. گفت :
«وقتی برگردم، باهم پابوس امام رضا میرویم.»
😢 گفتم : «مرتضی، من مشهد هم نمیخواهم. فقط تو را میخواهم...»
سفارش بچهها را کرد. گفتم :
«مرتضی، دلم میخواهد در یک چادر کوچک، من و تو و بچهها زندگی کنیم، فقط تو را داشته باشم. تجملات و قشنگیهای زندگی را بدون تو نمیخواهم!»
🔷 اما این رفتن خیلی طول نکشید و تنها ۱۱ روز بعد خبر شهادتش را آوردند. وقتی رفت به این فکر میکردم که طی ۱۳-۱۴ سال بعد از ازدواج شاید یک روز هم زندگی سیر نداشتیم...
🌹 مرتضی تماماً خودش را وقف انقلاب کرده بود. آموزش، مانور، مأموریت، رزمایش و... آنقدر از او زمان میگرفت که زمان بسیار بسیار کمی برایش باقی میگذاشت...
#شهید_مرتضی_کریمی_شالی
#تاریخ_شهادت : ۹۴/۱۰/۲۱
#مدافع_حرم
🌐 برداشت مطالب از پایگاه خبری تحلیلی قزوین خبر
🎁 سالروز شهادتت مبارک
آقا مرتضی 🎈
@Beyzai_ChanneL
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
مهدی یک شب گفت بیا اتاقمان روضه بخون.
🍃 بعد روضه گفتم : مهدی چندتا بچهداری؟
گفت : یه پسر دارم.
بعد گفتم فدای خانم رقیه.
😔 زد باز زیر گریه
از اتاق رفتم بیرون رفتم دنبالش دیدم پشت دیوار داره سر میکوبه میگه رقیه خانم زنم و بچهام دست تو سپردم.
#شهید_مهدی_حیدری
#مدافع_حرم
#تاریخ_شهادت : ۹۴/۱۰/۲۱، خانطومان، سوریه
🎁 آقا مهدی، داداش
سالروز شهادتت مبارک 🎈
@Beyzai_ChanneL
گویند شهادت مهر قبولی ست...
که بر دلت می خورد...
شهدا دلم لایق مهر شهادت نیست
⚠️ اما...
شما که نظر کنید این کویر تشنه دریا می شود با عطر شهادت
@Beyzai_ChanneL
🍃🌺 #شهید_محرم_ترک
اولین شهید #مدافع_حرم
#تاریخ_شهادت : ۲۹ دی ۹۰
🎁 آقا محرم
سالروز شهادتت مبارک 🎈