🔍 اقطاب صوفیه | شقیق بلخی
🚩 شقیق بلخی، اهل بلخ و از مشاهیر صوفیان خراسان است. به نقل جامی، وی سنّی بود و شاگرد زُفَر، و در درس ابوحنیفه شرکت می کرد.
📚 نفخات الانس، ص ۴۶ و ۴۷
⬅️ اما سید حیدر آملی در " جامع الاسرار " می گوید که شقیق بلخی از حضرت کاظم علیه السلام کسب علم می کرد!
📚 موضع تشیع در برابر تصوف، ۱۱۲
🌿نقل است هنگامی که شقیق برای تجارت به بلاد ترک رفته بود، به معبد بت پرستان وارد شد. بت پرستی را دید که بتی را می پرستد و زاری میکند، به وی گفت: چگونه بتی را می پرستی که از او هیچ خیر و شرّی نمی آید، در حالی که آفریدگار داری که زنده و قادر عالم است؟
آن بت پرست گفت: اگر اینگونه است، چرا به این دیار آمدی؟ آیا خداوند تو قادر نیست تو را در شهر خودت روزی دهد؟ شقیق از این سخن بیدار شد و به بلخ بازگشت!
📚 تذکرة اولیاء، ص ۲۰۱
➖ بنابر نقل " حلیة الاولیاء " راهبِ آن معبد، سر و ریش خود را تراشیده و لباس سرخ رنگ به تن داشت. نشانه هایی که شقیق از آن معبد می دهد، نشان می هد که آن محلّ، معبد بودایی ها بوده است و شقیق از افکار و آداب بودایی ها تاثیر پذیرفته است.
📚موضع تشیع در برابر تصوف، ۱۲۰_۱۲۱
➖ همچنین نقل است که شقیق از سخن یک گبر در مسافرت تجارتی خود بیدار شد. آن گبر، مسیر زندگی را به گونه ای ترسیم کرد که شقیق از دنیا دلسرد شد و کسب و تجارت را رها کرد. وی به شقیق چنین گفته بود: اگر به دنبال روزی می روی که برایت تقدیر نکرده اند، تا قیامت به آن نمی رسی. اگر به دنبال روزی می روی که برای تو تقدیر کرده اند، مرو؛ زیرا که خود به تو می رسد. شقیق از این سخن بیدار شد و دنیا را رها کرد.
📚تذکره الاولیاء، ص ۲۰۱و۲۰۲
🌿 درروایتی سید ابن طاووس در کتاب " المجتنی من الدعاء المجتبی" روایتی از امام صادق علیه السلام نقل میکند که راوی آن شقیق است. در " دلائل الامامه "
داستانی از شقیق نقل شده، در این داستان وی حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در حج ملاقات می کند و کرامات و حالت عای عجیبی از عبادات حضرتش مشاهده می کند. در این داستان شقیق تا آخر ملاقات با حضرت، امام کاظم علیه السلام را نمی شناخته! و کوچکترین ارتباطی با آن حضرت نداشته! و غیر از این ملاقات مورد دیگری در کتب حدیثی و رجالی شیعه از شقیق نقل نشده است.
❌ لذا نمی توان همچون نظر سید حیدر آملی، وی را بدون دلیل از اصحاب امام کاظم علیه السلام به شمار آورد.
📚المجتنی ص ۱۱
📚دلائل الامامه، ص ۳۱۷-۳۱۹
📚موضع تشیع در برابر تصوف، ۱۲۳
📚ادوار تاریخ تصوف، ج۱؛ ص ۲۰۹ و ۲۱۰
#تصوف #اقطاب_صوفیه #شقیق_بلخی
@BotShenasi
🔍 دنیاگریزیِ داود طائی
➖داود طائی می گفت:
اگر تو آب سرد می نوشی، غذایِ لذیذ می خوری، و در سایه راه می روی، پس چه موقع دوست داری بمیری و بر خداوند وارد شوی؟
➖روزی مادر داود مشاهده کرد او در آفتاب نشسته و عرق از او روان است. به او گفت: تو همیشه روزه ای، پس چرا در این گرما نشسته ای؟ چه اشکالی دارد در سایه بنشینی؟ گفت: مادر، از خداوند شرم دارم که برای موافقت و خوشایند نفسم قدمی بردارم.
➖ به داود گفتند: چرا محاسنت را شانه نمی کنی؟ گفت: مگر فراغت یافته ام که این کار را انجام دهم؟
➖ خانه داود خراب شد، به او گفتند: چرا خانه ات را تعمیر نمی کنی؟ گفت: من با خدا عهد کرده ام، که دنیا را آباد نکنم!
❌ آخرت گریزیِ داود طائی
➖ داود به یکی از مریدانش گفت: اگر سلامتی می خواهی، از دنیا بگذر، اگر کرامت می خواهی، آخرت را نیز ترک کن. یعنی از هر دو بگذر تا به حق برسی.
دنیا و آخرت هر دو حجاب اند! هر کس می خواهد از تن فارغ شود، باید از دنیا اعراض کند، و هر کس می خواهد از دل فارغ شود، باید ارادت به آخرت را از دل بزاید!
📚الکواب الدریه ج ۱ ص ۲۷۴، ۲۷۵
📚 تذکره الاولیاء، ص ۲۲۹، ۲۲۸، ۲۳۰
📚کشف المحجوب، ص ۱۳۶
#اقطاب_صوفیه #داود_طائی
@BotShenasi
🔍 اقطاب صوفیه | سفیان ثوری
🏳 عطار در " تذکره الاولیاء "، سفیان ثوری را تاجِ دین و دیانت ، شمعِ زهد و هدایت، امام عالم، امیرالمومنین، عالمِ بی نظیر به علم ظاهر و باطن، از مجتهدان پنج گانه، و در نهایتِ ورع و تقوا، و غایت ادب و تواضع معرفی می کند!
🚩 سفیان نقل می کند: شبی در مسجد الحرام بودم. برای قضای حاجت خارج شدم. سگ هایی در اطراف حرم دیدم و ترسیدم عبور کنم. در این هنگام یکی از سگ ها به من گفت: سفیان! عبور کن، تو مشکلی نداری!، آسیب و ترس از ما برای کسی است که ابوبکر و عمر بغض بورزد!
⬅️از سفیان ثوری نقل شده است که ائمه عدل پنج نفرند. خلفای اربعه و عمر بن عبدالعزیز، هر کس به غیر این قائل باشد، از حق تجاوز نموده است.
➖ نقل شده است که سفیان ثوری، مدتی در سپاه هشام بن عبدالملک بود و از کسانی است که شاهد کشته شدن زید بن علی بن الحسین علیهم السلام بوده، چه بسا از کسانی باشد که به کشتن وی کمک کرده یا وی را خوار نموده باشد.
❌ هنگامی که تشیع ابان بن ابی عیاش، ناقل کتاب " سلیم بن قیس " آشکار شد، سفیان ثوری از جمله کسانی بود که به طعن وی زبان گشود و مطالب ناروایی درباره ابان نقل کرد تا وی را از چشم مردم بیندازد.
🚫 روزی سفیان با سگی نان می خورد، سوال کردند: چرا با زن و فرزندت غذا نمی خوری؟ و وی در پاسخ گفت: اگر به این سگ، نان بدهم، از من پاسبانی می کند تا نماز بخوانم، اما اگر به زن و فرزند بدهم، مرا از بندگی خدا باز می دارند.
🏴 روزی همسایه سفیان فوت کرد و وی در نماز او حاضر شد. مردم می گفتند: او مردی نیکو بود. وقتی سفیان این سخن را بشنید، گفت: اگر می دانستم مردم از او راضی اند، در تشییع جنازه او شرکت نمی کردم، زیرا تا کسی منافق نباشد، مردم از او راضی نمی شوند!
➖ خواجه عبدالله انصاری می نویسد که سفیان ثوری، لباس پشمینه صوفیان به تن می کرد. در چندین روایات نقل شده است که سفیان ثوری در میان مردم، لباس خشن و پشمی می پوشید و هرگاه امام صادق علیه السلام را با لباس فاخر و زیبا می دید، به حضرتش اعتراض می کرد و حضرت نیز پاسخی مناسب و در شان او بیان می فرمود، به گونه ای که با شکست و شرمندگی باز می گشت.
📚تذکره الاولیاء، ص ۱۹۳ ، ۱۹۵ و ۱۹۶
📚فصل الخطاب، ص ۳۸۹-۳۹۰
📚 الکواکب الدریه ج ۱ ، ص ۳۰۶
📚 المسترشد فی امامه علی بن ابی طالب ص ۱۴۸/ مجمع البحرین ج۳، ۲۳۸
📚 کتاب سلیم بن قیس ج ۱، ص ۶۳ و ۶۴
📚 طبقات صوفیه، ص ۵۰
📚 بحارالانوار، ج ۴۷ ص ۲۲۱
#اقطاب_صوفیه #سفیان_ثوری
@BotShenasi
🔍 اقطاب صوفیه | سفیان ثوری
یَا سَدِیرُ إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ إِلَی وَلَایَتِنَا ثُمَّ قَالَ یَا سَدِیرُ أَ فَأُرِیکَ الصَّادِّینَ عَنْ دِینِ اللَّهِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَی أَبِی حَنِیفَةَ وَ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ وَ هُمْ حَلَقٌ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ هَؤُلَاءِ الصَّادُّونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ بِلَا هُدًی مِنَ اللَّهِ وَ لَا کِتَابٍ مُبِینٍ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْأَخَابِثَ لَوْ جَلَسُوا فِی بُیُوتِهِمْ فَجَالَ النَّاسُ فَلَمْ یَجِدُوا أَحَداً یُخْبِرُهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ عَنْ رَسُولِهِ ص حَتَّی یَأْتُونَا فَنُخْبِرَهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ عَنْ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله.
امام باقر علیه السلام فرمود: ای سدیر، بمردم دستور داده اند که بیایند اطراف این خانه سنگی طواف نمایند بعد بیایند پیش ما و ولایت و ارادت خود را بما اهل بیت اعلام نمایند این آیه اشاره به همین مطلب است «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی»
با دست بسینه خود اشاره نمود هدایت یابند بولایت ما خاندان. فرمود: سدیر میخواهی کسانی که مانع دین خدا میشوند به تو نشان دهم به ابو حنیفه و سفیان ثوری نگاه نمود که در گوشه ای از مسجد اجتماع کرده بودند. فرمود: اینها مانع دین خدایند بدون اطلاعی از جانب خدا و یا کتاب مبین. اگر اینها در خانه خود بنشینند مردم در اطراف جستجو میکنند وقتی کسی را پیدا نکردند که آنها را از خدا و پیامبر اطلاع دهد پیش ما میآیند و ما آنها را از خدا و پیامبر خبر میدهیم.
📚 بحارالانوار، جلد ۴۷، صفحه ۳۶۴
🚩 نقل شده عده ای نزد امام صادق علیه السلام آمدند و احادیثی را نقل کردند که سفیان ثوری به تقل از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام برای آنان بیان کرده بود. امام صادق علیه السلام آن احادیث را شنیدند و تمام آنها را انکار کردند و فرمودند: که این احادیث را من نقل نکرده ام و هرکس بر ما اهل بیت علیهم السلام دروغ ببندد، خداوند او را در روز قیامت، نابینا محشور می گرداند و اگر دجال را درک کند، به او ایمان می آورد.
بعضی از آن احادیث که سفیان جعل کرده بود عبارتند از:
🚫 حب ابوبکر و عمر، ایمان است و دشمنی با آنها کفر!
🚫 سفیان ثوری از محمد بن منکدر نقل می کرد که امیرالمومنین علیه السلام روی منبر مسجد کوفه می گفت: اگر ببینم یک نفر مرا بر ابابکر و عمر ترجیح می دهد و مرا از آنان بالاتر می داند، او را به اندازه شخص تهمت زن و مفتری تازیانه می زنم
🚫علی بن ابی طالب علیهماالسلام دوست می داست در نخلستان های ینبع و زیر سایه درختان خرما باشد و از خرما های آنان بخورد، اما در جنگ جمل و نهروان شرکت نکند.
🚫وقتی علی علیه السلام متوجه خون ریزی زیاد در جنگ جمل شد، به پسر خود حسن علیه السلام فرمود: پسرجان! هلاک شدم (العیاذبالله) پسرش حسن نیز گفت: باباجان! من که گفتم جنگ نکن! علی فرمود: نمی دانستم کار به این جا میرسد.
🚫نبیذ همه نوعش حلال است مگر شراب!
🚫 هرکس شراب ننوشد، در دین بدعت گذاشته است.
🚫 هرکس در وضو روی کفش خود مسح نکند، در دین بدعت گذاشته است.
🚫 هرکس مارآبی و غذای یهود و نصاری، و گوشت ذبیح آن ها را نخورد، گمراه است.
➖ روزی سفیان ثوری از مردی از قریش درخواست می کند که وی را نزد امام صادق علیه السلام ببرد. سفیان از امام صادق علیه السلام درخواست می کند که خطبه رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد خَیف را برای وی نقل کند، تا سفیان بنویسد. پس سفیان آن حدیث را نوشته، و بعد از عرضه به امام صادق علیه السلام از نزد ایشان می رود. در بین راه در مضمون آن حدیث و نتایج حاصل از آن با آن مرد قریشی گفتگو می کند. و چون برایش ناخوشایند بود، آن حدیث را پاره می کند.
📚 بحارالانوار ج ۴۷، ص ۳۵۴ و ۳۵۷ به نقل از رجال کشی.
📚الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳ و ۴۰۴
#اقطاب_صوفیه #سفیان_ثوری
@BotShenasi
🔍 اقطاب صوفیه | معروف کرخی
➖ نسبت اکثر مشایخ صوفیه به معروف کرخی منتهی میشود. و لذا به او " امّ السّلاسل " می گویند. هدف بسیار فرقه های صوفیه، به ویژه اکثر فرقه های شیعی مسلک، آن است که نسبت خود را به معروف کرخی، و از آن طریق به امام رضا علیه السلام برسانند. لذا مشروعیت سلسله ها صوفیه عمیقاً به اثبات معروف کرخی، وابسته است، به همین دلیل صوفیه برای اثبات چنین شخصیتی بسیار تلاش می کنند، در حالی که معروف کرخی شخصی مجهول الهویه است. ابوعبدالرحمن سلمی اولین کسی است که اسلام آوردنِ معروف کرخی را در هشت سالگی و به دست امام رضا علیه السلام و سپس دربانی آستان حضرتش را در
" طبقات الصّوفیه " بدون ذکر سند و منبع نقل کرده است. بعد از این کتاب است که داستان معروف کرخی در دیگر کتب صوفیه و اهل سنت نقل می شود.
⬅️ اولین کتاب شیعه که از معروف کرخی نام می برد، مناقب ابن شهر آشوب است. ابن شهر آشوب داستان اسلام آوردن معروف به دست امام رضا علیه السلام و خدمتگزاری وی را از " مناقب الابرار " ابن شَهرَزُوری نقل می کند که از کتب اهل سنت می باشد! اما در هیچ یک از کتب رجالی شیعه، نامی از معروف، برده نشده، و دربانی با نام معروف برای امام رضا علیه السلام ثبت نشده است.
➖ حتی شیخ صدوق در کتاب " عیون اخبار الرضا علیه السلام " یک حدیث هم در مدحِ معروف یا به نقل از وی نقل نمی کند. علمای رجال نیز که نام تمام ملازمین و راویان احادیث حضرت از سنی و شیعه را ثبت نموده اند، اگر کسی چون معروف، دربان حضرت بود، قطعاً در کتاب های خود از او نام می بردند!
➖ #سید_حیدر_آملی در " جامع الاسرار" مدعی می شود که معروف کرخی از حضرت رضا علیه السلام کسب علم کرده است!
⬅️ روضه الجنات از ابن ابی جمهور أحسایی در " المَجلی " نقل می کند که جنید بغدادی از دست دایی خود، سریّ سقطی، خرقه پوش ولایت شد، و سریّ هم از معروف کرخی، و معروف نیز از حضرت رضا علیه السلام خرقه پوش ولایت شد! (العیاذ بالله).
❌ اما علامه بزرگوار مجلسی رحمه الله در " عین الحیاة "، سِمَت دربانی معروف را نزد حضرت رضا علیه السلام شدیداً انکار می کند!
⏪ ادامه در مطلب بعد ...
📚ارزش میراث صوفیه، ص ۵۸
📚بحارالانوار، ج ۴۹ ص ۲۶۲به نقل از مناقب
📚منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ۱۳، ص ۳۸۲
📚موضع تشیع در برابر تصوف، ۱۲۴، ۱۱۲
#معروف_کرخی #اقطاب_صوفیه
@BotShenasi
🔍 اقطاب صوفیه | معروف کرخی ۲
➖مواردی که اثبات جعل داستان دربانی معروف کرخی می کند:
⬅️ الف) بنابر نقل صوفیه، مرگ معروف کرخی در سال ۲۰۰ هجری و در خانه امام رضا علیه السلام اتفاق افتاده است، اما محل دفن وی در بغداد گزارش شده است. و در آن زمان انتقال میّت میان مردم عرف نبوده است.
⬅️ ب) نقل شده است که معروف کرخی هرگز از بغداد خارج نشد، و از طرفی هیچ گزارشی از رفتن حضرت رضا علیه السلام به بغداد در دسترس نیست! پس ارتباط معروف با امام رضا علیه السلام چگونه میسّر شده است؟ از این رو بعضی از منابع اهل سنت چون " طبقات الحنابله " و " تاریخ بغداد "، نام معروف را در ردیف موالیان حضرت نمی آورد!
⬅️ ج) ولادت امام رضا علیه السلام در سال ۱۴۸ هجری است. اگر حضرت در سن بیست سالگی، معروف کرخی را در سن ۸ سالگی مسلمان کرده باشد، از آنجا که معروف در سال ۲۰۰ هجری از دنیا می رود، پس سن او در هنگام مرگ باید حدود ۴۰ سال باشد، در حالی که نقل است معروف کرخی در سن پیری از دنیا رفته است!
⬅️ د ) مرحوم ابن فهد حلی در "التّحصین " روایتی از معروف کرخی به نقل از امام صادق علیه السلام نقل می کند که در موضوع نصیحتی است که آن حضرت در زمینه عزلت از خلق به معروف می فرمایند. این روایت نشانه ای است بر این که معروف کرخی قبل از امام رضا علیه السلام زندگی می کرده و مسلمان بوده است.
➖ به نقل از " تذکرة الاولیاء " وقتی معروف کرخی از دنیا رفت، به واسطه حسن خلق و تواضع، همه ادیان از یهودیان، مسیحیان و مسلمانان ادعا کردند که معروف از آنها است. خادم گفت: معروف به من گفته است: هر کس بتواند جنازه مرا از زمین بلند کند، من از آن قوم خواهم بود! یهودیان و مسیحیان نتوانستند جنازه را بردارند. و فقط اهل اسلام توانستند، جنازه او را بلند کنند.
❌ نتیجه منطقی این داستان آن است که اگر معروف، به مسلمانی مشهور بود، هرگز کفّار او را از خودشان نمی شمردند.
#معروف_کرخی #اقطاب_صوفیه
📚مقاله نقد و بررسی معروف کرخی از امام رضا علیه السلام، ایوب هاشمی، مجموعه مقالات برهان مبین، مقاله ۱۷؛ مهر ماه ۱۳۹۱
📚التحصین فی صفات العارفین، ص ۱۱/ مجمع البحرین، ج ۵؛ ص ۹۹/ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۸۷
📚 تذکرة الاولیاء ، ص ۲۸۳
📚موضع تشیع در برابر تصوف، ص ۱۲۷
@BotShenasi
🔍 بررسی ابن ابی جمهور احسایی ۲
➖ ب) تمایل شدید نویسنده به صوفیه! ابن ابی جمهور در ای کتاب، بعضی احادیثی را نقل می کند که مذاق صوفیانه دارد. نظیر حدیث خرقه. وی همچنین با استناد به روایتی از امیرالمومنین علیه السلام، به تبیین کلمه تصوف می پردازد و آن را حقیقتی مرکّب از تقوا، صبر، وفا و فنا معرفی می کند.
📚 مقاله زندگی نامه ابن ابی جمهور، رشیدیان، خرداد و تیر ۱۳۷۶ ، ص ۱۰۱-۱۰۹
📚منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ۱۳، ص ۴۱۴
⬅️ سید نعمت الله جزایری در شرحی که بر کتاب " عوالی اللئالی " نوشته و آن را " الجواهر الغوالی فی شرح عوالی اللئالی " نام نهاده است، ابن ابی جمهور را عالم ربّانی و علامه ثانی خوانده و می نویسد:
" آگاهی و معرفت کامل ابن ابی جمهور به علم فلسفه و حکمت، و علم تصوف و حقیقت آن، سبب قدح در جلالت شأن وی نمی شود؛ زیرا اکثر علما گذشته و حال همچون علوم ریاضی، نجوم، منطق، در این دو علم نیز تحقیق کرده اند، و تحقیق در این علوم و مشابه آن دلیل بر عمل به احکام و اصول آن علوم، و اعتقاد به آنها نمی باشد، بلکه حاکی از آگاهی این دانشمندان به این علوم، و اطلاع از مذهب و روش کسانی است که به واقع، اهل آن علوم بوده اند. "
📚 مستدرک الوسائل، الخاتمة ج ۱، ص ۳۴۳ و ۳۴۴
➖ اما به نظر می رسد بیانات ابن ابی جمهور در " عوالی اللئالی "، چیزی بیش از آگاهی و تبیین دیدگاه صوفیه باشد، و از تمایل نویسنده به تصوف حکایت می کند. به ویژه این گرایش در کتاب دیگر ابن ابی جمهور، با نام " المَجلَی لِمِرآةِ المَنجَی " نمایان تر است.
⬅️ مرحوم مجلسی اول در رساله
" تشویق السالکین " می نویسد:
" شیخ ابن ابی جمهور احسایی که از افاضل علمای شیعه است، بیان حقیقت تصوف و علوّ شأن این طبقه عظمی را، و تحقیقات و تدقیقات آن را به قدر آن که در حیّز بیان درآید، در کتاب " المجلی " که در علم کلام نوشته، نموده، و در آنجا بیان نسبت فرقه و سلسله خود را با باقی مشایخ صوفیه به حضرات ائمه هدی علیهم السلام نموده، و همچنین در
"عوالی و اللئالی" و غیره از تصنیفات خود، سخنان و احادیث معتبره و تعریف تصوف را نقل کرده است. "
📚 رساله تشویق السالکین، ص۱۲
⬅️ شیخ یوسف بحرانی در " لؤلؤة البحرین" می نویسد:
" شیخ محمد بن ابی جمهور، فاضل، مجتهد و متکلم بود. وی کتابی دارد به نام المجلی که بر مذاق صوفیه نگاشته است. "
📚منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ۱۳، ص۴۱۳
⬅️ محدث نوری نیز در خاتمه " مستدرک الوسائل " می نویسد:
" در مورد کتاب های ابن ابی جمهور از دو جهت، انتقاد شده است که یک جهت آن، میل وی به تصوف، بلکه زیاده روی در آن است، و صاحب ریاض به آن اشاره می کند"
📚مستدرک الوسائل، الخاتمة ج ۱ ص ۳۳۸
➖ ابن ابی جمهور در " المجلی " به موضوع خرقه های صوفیه می پردازد. وی مدعی است که خرقه جنید با چند واسطه، به معروف کرخی و امام رضا علیه السلام میرسد، و به طریقی دیگر خرقه معروف کرخی با چند واسطه به حسن بصری و امیرالمومنین علیه السلام می رسد. وی همچنین سلسله خرقه شقیق بلخی را نیز به اویس قرنی و امیرالمومنین علیه السلام می رساند.
ابن ابی جمهور در همین کتاب، ذوالنّون مصری را از شاگردان امام عسکری علیه السلام معرفی می کند. در واقع ابن ابی جمهور، اهل بیت علیهم السلام را اولیای عارفان و شیخ مشایخ صوفیان به شمار می آورد.
⬅️ میرزا عبدالله افندی در " تعلیقة امل الآمل " می نویسد:
ابن ابی جمهور در کتاب" رسالة مسلک الافهام فی علم الکلام " سعی کرده است که بین اقوال متکلّمین و حکما، صوفیه، اشعریه و معتزله جمع کند. وی همچنین کتاب " المجلی " را که شرحی بر " رسالة مسلک الافهام " می باشد، بین طریق حکما، متکلمین و صوفیه جمع کرده است"
📚منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ۱۳، ص ۴۱۴-۴۱۵
📚موضع تشیع در برابر تصوف، ص ۲۲۸
📚تعلیقة امل الآمل، ص ۲۵۷
#ابن_ابی_جمهور #اقطاب_صوفیه #غلات
@BotShenasi
🔍 بررسی ابن ابی جمهور احسایی ۳
⬅️ در واقع، کتاب " المجلی " دائرة المعارفی است که تقریباً همه مسائل شناخته شده آن عصر را در بر می گیرد. هدف ابن ابی جمهور آن بوده است که دست آوردهای علم کلام را با نتایج فلسفه و تصوف در آمیزد! تا با آمیختن آنها، چهارچوبی نظری برای فرقه های واحد و با عقیده واحد فراهم آید!
➖او در این کتاب، به نحو آزادانه ای، کلام معتزلی را با فلسفه ارسطویی، فلسفه اشراقی و تعالیم وحدت وجود ابن عربی در هم آمیخته است و ترکیبی از این مکاتب پدید آورده است. در واقع ابن ابی جمهور، شکل تکامل یافته ای از سید حیدر آملی است، وی در " المجلی " از کتاب های " جامع الاسرار " و "تص النصوص " بسیار استفاده کرده و گاه عین عبارات سید حیدر را آورده و او را با عناوین " سید علامه "، " داره قوه مکاشفه راستین "، " فاضل متاخر، قطب الاقطاب" یاد کرده است!
🚩ابن ابی جمهور برای عارفان قبل از خویش احترام خاصی قائل بوده است. برای بیان مقاصد خودش به سخنان آنها تمسک می جوید. وی از کسانی چون افلاطون، ارسطو، فرفوریوس، بایزید، حلاج، شبلی، محمد غزالی، سعدالدین حموی، فارابی، ابن سینا، فخر رازی، سهروردی، ابن عربی، و... یاد می کند و به سخنان آنها استناد می کند!
✍ابن ابی جمهور، اقتباس از فلسفه و تصوف را عقیده اخیار و ابرار می شمارد! وی تصریح میکند که پیروی از حکما و عرفا، بخاطر آن است که آنان متابعت ائمه علیهم السلام می کرده اند. و عقیده آنها، همان عقیده ای است که کِبار و ائمه اطهار علیهم السلام دارا بوده اند! ابن ابی جمهور از پیروان ابن ابی عربی است و از او با عنوان " شیخ اعظم " یاد می کند!
⬅️ به نظر هانری کربن، عرفان ابن عربی یا الهیات تصوف، و تعلیمات اهل بیت علیهم السلام که از راه روایات رسیده است، به وسیله سید حیدر آملی و ابن ابی جمهور در قرن هشتم و نهم درهم آمیخت!
🔖 ابن ابی جمهور در بحث ولایت و انسان کامل به سخنان ابی عربی، و در تاویلات قرانی به اقوال عبدالرزاق کاشانی استناد می کند. او در توحید به طریقه اهل تصوف قائل است، و توحید را قائل بودن به یک موجود می داند! ابن ابی جمهور همچون ابن عربی به جمع دو مقام تشبیه و تنزیه در حق متعال قائل است و معتقد است که موحّدِ واقعی کسی است که به این دو مقام معتقد باشد.
📚 تشیع و تصوف ۳۳۳ تا ۳۳۵ ، ۲۲۸ و ۲۲۹، ۳۳۹، ۳۳۶
📚مقاله: تاثیر شهرزوری بر ابن ابی جمهور احسایی، ترجمه کاظم رحمتی، کتاب ماه دین، ش ۴۹و ۵۰، آبان و آذر ص ۴۶ و ۵۳
📚مقاله: زندگی نامه ابن ابی جمهور، رشیدیان، کیهان اندیشه، ش۷۲، خرداد و تیر۱۳۷۶، ص ۱۰۱-۱۰۹
#تصوف #اقطاب_صوفیه #ابن_ابی_جمهور
@BotShenasi
اقطاب صوفیه | حسن بصری
روایت شده است که حضرت زین العابدین علیه السلام حسن بصری را در سرزمین منی دید که مردم را موعظه میکند. آن حضرت ایستاد و به او فرمود:
" وعظ خود را متوقف کن تا از حالی که داری پرسش کنم. اگر فردا مرگ به سراغت آید، آیا تو از آن چه میان تو و خدای توست، راضی هستی؟ گفت: خیر.
فرمود: ایا قصد داری خود را از حالی که هستی به حالی که از آن راضی باشی، برسانی؟ حسن بصری سر به زیر انداخته و پس از مدتی گفت: این سخن را میگوین، اما حقیقتی ندارد.
فرمود: ایا امید به پیامبری پس از محمد صلی الله علیه و اله داری؟ که در همراهی با او برایت سابقه ای بماند؟ گفت: نه.
فرمود: آیا به سرایی جز این دنیا امید داری که به آن جا بازگردانده شوی و در آن به عمل بپردازی؟ گفت: نه.
فرمود: آیا فرد عاقلی را دیده ای که این حال تو را، برای خودش کافی دانسته و به آن رضایت داشته باشد؟ پس تو چگونه با این حال که بدان راضی نیستی، و در فکر تغییر آن هم نیستی، و امید نداری که پیامبری هم بیاید، و سرای دیگری نیز وجود ندارد که در آن عمل شایسته انجام دهی باز هم به موعظه مردم میپردازی؟ "
راوی میگوید: وقتی آن حضرت رفت، حسن بصری گفت: این شخص که بود؟ گفتند: علی بن الحسین علیهم السلام پس حسن بصری گفت: اینان از خاندان علم و دانش اند.
پس از این ماجرا، دیده نشد که حسن بصری مردم را موعظه کند.
📚 الاحتجاج، ج ۲ ص ۳۱۳_۳۱۴
#حسن_بصری
#صوفیه #تصوف #اقطاب_صوفیه
@BotShenasi
🔍 اقطاب تصوف | فرقد سَبَخی
✍ فَرقد سَبَخی از شاگردان حسن بصری به شمار می آید. اطلاعات زیادی از وی در دسترس نیست. ابن ابی الحدید، در " شرح نهج البلاغه"، داستان دیدار وی با امام حسن علیه السلام را بدین صورت نقل می کند:
🚩 روزی فرقد سبخی به نزد حسن بن علی علیه السلام آمد، حضرت لباسی از خز به تن داشتند، در حالی که لباس فرقد، از پشم بود. امام حسن علیه السلام به او فرمودند:
مَا بَالُکَ تَنظُرُ اِلَیَّ، و عَلَیِّ ثِیَابُ اَهلِ الجَنَّهِ، وَ عَلَیکَ ثِیابُ اَهلِ النَّارِ؟ اِنَّ اَحَدَکُم لَیَجعَلُ الزُّهدَ فِی ثِیَابِهِ وَ الکِبرَ فِی صَدرِهِ فَهُوَ اَشَدُّ عُجباً بِصُوفِهِ مِن صَاحِبِ المِطرَفِ.
تو را چه می شود که به من می نگری، در حالی که من لباس اهل بهشت را پوشیده ام و تو لباس اهل دوزخ را به تن کرده ای؟! البته به هرکس از شما که زهد را در لباسش قرار داده و کبر را در سینه اش، عُجب او به واسطه لباس پشمینش بیش از کسی است که لباس خز به تن دارد.
🚩 نقل است که وقتی حماد به بصره وارد شد، فرقد سبخی با لباس پشمین به دیدنش آمد. در این هنگام حمّاد به او گفت: این نشانه مسیحیّت را از خود دور کن.
📚الکوکب الدّرّیّه، جلد۱، ص ۳۹۴
📚شرح نهج البلاغه، لابن ابی الحدید، ج ۱۸، ص ۲۶۲-۲۶۳
📚تاریخ تصوف اسلامی، ص ۳۱ / پیدایش و سیر تصوف ۱۴۵
#اقطاب_صوفیه #فرقد_سبخی
@BotShenasi
اقطاب صوفیه | ابوهاشم کوفی
🌿 ابوهاشم کوفی، اصل او کوفی، امّا ساکن شام بود. گفته شده در فلسطین صومعه ای بنا کرد! وی را هم عصر سفیان ثوری و ابراهیم ادهم می دانند. حسن بصری در مشی صوفیانه بر او تقدم زمانی دارد؛ اما ابوهاشم، اولین کسی است که او را صوفی نامیدند و قبل از وی این عنوان برای کسی استفاده نشده است. از این رو کنیه او به ابوهاشم صوفی مشهور است.
🌿 مرحوم مقدس اردبیلی در حدیقه الشیعه می نویسد:
" عثمان بن شریک کوفی که به ابوهاشم کوفی مشهور بود در آخرهای زمان بنی امیه این مذهب و این طریق را وضع نمود... بدان اولین کسی را که صوفی گفتند، چنان که شیعه و سنی نقل کرده اند، ابوهاشم کوفی بود؛ و این سبب آن بود که مانند رهبانان، جامعه های پشمینه درشت می پوشید. "
🚩 سفیان ثوری درباره او می گوید:
لولا ابوهاشم الصّوفی ما عَرَفتُ دقیقَ الرّیا "
اگر ابوهاشم صوفی نبود، معنایِ دقیق ریاء را نمی یافتم.
و همچنین درباره او می گوید:
" من ندانستم که صوفی چه بود تا بوهاشم صوفی را ندیدم "
🌿 امام عسکری علیه السلام می فرماید:
سئل ابوعبدالله (امام صادق علیه السلام) عن حال ابی هاشم الکوفی (الصوفی) فقال: انه کان فاسد العقیده جداً، و هو الذی ابتدع مذهباً یقال له التصوف، و جعله مفراً لعقیدته الخبیثه.
از امام صادق علیه السلام درباره ابوهاشم کوفی سوال شد، حضرت فرمود: وی فردی دارای اعتقادات بسیار فاسد بود. او کسی بود که مسلک جدیدی را بنیان گذاشت که به آن تصوف گفته می شود. وی این مسلک را راه گریزی برای اعتقادات پلیدش قرار داد.
🚩 دکتر عبدالحسین زرین کوب، سال وفات اباهاشم را ۱۶۰ هجری، امّا دکتر حلبی ۱۷۹ هجری قمری معرفی می کنند.
📚ارزش میراث صوفیه، ص ۵۴ و مبانی عرفان و احوال عارفان، ص ۵۱
📚نفحات الانس، ص ۲۸ / طبقات الصوفیه، ص ۷
📚 حدیقه الشیعه ج ۴ ص ۷۴۲-۷۴۳-۷۴۹
#اقطاب_صوفیه #ابوهاشم_کوفی
@BotShenasi