هدایت شده از سرو قامتان عاشورایی
🌸✨🌸✨
✨🌸✨
🌸✨
قرارصبح
سلام بر سیدالشهدا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دعای سلامتی امام زمان (عج)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
ِ<< اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا >>
پربرکت می کنیم روزمان را با سلام بر گل های هستی:
سلام بر ✋
حضرت محمد(ص)
امام علی(ع)
حضرت فاطمه(س)
امام حسن (ع)
امام حسین(ع )
پنج گل باغ نبی،
سلام بر✋
امام سجاد(ع)
امام باقر(ع)
امام صادق (ع)
گل های خوشبوی بقیع
سلام بر ✋
امام رضا(ع)
قلب ایران و ایرانی
سلام بر ✋
امام کاظم(ع)
امام تقی (ع)
خورشیدهای کاظمین،
سلام بر ✋
امام نقی (ع)
امام عسکری(ع )
خورشید های سامراء
و سلام بر ✋
حضرت مهدی (عج)
قطب عالم امکان امام عصر وزمان✋که درود وسلام خدا بر این خاندان نور و رحمت باد.
خدایابه حق این ۱۴ گل روزمان را پر برکت گردان
آمین یارب العالمین
کانال
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
✨
🌸✨
✨🌸✨
🌸✨🌸✨
🔴 فوری
✍ بررسی بیانات صبح دیروز رهبری در مورد #گرانی_بنزین
🎤🎤 دکتر خواجه پور👆👆👆
🔶 چگونگی امر به معروف و نهی از منکر در مورد کسانی که حاصر نیستند از گناهان علنی و عمومی دست بردارند
در نزدیکی منزل آیت الله محمد علی شاه آبادی، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونهای که از صدای آنها، همسایهها ناراحت بودند.
ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمیکنم و شما هر اقدامی که میخواهید بکنید.
مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آنگاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند: «خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور میکند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده و سلام کند و آنگاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند.»
از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور میکرد، برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب میشد و سلام کرده، تذکر خود را با زبان خوش بیان میکرد و خارج میشد.
چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعهکننده مواجه میشد که همگی یک مطلب را به او تذکر میدادند.
وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند.از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته و جلسه آموزش دخترانش را تعطیل کرد.
📗 عارف کامل ص۴۵ / روزنامه کیهان
#داستانهای_آموزنده
خداوند متعال به حضرت موسی (ع)
فرمود
اي موسي !
من شش چيز را در شش جا قرار دادم؛ ولي مردم در جاي ديگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را
در آنجا نخواهند يافت :
1- راحتي و آسایش مطلق را در
'' آخرت'' قرار دادم، ولي مردم در
'' دنيا '' به دنبال آن ميگردند!
2- عزت و شرف را در ''عبادت''
قرار دادم، ولي مردم آن را در
'' پست و مقام '' مي جويند!
3- بينيازي را در ''قناعت'' قرار دادم، ولي مردم آن را در ''زيادي مال و ثروت'' جستجو ميكنند!
4- رسیدن به بزرگی و مقام را در ''فروتني'' قرار دادم، ولي مردم آن را در'' تكبّر و خود برتر بيني'' می جویند!
5- کسب علم را در ''گرسنگي و تلاش'' قرار دادم، ولي مردم با ''شکم سیر'' دنبال آن ميگردند!
6- اجابت دعا را در " لقمه حلال " قرار دادم، ولي مردم آن را در ''طلسم و جادو'' جست و جو
می کنند!
📚.مستدرك الوسائل
💕اگر خدا را دوست داری💕
🔺اگر خدا را دوست داری،
✨خدا گفته است:
✨(لا یسخر قوم من قوم)
🔻همدیگر را «مسخره نکنید.»
🔺اگر خدا را دوست داری،
✨خدا گفته است:
✨(ولا تلمزوا انفسکم)
🔻از همدیگر «عیب جویی نکنید»
🔺اگر خدا را دوست داری ،
✨خدا گفته است:
✨(ولا تنابزوا بالالقاب)
🔻«لقب زشت» به هم ندهید.
🔺اگر خدا را دوست داری،
✨خدا گفته است:
✨(و انفقوا فی سبیل الله)
🔻در راه خدا «انفاق کنید.»
🔺اگر خدا را دوست داری ،
✨خدا گفته است:
✨(و بالوالدین احسانا)
🔻و «به پدرو مادر نیکی کنید.»
🔺اگر خدا را دوست داری،
✨خدا گفته است:
✨(اجتنبوا کثیرا من الظن)
🔻از بسیاری «از گمان ها دوری کنید»
✅حرف زدن با امام زمان(عج)
✍️مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند: هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه روزش شب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
آیت الله بهجت می فرمود:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است. او نزدیک است، درد و دلها را میشنود با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
🌹حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو.
ما از شما دور نیستیم.
📚بحارالانوار/ ج53/ ص30۶
❌ سخنان مهم حجت الاسلام #امینی_خواه در مورد فتنه ای که رهبر انقلاب خاموش کردند!!
✖️صریح ترین موضع رهبر انقلاب در وصف ناکارآمدی دولت فعلی ، همانی است که در ماه رمضان خطاب به دانشجویان فرمودند که: غصه ها و نگرانی هایی که شما دانشجویان دارید و مخصوص شما هم نیست ، با روی کار آمدن دولت جوان و حزب اللهی برطرف خواهد شد.
🔺این سخنان ، به دلالت التزامی بیّن، حکایت از قطع امید از دولت فعلی دارد.
پس سخنان اخیر رهبری در پی ایجاد وجاهت برای دولت فشل و فلج نیست. هم چنان که سیاق کلام ایشان که دوگانه اختلافی بین کارشناسان را مبنی بر مفید و مضر دانستن طرح بنزینی مطرح کردند ، شائبه حمایت صریح و کامل از این تصمیم را هم از بین می برد.
❓اما چرا رهبری در موقعیت فعلی به جای حمایت قاطع از اعتراضات مردمی ، به حمایت قاطع از مصوبات سران قوا پرداختند؟
🔻آنچه از شرایط فعلی برآورد می شود این است:
هجمه کانونی دولت در انتخابات ۹۶ ، اعدام منافقین در سال ۶۷ بود که به طرز عجیبی سخنان حسن روحانی و مریم رجوی در آن برهه کاملا مطابق یکدیگر بود و رسانه های منافقین ، سخنان انتخاباتی او را با ولع پوشش می دادند.
هم چنین یادمان نمی رود نشست منافقین در آن ایام را که همگی به صورت هماهنگ ، روسری بنفش به سر کرده بودند!
ارگان منافقین از چندی پیش ، برای آشوب سراسری و سازمان دهی شده ، برنامه کاملی داشت که فقط یک جرقه کم داشت. و چه جرقه ای بهتر از سه برابر کردن قیمت بنزین به صورت شبانه و پنهانی؟
آنچه منافقین از جانب مسئولان نیاز داشتند ، زمینه سازی روانی و اجرایی برای التهاب مردم بود که دولت و مجلس به خوبی از آن برآمدند. اما قطب دومی که فتنه منافقین به آن نیاز دارد ، دلهره و تشویش عمومی و ضریب دادن به دلواپسی های مردم است تا اقشار گوناگون کف خیابان بمانند و اشرار در پوشش مردم به راحتی کار خود را پیش برند.
واکنش استثنایی و حکیمانه رهبر انقلاب ، این ضلع فتنه را شکست!
درست است که آتش سینه مردم خاموش نشد؛ ولی فضای بیرون ریختن این آتش کنترل شد.
طبعا اگر رهبر انقلاب کمی در آتش سینه ها می دمیدند ، آحاد مردم محقانه و بی صبرانه به مدل منافقین تن می دادند و شرایط برای خرابکاری وسیع آنها فراهم می آمد.
آنچه برنامه ریزی منافقین ، سعودی ها و سایر تروریست های عنود برای ایران ماست این است که با آتش زدن اموال عمومی و خصوصی ، جو عمومی را متشنج و شرایط شهرها را به سمت جنگ شهری مدیریت کنند و در این میان ، کنترل برخی شهرها را به دست گیرند و جنگ را به جنگ داخلی بدل سازند.
در این صورت ، هم شرایط برون مرزی ایران از اختیار جمهوری اسلامی خارج ، و هم اهرم های نظامی علیه ایران فعال خواهد شد.
اما پاسخ به این سوال که مردم چگونه باید به سیاست ها و مدیریت های غلط اعتراض کنند این است که شایستگان و نخبگان ، خودشان را برای فردای خاموشی فتنه آماده کنند. که در آن روز ، خبری از منافقان و خائنان در عرصه سیاست نخواهد بود.
اعتراض ، همیشه به ناله و فریاد نیست. گاهی به سازمان دهی و شکل دهی است. علی ع سالها زبان در کام گرفت ولی در همان سالها ، عمار و اشتر پرورش داد.
البته راه نقد ، تبیین و گلایه همیشه باز است.
هدایت شده از پارچه سرای متری ونوس
📗حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت از شدت درد فریادی زد سوزن را چند متر دور تر پرت کرد .
مردی حکیم که از ان مسیر عبور می کرد ماجرا را دید سوزن را اورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد
درختی که پیوسته بارش خوری
تحمل کن آنگه که خارش خوری
📌این سوزن منبع درآمد توست این همه فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد ان را دور می اندازی!
هدایت شده از پارچه سرای متری ونوس
📔#حکایت_مهمانی_مرد_خسیس
آوردهاند که شخصی به مهمانی دوست خسیس رفت. به محض این که مهمان وارد شد.
میزبان پسرش را صدا زد و گفت: پسرم امروز مهمان عزیزی داریم، برو و نیم کیلو از بهترین گوشتی که در بازار است برای او بخر.
پسر رفت و بعد از ساعتی دست خالی بازگشت. پدر از او پرسید: پس گوشت چه شد؟!
پسر گفت: به نزد قصاب رفتم وبه او گفتم از بهترین گوشتی که در مغازه داری به ما بده، قصاب گفت: گوشتی به تو خواهم داد که مانند کره باشد.
با خودم گفتم اگر این طور است پس چرا به جای گوشت کره نخرم، پس به نزد بقال رفتم و به او گفتم: از بهترین کره ای که داری به ما بده.
او گفت: کره ای به تو خواهم داد که مثل شیره ی انگور باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به جای کره شیره ی انگور نخرم پس به قصد خرید آن وارد دکان شدم، و گفتم از بهترین شیره ی انگورت به ما بده، او گفت: شیره ای به تو خواهم داد که چون آب صاف و زلال باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به خانه نروم، زیرا که ما در خانه به قدر کفایت آب داریم.
این گونه بود که دست خالی برگشتم.
پدر گفت: چه پسر زرنگ و باهوشی هستی؛ اما یک چیز را از دست دادی، آنقدر از این مغازه به آن مغازه رفتی که کفشت مستهلک شد.
پسر گفت: نه پدر، کفش های مهمان را پوشیده بودم.