eitaa logo
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.3هزار دنبال‌کننده
908 عکس
242 ویدیو
13 فایل
Live for ourselves not for showing that to others!😌🌗👀 'تنها‌خُداست‌کهِ‌می‌مانَد؛🕊️🍃 تبلیغـات🌾: @Tablighat_Deli گپمون‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗✨. تولــدمــــون:6مهر1402🎂 -----------------~-----------------
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⋞ وتنهاچیزی‌که‌گرممان‌میدارد ، آتشِ‌مقدسِ‌اُمیدواریست👩🏻‍🏭🌸🍉! . . .⋟ @CafeYadgiry✨😻
اقولییی پقولیییی🥺💕. @CafeYadgiry📦
این شعر خودش سبک زندگیه: هرکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد، ‏ بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد...!🍃 @CafeYadgiry🤎🤍
‏هیشکی نمی دونه تو چه زخمهایی داشتی و چقدر با خودت کلنجار رفتی که بتونی حس دوست داشتنت رو بازم زنده کنی.... @CafeYadgiry🖤🤍
یازدهمی‌ها‌ودوازدهمی ها‌!!:)🤓 @CafeYadgiry🫐
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_314 موهام رو به یک ضرب ول کرد که افتادم روزمین ...! _بهت گفته بودم جلو
•{🖤🤍}•• ‌ پوزخندی زد و جلوم نشست ... رکابی طوسی رنگش بدن ورزشیش رو به نمایش گذاشته بود! سعی کردم چشمامو از بازوهای ورزیده ش بردارم ! اما مگه میشد؟ دود سیگارش رو توصورتم فوت کرد که سرفه ای کردم .. _منظورمو خوب میفهمی ! منتها الان خودتو زدی به نفهمی ! سرفه های خشکم، نفسمو بریده بود و به دلم فشار آورده بود! +زیرلفظی م..میخای؟؟ خیره شد به چشمای اشکیم که حاصل دود مزخرف سیگارش بود ... _لعنت به اون چشات! سوالی خیره شدم بهش که سیگارشو از پنجره پرت کرد و بلیزشو پوشید... تو بد مخمصه ای افتاده بودم! اما دیر و زود حامد میاد! مگه نه؟ +ب...با زندگیم چیکار کردی که انقدر جدایی ب...بین من و حامد افتاد! نشست پشت میزش وخیره شد بهم... _خیلی دوست داشتم ازم این سوالو بپرسی! + ج..جون بکن ! ح..حرف بزن! حامد اون ک..کسی بود که میخواستم! همون م..مردی که تو رو...رویاهام بو.. _خفه شو ! بادادی که زد ، خون تو رگام یخ بست! عصبی از پشت میز بلند شد و اومد سمتم! _حالم ازت بهم میخوره ! انقدر پست و سگی هستی که جلوی من ازاون عوضی حرف میزنی!!! +پست تویی که نه تنها زندگی منو ...بلکه زندگی هزاران دختر دیگه رو به آتیش کشیدی ! خاکستر کردی ! ح..حتی با خودت فکر نکردی ، بعد این گندی که دارم به ز...زندگی د....دخترای بیچاره م..میزنم ، چه ض...ضربه ای میخورن ! چه ا...اتفاقی ب..براشون میوفته ! _اووو ! اطلاعاتت چقد کامله ! اما از همین الان یه چی رو بهت میگم ! تو مغزت فرو کن! انگشت اشارش رو به حالت تهدید وار جلوی صورتم قرار داد ! _تو کار من دخالت کنی ، بدتر اون چیزی که فکرشو میکنی ، سرت میارم !
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_315 پوزخندی زد و جلوم نشست ... رکابی طوسی رنگش بدن ورزشیش رو به نمایش گ
•{🖤🤍}•• ‌ _پس ! دخالت ... تو کار من ... موقوف !!!! پوزخندی زدم که گفت: _و اما ... درمورد شوهری جونت ... خنده کوتاهی کرد.... _انقدر سوسول و نُنُر بود که با چارتا دونه عکس فوتوشاپی سریع وا داد ! تکونی خوردم که کمرم خشک شد ! +ع..عکس؟ ک..کدوم عکس؟ خنده های بی موقعش ... تموم سلول هامو داشت میترکوند !!! +ببند نیشتو ! _اهم... همون عکسایی که وقتی تو رابطه بودیم دیگه ...!! اخم کوچیکی کردم که لبخندی زد .. _عشقم؟؟؟ این شبو یادته ؟؟؟ با دیدن عکسی که جلو چشمام به نمایش گذاشت ، مغزم سوت کشید !!! +خیلی آشغالی !!!. قهقه ای زد و گفت : _درس پس میدیم ... یادش بخیر خیلی اون شب رویایی بود ! +ببند دهنتو آشغال کثیف !!! به سختی بلند شدم و روبروش وایستادم ! خونم به جوش اومده بود ! با اینکه اون فرد داخل عکس ، من نبودم ! اما اونقدر طبیعی بود که خودمم باورم شده بود که اون منم !!! کثافت کاریای ارسلان ، تمومی نداشت و تازه داشتم میفهمیدم.!!! +خیلی پستی !!! خیلی ! د با غیرت ! ! میخواستی زندگیمو خراب کنی ، میومدی مثل قبلا تهدیدم میکردی ! چرا با آبرو و شرفم بازی کردی !!!؟ _تهدید چاره ساز نبود عشقم ! +به من نگو عشقم !!!! عشق تو زیر خاکه !!! خیره شدم بهش که با دیدن چشمای مظلوم و ‌اشکیش ، لعنتی به خودم فرستادم ! +ب...ببخشید ! بدون حرف ، از اتاق خارج شد که نفس عمیقی کشیدم ! دلم آتیش گرفته بود ! حامد !!. حامد زندگیمونو خراب کردی حامد ! گند زدی ! بهت گفته بودم اعتماد دوطرفه باید اونقدر محکم باشه که هیچ بادی نتونه بلرزونه بید اعتماد بینمونو ! بهم قول داده بودی ! که قضاوتم نکنی ! که همیشه طرف من باشی ! اما کو اون قول مردونت !؟ زده بود زیر قولش ! انقدر ناکافی بودم که منتظر تلنگر بوده و سریع مزخرفات این عوضی رو باور کرده ! سمت در رفتم که با قفل بودن در مواجه شدم ... رو تخت دراز کشیدم تا کمی از کمردردم کاسته بشه !!...
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_316 _پس ! دخالت ... تو کار من ... موقوف !!!! پوزخندی زدم که گفت: _و اما
+عشق تو زیر خاکه !:))) ولی آرام نباید این حرفو میزد:))) داغ دل ارسلان( مامانش) تازه شد !!🥺🥲 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا