🔅#پندانه
✍ الماس یا لبو؟
🔹همگی لبوفروشها را دیدهایم، فریاد میزنند:
لبو لبو...
🔸و همیشه هم سرشان شلوغ است و مشتریانشان زیاد.
🔹اما تا به حال الماسفروشی را ندیدهایم که فریاد بزند:
الماس الماس...
🔸آنها صبور هستند، مدتهای زیادی. حتی سالیان زیادی زمان میبرد تا الماس آنها بهفروش برود.
🔹چون هرکسی سراغ الماس نمیآید، کسانی خریدارش هستند که قدرش را میدانند، قیمتش را میپردازند و شیوه نگهداری از آن را بلد هستند.
🔸هیچوقت الماس برای اینکه دوروبرش شلوغ باشد و زود به فروش برود، لبو نمیشود.
🔹برای الماسشدن باید صبوری کرد، باید با تمام وجود تلاش کرد و باید خالص بود.
🔅#پندانه
✍️ برای درکنارهمموندن...
🔹برای درکنارهمموندن باید خیلی چیزا رو بخشید. خیلی حرفا رو نشنیده گرفت. از خیلی کارها عبور کرد.
🔸برای درکنارهمموندن باید بخشندهترین و قویترین بود؛ نه زیباترین و باهوشترین.
🔹آدما وقتی میتونن مدتهای طولانی کنار هم بمونن که یاد بگیرن چطور باید باهم کنار بیان!
🔸اگه گاهی تو حال خوبِ هم شریک نمیشن، دستی هم به حال بدِ هم نکشن!
🔹هیچ حال بدی موندگار نمیمونه، همونطور که حال خوب هم همیشگی نیست!
🔸اول از هر چیزی برای درکنارهمموندن باید یاد بگیری چطور میشه با کوچیکترین چیزها، از زندگی لذت ببری، بخندی و شاد باشی.
#ما_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید
┏━━━🍃🍒🍇🍏━━━┓
@Bsoye_salamti
┗━━━🍓🌽🍑🍃━━━┛
.
🔅#پندانه
✍ گرههای زندگیات را قبل از اینکه کور شود، باز کن
🔹بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافهاش، اما حرفش هیچوقت از یادم نمیرود.
🔸میگفت زندگی مثل یک کلاف کامواست، از دستت که در برود میشود کلاف سردرگم. گره میخورد، میپیچد به هم و پر از گره میشود.
🔹بعد باید صبوری کنی و گره را بهوقتش با حوصله باز کنی. زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگتر و کورتر میشود.
🔸یک جایی دیگر کاری نمیشود کرد، باید سروته کلاف را برید و یک گره ظریف کوچک زد. بعد آن گره را توی بافتنی یکجوری پنهان و محو کرد که معلوم نشود.
🔹یادت باشد، گرههای توی کلاف همان دلخوریهای کوچک و بزرگند، همان کینههای چندساله، باید یک جایی تمامش کرد و سروتهاش را برید.
.
#ما_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید
┏━━━🍃🍒🍇🍏━━━┓
@Bsoye_salamti
┗━━━🍓🌽🍑🍃━━━┛
🔅#پندانه
✍ قایقی که خالی بود
🔹وقتى جوان بودم، قايقسوارى را خيلى دوست داشتم.
🔸يک قايق كوچک هم داشتم كه با آن در درياچه قايقسوارى مىكردم و ساعتهاى زيادى را آنجا بهتنهايى مىگذراندم.
🔹در يک شب زيبا و آرام، بدون آنكه به چيز خاصى فكر كنم، درون قايق نشستم و چشمهايم را بستم.
🔸در همين زمان، قايق ديگرى به قايق من برخورد كرد. عصبانى شدم و خواستم با شخصى كه با كوبيدن به قايقم، آرامش مرا بههم زده بود دعوا كنم؛ ولى ديدم قايق خالى است!
🔹كسى در آن قايق نبود كه با او دعوا كنم و عصبانيتم را نشان دهم. حالا چطور مىتوانستم خشم خود را تخليه كنم؟ هيچ كارى نمىشد كرد!
🔸دوباره نشستم و چشمهايم را بستم. در سكوت شب كمى فكر كردم. قايق خالى براى من درسى شد.
🔹از آن موقع اگر كسى باعث عصبانيت من شود، پيش خود مىگويم:
اين قايق هم خالى است!
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🍊🌤️⛹♂❀•❀⊱━━╮
@Bsoye_salamti
╰━━⊰❀•❀🍎🌤️🏇❀•❀⊱━━╯
.
🔅#پندانه
✍ اجازه نده افکار بد در ذهنت لانه کند
🔹ما نمیتوانیم جلوی پرواز پرندگان را بگیریم، اما اجازه نمیدهیم روی سرمان فرود بیایند و لانههایشان را روی سر ما بسازند.
🔸به همین ترتیب، ما نمیتوانیم گاهی اوقات از ورود افکار بد به ذهنمان جلوگیری کنیم، اما نباید اجازه دهیم آنها در مغز و فکر و روح و روان ما لانه کنند.
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🍊🌤️⛹♂❀•❀⊱━━╮
@Bsoye_salamti
╰━━⊰❀•❀🍎🌤️🏇❀•❀⊱━━╯
#پندانه
خانه زندگیات که اجارهای باشد؛
دائم به کودکت میگویی:
میخ نکوب...
روی دیوارها نقاشی نکش..
و مراقب خانه باش...
اما این همه مراقبت برای چیست؟!
چون خانه مال تو نیست، مال
صاحبخانهست چون این خانه دست
تو امانت است و بعد باید پاسخگو باشی
خانهی دلت چطور؟!
خانهی دل هم مال خداست،
در خانهی خدا میخ ناامیدی و یاس را نکوب!
خونه دلتون پر از عشق❤️
.
#پندانه
پیرمردی فقیر، همسرش از او خواست شانهای برایش بخرد تا موهایش را سر و سامانی بدهد.
پیرمرد با شرمندگی گفت:
نمی توانم بخرم،
حتی بند ساعتم پاره شده و در توانم نیست بند جدیدی بخرم.
پیرزن لبخندی زد و سکوت کرد.
پیرمرد فردای آن روز ساعتش را فروخت و شانهای برای همسرش خرید.
وقتی به خانه بازگشت، با تعجب دید که همسرش موهایش را کوتاه کرده
و بند ساعت نو برای او گرفته است.
اشک ریزان همدیگر را نگاه می کردند. اشک هایشان برای این نبود که کارشان هدر رفته بود، بلکه برای این بود که همدیگر را به یک اندازه دوست داشتند
و هر کدام بدنبال خشنودی دیگری بود.
به یاد داشته باشیم عشق و محبت به حرف نیست، باید به آن عمل کرد.
عمل است که شدت عشق را به تصویر میکشد.
.
#پندانه
مادر دختری چوپان بود. روزها دختر کوچولویش را به پشتش میبست و به دنبال گوسفندها به دشت وکوه میرفت. یک روز گرگ به گوسفندان حمله میکند و یکی از بره ها را با خود میبرد!
چوپان، دختر کوچکش را از پشتش باز میکند و روی سنگی میگذارد و با چوبدستی دنبال گرگ میدود. از کوه بالا میرود تا در کوه گم میشود.
دیگر مادر چوپان را کسی نمیبیند. دختر کوچک را چوپانهای دیگری پیدا میکنند، دخترک بزرگ میشود، در کوه و دشت به دنبال مادر میگردد، تا اثری از او پیدا کند.
روی زمین گلهای ریز و زردی را میبیند که از جای پاهای مادر روییده، آنها را
میچیند و بو میکند.
گلها بوی مادرش را میدهند، دلش را به بوی مادر خوش میکند...
آنها را میچیند و خشک میکند و به بازار میبرد و به عطارها میفروشد.
عطارها آنها را به بیماران میدهند، بیماران میخورند و خوب میشوند.
روزی عطاری از او
میپرسد:
"دختر جان اسم این گلها چیست؟"
دختر بدون اینکه فکر کند میگوید:
"گل بو مادران" ❤️
#پندانه
مـردی نـزد عالمی از پــدرش شکایت کرد.
گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد.
پیــر شده است و از من میخواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر میگوید پنبه بکار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟
مرا با این بهانهگیریهایش خسته کرده است...
بگو چه کنم؟
عالم گفت: با او بساز
گفت: نمیتوانم
عالم پـرسید: آیا فرزنـد کوچکی در خانه داری؟
گفت: بلی
گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را میزنی؟
گفت: نه، چون اقتضای سن اوست
آیا او را نصیحت میکنی؟
گفت: نه چون مغزش نمیرود و ...
گفت؛ میدانی چرا با فــرزندت چنین برخورد میکنی؟!
گفت: نه
گفت: چون تو دوران کودکی را طی کرده ای و میدانی کودکی چیست، اما چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نکردهای، هرگز نمیتوانی اقتضای یک پیر را بفهمی!!
"در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشهگیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میکند و ...
"پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن اقتضای سن پیری جز این نیست."
#پندانه
❣به کلامتان دقت کنید:
هر کلامی که بر زبان می آورید
دارای انرژی هم وزن خودش است
و خود را به صورت فیزیکی در دنیای مادی نمایان می کند.
زمانیکه از موضع ضعف و ناتوانی در مورد خودتان صحبت می کنید
ارتعاش شکست را به جهان ساطع می کنید و شکست، ناراحتی و مشکلات به صورت فزاینده وارد زندگیتان میشود.
همواره با کلام مثبت اتفاقات عالی را به زندگیتان دعوت کنید ،
خودتان را تحسین کنید
و به ویژگی هایی که دارید با تمام وجود افتخار نمایید.
🌻 من انسان موفقی هستم.
🌻 من انسان با لیاقتی هستم.
🌻 من به خودم افتخار میکنم.
🌻 من عاشق خودم هستم.
🌻 من دوست داشتنی هستم.
و اینگونه با خودتان سخن بگویید و اینگونه جریان انرژی مثبت را در زندگیتان بیفزایید
تا جهان به تاییدهای درونی شما پاسخ مثبت بدهد.
🔅#پندانه
✍ از کوزه همان برون تراود که در اوست
🔹وقتی شما یک پرتقال را تحت فشار قرار دهید، آب پرتقال بهدست میآورید نه چیزی دیگر، چون این چیزیست که در درونش هست.
🔸همین اصل برای شما هم صدق میکند.
وقتی کسی شما را تحت فشار قرار دهد آنچه که بیرون میآید عصبانیت، نفرت، تندی، تنش، افسردگی، خشم چیزی است که در درون شماست.
🔹اگر آنچه در درون دارید را دوست ندارید،
میتوانید با تغییر افکارتان آن را عوض کنید.
🔅#پندانه
✍ مراقب باش بنده مال دنیا نشوی
🔹روزی خلیفه وقت، کیسه پر از سیم با بندهای نزد خردمندی فرستاد.
🔸خلیفه به غلام گفت:
اگر وی این از تو بستاند، آزادی.
🔹غلام کیسه را نزد شخص آورد و اصرار بسیار کرد، ولی وی نپذیرفت.
🔸غلام گفت:
آن را بپذیر که آزادی من در آن است.
🔹خردمند پاسخ داد:
بله، ولی بندگی من در آن است.
💢 گاهی ثروتهای مادی آدمی را چنان بنده خود میکند که او را از بندگی خدا خارج میسازد.