eitaa logo
پیروان اهل بیت علیهم السلام
104 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
8.1هزار ویدیو
435 فایل
مطالب جالب و متنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 امیر المومنین علیه السلام و 📒مرحوم شیخ صدوق روایت کرده است: ✍ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ هِشَامِ بْنِ حَمْزَةَ الثُّمَالِيِ‏ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله لِعَلِيٍّ علیه السلام مَا ثَبَتَ حُبُّكَ فِي قَلْبِ امْرِئٍ مُؤْمِنٍ فَزَلَّتْ بِهِ قَدَمُهُ عَلَى الصِّرَاطِ إِلَّا ثَبَتَ لَهُ قَدَمٌ حَتَّى أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِحُبِّكَ الْجَنَّةَ. 📝 رسول خدا صلی الله علیه و آله به علیه السلام فرمودند: محبت تو در دل مومنی جای نگرفته مگر اینکه خداوند او را از لغزش بر پل نگهداری خواهد کرد و قدم‌های او را استوار خواهد نمود و به خاطر محبت تو او را به خواهد برد. 📚 مصنفات الشیخ الصدوق، فضائل الشیعة، ح۴
** ** *🔵گروهى از اصحاب امام صادق عليه السلام، خدمت حضرت نشسته بودند كه ايشان فرمودند:* *- هاى زمين و كليدهايش در نزد ماست ، اگر با يكى از دو پاى خود به زمين اشاره كنم ، هر آينه زمين آنچه را از طلا و گنج ها در خود پنهان داشته ، بيرون خواهد ريخت !* *بعد، با پايشان خطى بر زمين كشيدند. زمين شكافته شد، حضرت دست برده قطعه طلايى را كه يك وجب طول داشت ، بيرون آوردند!* *🔴سپس فرمودند:* *- خوب در شكاف زمين بنگريد!* *اصحاب چون نگريستند، قطعاتى از طلا را ديدند كه روى هم انباشته شده و مانند خورشيد مى درخشيدند.* *🔵يكى از اصحاب ايشان عرض كرد:* *- يا بن رسول الله ! خداوند تبارك و تعالى اين گونه به شما از مال دنيا عطا كرده ، و حال آنكه و دوستان شما اين چنين تهيدست و نيازمند؟* *🔴حضرت در جواب فرمودند:* *- براى ما و شيعيان ما خداوند دنيا و آخرت را جمع نموده است.* *⚜ ما خاندان اهلبيت بزرگترين سرمايه است ، ما و دوستانمان داخل خواهيم شد و دشمنانمان راهى دوزخ خواهند گشت.* ** --------------------------
*سوالاتی پیرامون حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها* 🤔پرسش ❔تاریخ دقیق وفات حضرت معصومه چه روزی هست؟ هرجایی مطلبی میخونم تاریخ وفات حضرت معصومه معلوم نیست اما تقویم ما ۱۰ربیع الثانی نوشتن. ❔ و اینکه حضرت معصومه وفات کردند و یا شهید شدند❕ ❔ و چرا ایشان ازدواج نکردند ❕ ❔و چه ثوابی برای زیارت ایشان است 💠پاسخ💠 1⃣مولف کتاب آثار قم در جلد 1 ص386 از دو کتاب نزهه الابرار فی نسب اولاد ائمه الاطهار و کتاب لواقح الانوار فی طبقات الاخبار نقل می کند که تاریخ وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ، روز دهم ماه ربیع الثانی ، سال دویست و یکم قمری بوده است . ❕اگر چه مولف کتاب سفینه البحار می نویسد؛ « نقل شده است که فاطمه دختر امام کاظم علیه السلام در روز دوازدهم ماه ربیع الثانی سال 201 قمری از دنیا رفته است » 📚مستدرک سفینه البحار ج8 ص262 2⃣در رابطه با وفات یا شهادت ایشان نیز ، گفتنی است ، اگر چه برخی می گویند ، ایشان مسموم و شهید شدند و از دنیا رفتند ، اما آنچه از ظاهر نصوص بر می آید ، آن است که ایشان با مرگ طبیعی از دنیا رفتند . 👌مولفان و محدثان شیعی می نویسند ؛ « علت آمدن فاطمه معصومه به قم آن بود که چون مامون امام رضا علیه السلام را در سال دویست هجری از مدینه به مرو طلبید ، یک سال بعد از آن خواهرش فاطمه به جهت اشتیاق ملاقات برادرش از مدینه به جانب مرو حرکت کرد . 👌همین که به ساوه رسید ، مریض و بیمار شد ، پرسید که از اینجا تا قم چه مقدار مسافت است ؟ گفتند ده فرسخ ، پس خادم خود را امر فرمود که مرا به جانب قم ببر ، پس آن حضرت را به قم آورد و در خانه موسی بن خزرج بن سعد فرود آورد ، قول اصح آن است که چون خبر( بیماری ) ایشان به آل سعد رسید ، همگی متفق شدند که به قصد آن حضرت بیرون بیایند و از آن حضرت کنند که به قم تشریف بیارند ، پس در میان همه موسی بن خزرج بر این امر تقدم جست ، همین که به خدمت آن مکرمه رسید ، مهار ناقه آن حضرت را گرفت و کشید تا وارد قم ساخت ، و در خانه خود آن سیده را منزل داد ، پس آن حضرت مدت روز در دنیا ماندند و به رحمت ایزدی پیوستند پس او را غسل داده و کفن نمودند و در ارض بابلان آنجا که امروز روضه او است و ملک موسی بوده آن حضرت را دفن کردند » 📚ترجمه تاریخ قم ص213 📚بحار الانوار ج48 ص290 📚عوالم العلوم ج21 ص328 📚منتهی الامال ج3 ص1581 و ... 3⃣در رابطه با عدم ازدواج کردن ایشان ، مرحوم شیخ عباس قمی می نویسد ؛ « چنین رسیده است که رضائیه ( ذریه منتسب به امام رضا علیه السلام ) دختران خود را به شوهر نمی دادند ، زیرا کسی را که همسر و هم کفو ایشان بود ، نمی یافتند و حضرت موسی بن جعفر را بیست و یک دختر بود و هیچ یک شوهر نکرده اند و این مطلب در میان دختران ایشان عادت شده بود » 📚منتهی الامال ج3 ص1584 4⃣اما در مورد ثواب زیارت ایشان ؛ ❇️امام جواد علیه السلام فرمود ؛ « هر کس قبر عمه ام را در قم زیارت کند ، بر او واجب است » 📚وسائل الشیعه ج14 ص576 ❇️در نقل دیگر امام علیه السلام فرمود ؛ « ما اهل بیت حرمی داریم که آن قم است و به زودی در آنجا زنی از فرزندان من دفن می شود که نام دارد ، هر کس که او را زیارت کند ، بهشت بر او واجب می شود » 📚بحار الانوار ج99 ص268 👌در دیگر فرمود ؛ « به شفاعت فاطمه معصومه تمام ما وارد بهشت می شوند » 📚بحار الانوار ج57 ص228 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 🥀🍂 *أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ*
بی حساب برو بهشت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ها در روز🌟 چه قدر دارد نماز شب!😱 در روایت آمده است که:‌ »خداوند نماز شب خوان‌ها را در 🍇🍒🏝 خود می‌برد.» 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 بهشت چند قسم است🤔: بهشت عدن😍، جنت فردوس😍،‌ ... اما یک بهشت هم فقط ‌ مال خود خداست.😱😳 همان بهشتی که در 📓 خداوند خطاب به نفس مطمئنه می فرماید که در آن وارد شو: «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»؛ تو👈👤 در بین بندگان من بیا، تو را وارد بهشت🍑🍌🏝 خود می نمایم. 🌸🔥🌸🔥🌸🔥🌸🔥🌸🔥🌸🔥🌸 این بهشت مهم است.🤩 لذا در بهشت های معمولی انسان، دوستان و رفقایش👥 را نمی بیند،👀 به همین خاطر از خداوند می پرسد: «خدایا، رفقا و دوستان من کجا هستند؟»🤔 خطاب می رسد که: «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر»؛ آنها به حضور رفته اند و در 🏝🍉🥥 خدا جای دارند. 🌙🍂🌙🍂🌙🍂🌙🍂🌙🍂🌙🍂🌙 بنابراین، بهشت خدا، غیر از این بهشتی است که ما شنیده ایم. بهشت خدا خیلی عالی است.✅❗️ آنجا خوب است.😍 🐾🕊🐾🕊🐾🕊🐾🕊🐾🕊🐾🕊🐾 پس خداوند افراد نماز شب 🌌 خوان را در بهشت خودش و در جوار خودش جای می دهد و آنان را «آمنهم من خوفه»؛ از ترس 😰ایمن می کند و «و انه اذا کان یوم القیامه جمع الله خلائق فی موقف»؛ و روز ☀️قیامت که می شود، خداوند تمامی مردم را در یک جا جمع می کند😱😱 🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃 «ینادی منادی ایها المتهجدون فی الدنیا قوموا، فادخلوا الجنه بغیر حساب»؛ منادی ندا سر می دهد که ای کسانی که در 🌎 سحرها بر می خواستید و تهجد می کردید🤲 و نماز شب می خواندید، از جای برخیزید و بلند شوید و بدون به بهشت🍑🍋🏝 بروید.😍😱 🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴🌳🌴 در این وقت کسانی که اهل نماز شب بودند😊، از بین جمعیت بلند می شوند 💪و به سمت بهشت😱😍😍😍 می روند، در حالی که خداوند هنوز به حساب خلائق نرسیده😳😳😳 و بعد از رفتن آنها به بهشت، «ثم یشغل بحساب الخلائق»؛ خداوند مشغول رسیدگی به حساب و کتاب مردم می شود.😱😱😱😱😱 اینه نماز شب🤩🤩🤩 🔥از این به بعد 🔥 و خدا رو از خودمون راضی کنیم و اینم فقط برای تحریک شما برای نماز شب بود ✅ و خدا رو به خاطر رفتن به بهشت یا ترس از عذاب جهنم نپرستیم بله برای خدایی و دوستی و .... بپرستیم
✍صلوات سبب رفع است: 🔹چنانچه زنی دختری داشت آن دختر وفات نمود و مادرش در دید که به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است و با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و زاری آغاز نمود چند روز به حال فرزندش اشک میبارید و مینالید تا این که بار دیگر آن را در خواب دید. خوشحال و شادمان و در روضه فردوس خرامان اشک میریخت و به او گفت: ای دختر آن چه بود که من میدیدم و این چه صورت است که مشاهده میکنم؟ 🔸جواب داد: ای ! به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه دیدی و در این روز ها عزیزی به کنار ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و آنها را به اهل بخشید و حق تعالی به آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت. 🔹پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودند: بسیار بر من بفرستید. زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در ، و نور است در ، و نور است در . 🌸 الهم صل علی محمد وال محمد 🌸 📚 بحارالانوار، ج۹۴ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌
👌 داستان کوتاه پند آموز 💭 شیطان با بنده ای همسفر شد موقع نماز صبح، بنده نماز نخوند موقع ظهر و عصر هم، نماز نخوند موقع مغرب و عشاء رسید، بازم بنده نماز بجای نیاورد 💭 موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمی خوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم 💭بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ، چطور غضب بر من نازل بشه ؟ شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ؟؟؟؟ «شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد خــود را بـه سـجـده ی آدم رضــا نـکـرد شـیــطان هـــزار بــار بـه از بــی نـمـــاز او سجــده بـر آدم و او بـر خــدا نـکـرد» 💠✨ از پاهايي که نمي توانند تو را به اداي نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند.. ❤️ رسول الله فرموده اند : ❌ ترك نماز صبح: نور صورت ❌ ترك نماز ظهر: بركت رزق ❌ ترك نماز عصر: طاقت بدن ❌ ترك نماز مغرب: فايده فرزند ❌ ترك نماز عشاء: آرامش خواب را از بين میبرد
☀️زنانی که روسری از سر برمی دارند و به آرمانهای اسلامی، و پشت می کنند و می کنند و آتش بیار معرکه می‌شوند و انقلاب زنان را رقم می زنند، این خاطره را چندین بار بخوانند 🔆 زنگ عبرت: 🔴امنیت اتفاقی نیست ...دوباره بخوانید ... ✍ متن سخنرانى ، دختر عراقی و برنده صلح ۲۰۱۸، كه سه سال تمام بود! 👈 نام شان داعش بود، آمده بودند ما را به ببرند و خود شان سر راه به بروند! 👈 دعوت نامه شان در دست چپ شان بود و با انگشت شهادتین دست راست، آسمان را نشان می دادند! 👈 مادرم برای ... شرعی بسیار پیر بود و طعم حوریان بهشتی را نمی داد، او را کشتند، خواهر کوچکم را همچون بره‌ای تازه نگه داشتند. او بود! همچون ، کمی تر، کمی کردتر، همچون آب زلال! 👈 خواهرم باید زن امیر الاکبر می شد! خدا شاهد بود، ما نداشتیم، سرود "خوایه وه ته ن" می خواندیم! 👈 خدا شاهد بود ما گلدان ها را آب می دادیم، گلها را گل می دادیم! 👈 خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت نامساوی تقسیم کردند؛ سرش را برای جاگذاشتند و بدنش را زیر خاک دفن کردند که شود! 👈 خدا شاهد بود برادر کوچکم را لخت زیر آفتاب نگه داشتند و به او یاد می دادند؛ باید می گفت الله بزرگتر است! ▪️ خدا شاهد بود او از فرط و بی آبی جان داد! 👈 خدا شاهد بود سیاه بودند، مردانی از سرزمین و و ما زبان شان را نمی فهمیدیم، اما رفتار شان را...! 👈 غولهایی بزرگ با مغزهای کوچک، باورهای سخت! نام شان ، ، بود! لشکری از و و اعتقادهای خشک و ! 👈 آن ها آمدند، آرزوهای من را کشتند، آن ها من را صدا می زدند! 👈 آن زمان دیگر نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفس هایم خون می‌چکید، آن روز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کرده بودم، در من انسان مرده بود و لاشه ای بودم که حتی هزار ساله اش ارزش نداشت، آن روز مرگی بودم در روحی! 👈 بعد از آن زنی می مرد، زنی می شد، زنی می کرد، زنی ... زنی هزار رکعت نماز جبر می خواند! 👈 بعد از آن زنانی، از رنج حامله شده بودند، زنانی فقط یک تقویم می شناختند: روز اول ، روزهای بعد از آن ! 👈 بعد از آن، تاریخ به دو دوره تقسیم شد: قبل از ی سیاه - بعد از فاجعه ی سیاه! 👈 بعد از آن زنان فقط یک خیابان را سر راست بلد بودند، خیابان منتهی به بیمارستان بیماران روانی! 👈 بعد از آن زنان فقط یک آواز می خواندند: "ای مرگ کجایی؟ زندگی مرا کشت". 👈 بعد از آن زنان بودند و کودکان در شکم شان مردگان هزار ساله! 👈 بعد از آن زنان مجسمه ای بودند که وسط شهر برای عبرت تاریخ نصب شده بودند! 👈 آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود، مردی آمد، من را کشت و باز می کرد تا دوباره شوم.... ✊🏻 اگر نبود قدرت باز دارندگی ... ✊🏻 واگر نبود فداکاری مدافعان حرم ... ✊🏻اگر نبودند و برای حفظ حرمت حرم بی بی (س) از دردانه های خود نمی گذشتند ، امروز بسیاری از سه ساله ها و های ما بدست یان داعشی ، می شدند ✊🏻 و خصوصا ..اگر سردار که سر این افعی (داعش) را در و بکوبد و نابودش کند، چه بسا خدای نکرده این بلاها سر ایران و ایرانی هم می آمد. 👈اما...قرارمان این نبود ..راه شهدا خیلی خلوت هست .. مینویسم تا ..یادم نرود..تمام اقتدار میهنم را از شما دارم....این روزها بیشتر از همیشه...شرمنده نگاه منتظرتان هستیم... نگاهی که گویا فریاد میزند.خونمان را با ..سازش به دشمن نفروشید. 👈تبلیغات دشمن کاری می‌کنه که مردم، پیامبران رو دیوانه ... و ساحر، یوسف رو متهم،.... و امام علی علیه السلام رو واجب القتل ... و امام حسین علیه السلام رو شورشی بدونن! ناصر کاوه التماس کمی ..... مواظب باشید ....گول نخورید... الهی🤲،حق امام وشهداء به خصوص شهدای مدافع حرم برماحلال بگردان 🌸 شادی ارواح طیبه شهدا، خصوصا مدافعان حرم صلوات. ✊🏻🇮🇷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸 التماس دعای فرج وتفکر وشهادت
را ندیده میخرند ✨بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می‌رفت. در ساحل می‌نشست و به آب نگاه می کرد. پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می‌شست. اگر بیکار بود همانجا می‌نشست و مثل بچه ها گِل بازی می‌کرد. آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می‌ساخت. جلوی خانه باغچه‌ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی ازخدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت: «بهلول، چه می‌سازی؟» بهلول با لحنی جدی گفت: «بهشت می‌سازم.» همسر هارون که می‌دانست بهلول شوخی می‌کند، گفت: «آن را می‌فروشی؟!» بهلول گفت: «می‌فروشم.» زبیده خاتون پرسید: «قیمت آن چند دینار است؟» بهلول جواب داد: «صد دینار.» زبیده خاتون گفت: «من آن را می‌خرم.» ✨بهلول صد دینار را گرفت و گفت: «این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می‌نویسم و به تو می‌دهم.» زبیده خاتون لبخندی زد و رفت. بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت. 💫زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی‌رنگ به زبیده خاتون داد و گفت: «این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده‌ای!» وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد. ☀️صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت: «یکی از همان بهشت‌هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش!» بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت: «به تو نمی‌فروشم.» هارون گفت: «اگر مبلغ بیشتری می‌خواهی، حاضرم بدهم.» بهلول گفت: «اگر هزار دینار هم بدهی، نمی‌فروشم.» هارون ناراحت شد و پرسید: «چرا؟!» بهلول گفت: «زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می‌دانی و می‌خواهی بخری، من به تو نمی‌فروشم!» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•