🗯 پاسخ کوبنده و دندان شکن امام حسن
و چهارم روز حنين است همان روز كه أبو سفيان با گروهى از قريش و افراد قبيله هوازن بهمراه عيينة بن حصين از غطفان يهود گرد آمدند، و خداوند همه اشان را مورد غضب خود قرار داده و به خير و خوبى نرسانيد، و اين همان فرمايش خداوند در دو سوره قرآن است كه در هر دو آنها به نام؛ أبو سفيان و يارانش را كافر خوانده است، و تو اى معاويه در آن روزگار در مكّه بر عقيده پدرت مشرك بودى، و امیرالمومنین با رسول خدا بوده و هم رأى و هم عقيده با آن جناب بود.
و پنجم همان فرمايش خداوند است كه: « [ايشانند كه كافر شدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند] و قربانى را بازداشتند و نگذاشتند كه به قربانگاهش (منى) برسد،فتح: ۲۵»، تو و پدرت و مشركان قريش سدّ و منع آن رسول گرامى نموديد، در آن روز أبو سفيان مورد لعن خداوند قرار گرفت، لعنتى كه تا روز قيامت شامل نسل او خواهد شد.
و ششم روز احزاب بود، روزى كه أبو سفيان با گروهى از قريش، و عيينة بن حصين از غطفان آمدند، و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله تمامى ايشان را؛ تابع و متبوع، آنكه لشكر را كشيد و آنكه لشكر را رانده به جنگ او آورده تا روز قيامت مشمول لعن خود ساخت.
و از آن حضرت پرسيدند: اى رسول خدا مگر در اتباع مؤمن نبود؟ فرمود: لعن من به مؤمنان اتباع نخواهد رسيد، امّا در لشكركشان هيچ مؤمن و مجيب و ناجى نبود. و هفتم روز ثنيّه بود، روزى كه دوازده نفر عرصه را بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله تنگ كرده و سخت نمودند، هفت تن اينان از بنو اميّه و پنج نفر از ساير قريش بودند، پس خداوند تبارك و تعالى و رسول او همه كسانى كه از ثنيّه عبور كردند- جز آن حضرت و سائق (آنكه زمام شتر را گرفته) و قائد (آنكه شتر را مى راند) را لعن فرمود.
شما را به خدا سوگند! آيا بياد مى آوريد كه أبو سفيان (با چشمانى كور) هنگام بيعت خلافت بر عثمان در مسجد داخل شده و گفت: اى برادرزاده، آيا در اينجا جاسوس و غير خودى هست؟ گفت: نه، پس أبو سفيان گفت: امر خلافت را ميان جوانان خود دست به دست بگردانيد كه سوگند به آنكه جان أبو سفيان بدست اوست بهشت و جهنّمى در كار نيست!. و شما را به خدا سوگند! آيا مى دانيد كه أبو سفيان دست حسين عليه السّلام را- وقتى با عثمان بيعت شد- گرفته و گفت: اى پسر برادر مرا به قبرستان بقيع ببر. تا اينكه به وسط قبرستان رسيد پدرت با آوازى بلند (خطاب به شهداى صحابه) گفت: اى أهل گورستان آنچه شما با ما بر سر آن مى جنگيديد الحال بدست ما افتاده و شما استخوان پوسيده ايد! پس حسين بن علىّ عليهما السّلام فرمود: خدا موى سفيد و رويت را قبيح و زشت سازد! سپس دستش را از او كشيده و رهايش ساخت، و اگر نعمان بن بشير دستش را نگرفته و به مدينه باز نگردانده بود هلاك شده بود.پس اين بود حال تو اى معاويه، آيا قادر به پاسخ يكى از مواردى كه گفتم هستى؟ و از موارد لعن بر تو اى معاويه اين است كه پدرت أبو سفيان قصد داشت مسلمان شود، و تو با ارسال قطعه شعرى كه در ميان قريش و ديگران معروف شده قصد سدّ و منع او را كردى. و ديگر روزى بود كه عمر تو را والى شام ساخت و تو به او خيانت كردى، و چون عثمان تو را والى ساخت همان راه گذشته پيشه ساخته و انتظار حادثه و مرگ او را داشتى، سپس بزرگتر از آن جرأت تو بر خدا و رسول بود كه با علم به سوابق و فضل علىّ با او جنگيدى؛
و از اولويّت او بر حكومت بر خود و ديگران نزد خدا و مردم نيك واقف بودى، و كوركورانه مردم را به سوى خود كشانده و خون خلق بسيارى را باخدعه و كيد و ظاهر سازى ريختى، كار كسى كردى كه اعتقاد به معاد نداشته و از عقاب ترس ندارد، پس چون اجل تو برسد جايگاهت بدترين مكان خواهد شد، و علىّ عليه السّلام منتهى به بهترين جايگاه خواهد شد، و خداوند در كمينگاه تو مى باشد. و اينها اى معاويه همه براى تو بود، و آنچه از عيوب و بديهايت امساك نموده و صرف نظر كردم اكراه از طولانى شدن بحث بود [و گر نه همه را مى گفتم].
و امّا تو اى عمرو بن عثمان، به جهت حماقتت در خور آن نيستى كه تتبّع اين امور را بكنى، و تنها تو مانند پشه اى هستى كه به درخت خرمايى گفت: خود را نگاه دار كه مى خواهم از تو فرود آيم!. و درخت خرما در جواب گفت: من أصلًا متوجّه نشستنت نشدم، پس چگونه برخاستنت بر من گران باشد؟! و بخدا سوگند كه مرا گمان آن نبود كه تو را قوّت حسن معادات با من باشد كه بر من سخت و گران باشد، ولى الحال جواب آن ياوه سرائيهايت را خواهم داد: سبّ و دشنام تو به علىّ آيا از سر نقص در حسب او است؟يا دورى اش از رسول خدا؟ يا بدى در اسلام از او ظاهر شده؟ يا در حكمى بيداد كرده؟ يا تمايلى بدنيا نموده؟ كه اگر هر كدام آنها را بگويى دروغ بافته اى
#امام_حسن
@BotShenasi
🗯 پاسخ کوبنده و دندان شکن امام حسن
و امّا اينكه گفتى: «ما دعوى نوزده خون از بزرگان بنى اميّه از كشته شدگان جنگ بدر بر شما بنى عبد المطّلب داريم» همه آنها را خدا و رسول او به قتل رساندند، و بجان خودم سوگند كه از بنى هاشم نوزده نفر، و سه نفر پس از اين تعداد كشته شدند، و از بنو اميّه نوزده و نوزده نفر در يك مقام و موطن كشته شدند غير از آنچه از ايشان در جاهاى ديگر كشته شدند كه تعدادشان را جز خدا نمى داند.
روزى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله [كنايه وار] فرمود: هر گاه تعداد بچّه هاى وزغ به سى مرد برسد، بيت المال را ميان خود دست بدست كرده بغارت برند، و آزادى بندگان خدا را سلب كنند و آنان را برده خويش سازند، و كتاب و دين خدا را به تباهى و فساد كشند، و چون تعدادشان به سيصد و ده نفر رسد لعن و نفرين بر او و آنها واجب شود، و چون به چهار صد و هفتاد و پنج رسند هلاك و نابودى اشان سريعتر از جويدن خرمايى است. پس در اين حال حكم ابن أبى العاص در حالى كه أصحاب در اين مطلب و كلام حضرت بودند نزديك آن جمع شد كه رسول خدا به ياران خود فرمود آهسته سخن گوييد كه وزغ مى شنود!!.و اين زمانى بود كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله تمام آنان و كسانى كه پس از وى متصدّى حكومت خواهند شد را در خواب ديد، و اين اوقاتش را تلخ و كار را بر وى سخت نمود، در اينجا بود كه خداوند اين آيه را فرستاد كه: «و آن خوابى را كه به تو نموديم و آن درخت نفرين شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم نكرديم- إسراء: ۶۰»، و مراد از درخت ملعونه؛ بنو اميّه است، و نيز فرمود: «شب قدر بهتر از هزار ماه است- قدر: ۳»، پس من بر له و عليه شما گواهى مى دهم كه حكومت و سلطنت شما پس از شهادت امیرالمومنین جز همان هزار ماهى نخواهد بود كه خداوند در كتاب خود مقرّر فرموده است.
و امّا تو اى عمرو پسر عاص، اى بدگوى لعين ابتر (بى دنباله)، تو فقط به سگ مانى، ابتداى كار تو با مادرت كه بدكاره بود شروع شد، و تو بر فراشى مشترك تولّد يافتى، و در باره ولايت و سرپرستى تو مردانى از قريش ادّعا نمودند بنامهاى: أبو سفيان بن حرب، وليد بن مغيره، و عثمان بن حارث، و نضر بن حارث بن كلده، و عاص بن وائل، و هر كدامشان تو را فرزند خود مى دانست، و دست آخر پدرت كسى شد كه در حسب از همه پست تر، و در منصب از همه خبيث تر و خلاصه بدكاره ترينشان بود، سپس تو براى سخنرانى برخاسته و گفتى: من بدگوى محمّد هستم، و پدرت عاص گفت: محمّد مردى بى دنباله است و پسرى ندارد، كه اگر بميرد نسلش منقطع خواهد شد، در اينجا خداوند آيه «همانا دشمن تو، همو دنبال بريده است- كوثر: ۳» را نازل فرمود، و اين در حالى بود كه مادرت هنوز نزد عبد قيس رفته و خواهان فسادكارى بود و در جايجاى آنجا خود فروشى مى كرد، و تو اى عمرو در تمام مكانهايى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله حضور داشت از بدترين دشمنان و تكذيب كنندگان او بودى، سپس تو از افراد كشتى شدى كه براى كشتن جعفر بن ابى طالب و ساير مهاجرين رهسپار ديار حبشه و نزد نجاشى رفت، و در نهايت مكر زشت و فكر بدكارى گريبان خودت را گرفت و نقشه ات جواب عكس داد، و اميدت به نابودى گراييد، و تلاشت به شكست انجاميد، و نقشه ات بر آب شد، «و خداوند نداى كافران را پست گردانيد و نداى خدا (دعوت اسلام) را مقام بلند داد- توبه: ۴۰».و امّا گفتارت در باره عثمان؛ اى بى حياى بى دين! تو خود در خانه اش آتش انداختى، سپس به فلسطين گريخته در انتظار عاقبت فتنه بودى و بمحض شنيدن خبر قتل عثمان خود را تماماً در اختيار معاويه قرار دادى، و دين خود را اى خبيث به دنياى ديگرى فروختى،
و ما قصد ملامت تو بر بغض خود را نداشته و بر حبّ خود سرزنش نمى كنيم، زيرا زمان جاهليت و اسلام پيوسته دشمن ما بنى هاشم بوده اى، تو همان هستى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را با هفتاد بيت شعر هجو كردى، و آن حضرت بدرگاه خداوند عرضه داشت: «خداوندا! من شعر بنكويى نمى دانم، و سزاوار هم نيست كه شعر گويم، خداوندا! در برابرهر بيت شعرى كه عمرو عاص گفته هزار بار او را لعن فرما! ». سپس تو اى عمرو اى كسى كه دنياى ديگرى را بر دين خود برگزيدى، هداياى بسيار نزد نجاشى روانه ساخته و براى بار دوم قصد او نمودى، و شكست سفر أوّل تو را مانع از سفر دوّم نشد، و در تمام اين دو سفر خائب و خاسر و آزرده بازگشتى، تو قصد كشتن جعفر و اصحابش را داشتى، و هنگامى كه اميد و آرزويت تو را به خطا انداخت، بسوى صاحبت عمارة بن وليد مراجعت نمودى.
و امّا تو اى وليد بن عقبه! بخدا سوگند من تو را بر بغض علىّ سرزنش نمى كنم چرا كه او بر تو حدّ شرب خمر جارى نموده و هشتاد تازيانه زد، و پدرت را در روز بدر پس از اسارت گردن زد، و چگونه او را دشنام مى دهى كه خدا در ده آيه از قرآن او را مؤمن خوانده است،
#امام_حسن
@BotShenasi
🗯پاسخ کوبنده و دندان شکن امام حسن
و تو را فاسق نامبرده، و آن همين آيه شريفه: «آيا كسى كه مؤمن است همچون فاسق (كسى كه از فرمان خداى بيرون رفته) است؟ هرگز برابر نيستند- سجده: ۱۸» و آيه: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى (برون شده از فرمان خداى) به شما خبرى آورد نيك بررسى كنيد تا مبادا نادانسته به مردمى آسيب رسانيد، و آنگاه بر آنچه كرديد پشيمان گرديد- حجرات: ۶» مى باشد، تو را چه به ذكر و ياد قريش؟! و جز اين نيست كه تو پسر مردى از كفّار عجم از شهر صفّوريّه (از نواحى اردن در شام نزديك طبريّه) به نام ذكوان هستى.و امّا پندارت كه ما عثمان را كشته ايم بخدا قسم كه طلحه و زبير و عائشه توان آن نداشتند كه اين تهمت بر علىّ بن ابى طالب عليه السّلام زنند تا چه رسد به تو؟! و تمنّى من اين است كه تو از مادرت در باره پدر خود پرسش كنى آنگاه كه ذكوان (همسرش) را ترك گفت و تو را ملصق به عقبة بن أبي معيط كرد، و بدين كار جامه برترى و رفعتى بر تن نمود، همراه با آنچه خداوند براى تو و پدر و مادرت از عار و خوارى در دنيا و آخرت مهيّا ساخته، و خداوند ستمكار به بندگان نيست. سپس اى وليد بخدا تو از نظر سنّ بزرگتر از كسى هستى كه پدر خود مى خوانى، با اين رسوائى چگونه لب به سبّ و دشنام علىّ عليه السّلام مى گشايى؟! پس بهتر است تو مشغول اثبات نسب خود به پدرت باشى نه آنكه ادّعا مى كنى، و مادرت به تو گفته است:
«اى فرزندم پدر واقعى تو لئيم تر و خبيث تر از عقبه است»! و امّا تو اى عتبة بن ابى سفيان، بخدا سوگند كه تو كسى نيستى كه در حساب و شمار آئى تا من متوجّه جواب تو گردم، و عاقل به رأى درست نيستى تا به تو خطاب و عتاب كنم، نه خيرى دارى كه بدان اميدوار بود و نه داراى شرّى هستى كه از آن ترسيد، و من هر چند كه علىّ عليه السّلام را دشنام و سبّ گويى حاضر به سرزنش و توبيخت نيستم، زيرا تو نزد من همتا با برده علىّ هم نيستى تا پاسخ ياوه هايت را گويم، بلكه خداوند در كمينگاه تو و پدر و مادر و برادرت مى باشد، و تو از نسل افرادى هستى كه خداوند در قرآن اين گونه وصفشان فرموده كه: «كوشنده اند در اين جهان و رنج كشيده در آن جهان. در آتشى سخت سوزنده در آيند. از چشمه اى بسيار گرم آبشان دهند. آنها را هيچ خوردنى نيست مگر خار درشت تلخ (كه هيچ چارپايى نمى خورد). كه نه فربه مى كند و نه از گرسنگى سودى دهد (گرسنگى را از ميان نمى برد) - غاشيه: ۱ تا ۷».
و امّا تهديدى كه به قتل من كردى، چرا كمر به قتل آنكه در فراش تو با حليله ات خسبيد نمى بندى؟! و حال آنكه او شريك غالب تو در فرج او و شريك در فرزند تو شد تا آنجا كه فرزندى كه از تو نيست را به تو چسباند، واى بر تو! اگر نفس خود رادر گرفتن اين حقّ از او وادار نمايى شايسته تر است و در خور، تا مرا تهديد به قتل و وعيد نمائى!.
و من تو را در سبّ علىّ ملامت نمى كنم چرا كه برادرت را در مبارزه به قتل رسانده، و با شراكت عمويش حمزه جدّت را كشت، و خداوند بدست اين دو آن دو نابكار را روانه آتش جهنّم ساخته و طعم دردناك و سوزانش را بديشان چشاند، و نيز عمويت بدستور رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از شهر تبعيد و اخراج شد.
و امّا اميد من به خلافت، پس بجان خود قسم اگر اين چنين باشد به آن سزاوار و شايسته ام، و تو نه مانند برادرت مى باشى و نه جانشين پدرت، زيرا برادرت بيشتر از همه از فرامين الهى تمرّد و سرپيچى مى كرد، و بيشتر سعى در ريختن خود مسلمين داشت، و طلب چيزى كه شايستگى آن را نداشت مى كرد، مردم را مى فريفت و خدعه مى كرد، و با خدا به مكر رفتار مى كرد و خداوند بهتر از هر كس مكر تواند كرد. و امّا اينكه گفتى: «پدرت بدترين فرد قرشى براى قبيله قريش بود» بخدا سوگند نه فرد مرحومى را حقير ساخته و نه مظلومى را به قتل رساند. و امّا تو اى مغيرة بن شعبه، تو دشمن خدا، و تارك قرآن، و تكذيب كننده رسول خدايى، تو مرتكب زنا شده و مستوجب حدّ رجم (سنگسار شدن) مى باشى، و بر اين گناهت افرادى عدول صالح پرهيزگار گواهى دادند، پس رجم تو به تأخير افتاد،و حقّ به باطل دفع، و راستى به دروغ و كذب ردّ شد، و اين بخاطر آن است كه خداوند برايت عذابى دردناك مهيّا فرموده است، و خوارى در دنيا، و رسوايى عذاب آخرت بدتر است، و تو همان هستى كه فاطمه دخت گرامى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را ضربه زدى تا آنجا كه خون آلود شده و فرزند در شكمش را سقط كرد، اين كارت از سر خوار ساختن رسول خدا و مخالفت با امر او، و هتك حرمت او بود، حال اينكه رسول خدا به فاطمه فرموده بود: «تو بانوى زنان بهشتى هستى»، و خداوند خود تو را راهى آتش نموده، و وبال آنچه بر زبان جارى ساختى متوجّه خودت خواهد ساخت،
#امام_حسن
@BotShenasi
🗯 پاسخ کوبنده و دندان شکن امام حسن
و خداوند خود تو را راهى آتش نموده، و وبال آنچه بر زبان جارى ساختى متوجّه خودت خواهد ساخت، پس به كداميك از اين سه چيز علىّ را سبّ و دشنام دادى! آيا نقص در نسب او بود، يا دورى اش از رسول خدا، يا بدى در اسلام از او ظاهر شده؟ يا در حكمى مرتكب بيدادى شده؟ يا تمايلى بدنيا نموده؟ اگر بگويى به يكى از اينها؛ دروغ گفته ای و تکذیبت می کنند.آيا مى پندارى كه علىّ؛ عثمان را مظلومانه كشته؟ بلكه او با تقواتر و پاكتر از ملامتگر خود در اين اتّهام است، و بجان خودم اگر علىّ عثمان را مظلومانه كشته بود، بخدا تو كاره اى نبودى،زيرا نه او را در زمان حياتش يارى نمودى و نه در مرگش تعصّب بخرج دادى، و پيوسته خانه و مأواى تو همان طائف است كه در آن دنبال هرزگى و فساد مى گردى، و امر جاهليّت را احياء مى كنى، و اسلام را مى ميرانى، تا اينكه ديروز آنچه بايد رخ بدهد داد .
و امّا اعتراض تو در مورد بنى هاشم و بنى أميّه اين تنها ادّعاى تو و معاويه است (يا: اين دعا و درخواست تو به معاويه است).
و امّا سخنت در باره حكومت و سخن يارانت در باره ملكى كه بچنگ آورده ايد، همانا فرعون چهار صد سال حكومت مصر را تصاحب نمود و موسى و هارون دو نبىّ مرسلى بودند كه آنچه بايد اذيّت و آزار ديدند و آن همان ملك خدايى است كه به نيكوكار و فاجر عطا مى فرمايد، و خداوند خود فرموده: «و نمى دانم شايد اين شما را آزمونى باشد و برخورداريى تا هنگامى- انبياء: ۱۱۱»، و نيز فرموده: «و چون بخواهيم مردم شهرى را هلاك كنيم، كامرانان آنجا را فرماييم تا در آنجا نافرمانى و گناه كنند، آنگاه آن گفتار بر مردم آن سزا شود، پس آن را به سختى نابود كنيم- إسراء: ۱۶».سپس امام حسن عليه السلام برخاسته و خاك لباس خود تكانده و گفت: «زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليدند- نور: ۲۶» بخدا قسم اى معاويه اين گروه تو و ياران و پيروانت مى باشند، «و زنان پاك براى مردان پاك اند و مردان پاك براى زنان پاك اند؛ اينان از آنچه در باره اشان مى گويند پاك و بيزارند، ايشان راست آمرزش و روزى بزرگوارانه- نور: ۲۶» و اين گروه علىّ بن ابى طالب عليه السلام و أصحاب و شيعيان او مى باشند.
سپس در حالى كه خارج مى شد فرمود: و بال عملى كه مرتكب آن شدى بچش، و آنچه خداوند براى تو و ايشان مهيّا فرموده خوارى دنيا و عذاب دردناك آخرت است.
#امام_حسن
@BotShenasi
🗯پاسخ کوبنده و دندان شکن امام حسن
معاويه با شنيدن اين كلام رو بياران خود كرده و گفت: و شما بچشيد وبال جنايتى كه مرتكب شديد.
وليد بن عقبه گفت: بخدا ما نچشيديم جز آنچه تو چشيدى، و جز بر تو جرأت نكرد.
معاويه گفت: مگر به شما نگفتم از پس او بر نخواهيد آمد، اگر همان بار نخست حرف مرا گوش كرده بوديد او بر شما پيروز و كامياب نشده و رسوا نمى شديد، بخدا او از اين مكان برنخاست مگر اينكه تمام اين خانه را بر سر من تاريك نمود، و من تمام تلاشم را كردم
كه اين حال بر او وارد شود ولى نشد، و پس از امروز ديگر خيرى در ميان شما بنى اميّه نخواهد ماند!!.
راوى گويد: خبر اين افتضاح كه از امام حسن عليه السلام بر سر معاويه و يارانش آمد بگوش مروان بن حكم رسيد پس نزد ايشان رسيده و پرسيد: اين چه كدورت و رنجشى است كه از حسن به شما رسيده؟ گفتند: همين طور است! مروان گفت: بايد او را اينجا حاضر كنيد كه بخدا او و پدر و تمام أهل بيتش را آنچنان سبّ و دشنام گويم كه تمام غلامان و كنيزان قريش به غنا و سرود افتند!.
پس معاويه و همه آنان گفتند: فرصتى از تو فوت نشده چون ايشان از بد زبانى و ناسزاگويى مروان نيك با خبر بودند.
مروان گفت: پس اى معاويه بدنبال او فرست، او دگربار فرستاده اى نزد امام حسن عليه السلام گسيل داشته و او را فراخواند. وقتى فرستاده نزد آن حضرت رسيد او را گفت: اين فرد طاغى از من چه مى خواهد؟ كه بخدا سوگند اگر باز همان گفتار را گويند گوششان را تا روز قيامت پر از عار و رسوايى و بد نامى كنم!.
بارى آن حضرت به مجلس حاضر شد و تمامى آنان را به همان حالتى كه تركشان گفته بود يافت، جز آنكه مروان به جمعشان پيوسته بود، پس پيش رفته و بر سرير (تخت) كنار معاويه و عمرو عاص جلوس فرمود. سپس آن امام همام به معاويه فرمود: براى چه بدنبال من فرستادى؟ گفت: من كارى ندارم، اين مروان بود كه دنبال شما فرستاده.
مروان به آن حضرت گفت: اى حسن اين تو بودى كه مردان قريش را سبّ و دشنام گفتى؟
فرمود: چه قصدى دارى؟
گفت: بخدا سوگند تو و پدر و تمام أهل بيتت را آنچنان سبّ و دشنام گويم كه تمام غلامان و كنيزان قريش به غنا و سرود افتند!.
امام حسن مجتبى عليه السّلام فرمود: امّا تو اى مروان من نه تو و نه پدرت را
سبّ گويم، بلكه خود خدا تو و پدرت را و همه أهل بيت و نسل و ذرّيّه و اولادى كه از صلب پدرت تا روز قيامت متولّد شوند را بر زبان رسولش محمّد صلّى اللَّه عليه و آله مشمول لعن خود ساخته است. بخدا اى مروان نه تو و نه هيچ كدام از اين حضّار منكر اين نيست كه اين لعنت از جانب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ويژه تو بوده و هست، و افسوس كه نتيجه عكس داد و نه تنها موجب خوف تو نشد بر طغيان كبير تو نيز افزود، و خدا و رسول راست گفتند، خداوند در قرآن فرموده: «و آن درخت نفرين شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم نكرديم و مى ترسانيمشان، ولى آنان را جز سركشى بزرگ نمى افزايد- إسراء: ۶۰»،اى مروان تو و نسلت- بنا بگفته خود پيامبر- همان شجره ملعونه در قرآن هستيد. با شنيدن اين مطلب معاويه از جا جسته و دست بر دهان مبارك آن حضرت نهاده و گفت:
اى أبا محمّد، تو أهل ناسزا نبوده و نيستى!.
پس آن حضرت برخاست و پس از تكاندن جامه خارج شد، سپس يك يك آن جماعت با غيظ و حزن ورخسارى سياه پراكنده شدند.
📚 احتجاج (ترجمه جعفری) - جلد ۲، صفحه ۴۳
#امام_حسن
🔻در زمان امام حسن علیه السلام کسی جرات اهانت به ساحت امیرالمومنین علیه السلام نداشت مگر با پاسخ کوبنده حضرت مواجه می شد.
@BotShenasi
سیّد حمیری رضواناللهعلیه شاعر شهیر عصر ائمّه (ت ١٧٣ هـ) به این حقیقت تصریح میکند که صدیقه طاهره سلاماللهعلیها وصیت کرد که آن دو نفر هنگام نماز بر پیکرش حاضر نباشند...
وَفاطِمُ قَدْ أوصَتْ بِأَنْ لا يُصَلِّيا...
الغرض که باورهای امروزِ ما متصل به عصر ائمه علیهم السلام است...
📚 نسخهی خطی کتاب مثالب النواصب_ابن شهرآشوب، کتابت سال ۸۴۵ هـ.
این نسخه در کتابخانه ناصریه_لکنهو (کتابخانهی خاندان صاحب عبقات) نگهداری میشود
#فاطمیه
@BotShenasi
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در روایت خنده امام حسین علیه السلام نیست، چگونه به خود اجازه میدهید که در روایت تصرف بفرمایید؟
#صادقی
@BotShenasi
70.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جناب #شیخ_سند:
🔸نامه استاد شهریار(شاعر) به انیشتین درباره واقعه هیروشیما.
🔸ارسال رساله حقوق امام سجاد توسطj انیشتین به سازمان ملل.
🔸پرداخت اموال زیاد از طرف یکی از کشورهای اسلامی به سازمان ملل برای محو کردن اسناد رساله حقوق
🔻 داستان قشنگی است، از مبانی اعتبار سنجی آقای سند بیش از این توقع نیست.
@BotShenasi
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جماعت بتریه و اخوتی برای دلخوشی نواصب حتی حاضر نیستند که بگویند صدیقه طاهره سلام الله علیها شهیده هستند! چه برسد که قاتل را معرفی کنند! میوه درخت فضل الله و منتظری بهتر از این نمی شود!
#عابدینی
#بتریه
@BotShenasi
12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد سهرابی و استناد به سخن صوفیانه الطرق إلى الله تعالى عدد أنفاس الخلائق! قبلاً هم اشاره ای به ایشان که اشعار صوفی مآبانه که دارای مضامین وحدت وجودی بود و سخنان غالیانه ایشان کرده ایم! متاسفانه ایشان در هیئات بسیار پرنفوذ است و از #آقاجان های نو رسیده هیئات است. اشعار ایشان مملو از شعائر صوفیه است.
#محمد_سهرابی #تصوف
@BotShenasi
🗯 تایید سنتهای اجتماعی ارزشمند
🔸در عهدنامه امیرالمؤمنین علیه السلام به فرماندار آن حضرت در مصر جناب مالک اشتر آمده: «سنت صالحی را که بزرگان این امت به آن عمل کردهاند و باعث الفت اجتماعی آن امت شده است و امورشان بر اساس آن نیکو شده، نقض نکن.»
🔸 لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ...
📚 نهج البلاغة، نامه ۵۳
#حکومت_علوی
@BotShenasi
🗯 سرشت شیعه...
🔸سن، [المحاسن] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ رَفَعَهُ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی شِیعَتَنَا مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ لَا یَشِذُّ مِنْهَا شَاذٌّ وَ لَا یَدْخُلُ فِیهَا دَاخِلٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ
🔸 امام صادق علیه السلام فرمود: «خدای تبارک و تعالی شیعه ما را از سرشتی گنجینه شده آفرید، هیچ فردی از آن بیرون نمی رود و هیچ بیگانه ای هرگز به آن داخل نمی شود، تا روز رستاخیز. »
📚 بحارالانوار - جلد ۶۴، صفحه ۷۷
#شیعه
@BotShenasi