eitaa logo
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.3هزار دنبال‌کننده
907 عکس
241 ویدیو
13 فایل
Live for ourselves not for showing that to others!😌🌗👀 'تنها‌خُداست‌کهِ‌می‌مانَد؛🕊️🍃 تبلیغـات🌾: @Tablighat_Deli گپمون‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗✨. تولــدمــــون:6مهر1402🎂 -----------------~-----------------
مشاهده در ایتا
دانلود
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_380 بعضی از رفتاراش، درست مثل حامد بود و من رو یاد حامد مینداخت ! کاش خ
•{🖤🤍}•• ‌ خیره شدم بهش که چشماشو ازم‌‌دزدید! چیزی نگفتم و نشستم سرجام! دستی به موهاش کشید و کلافه بلند شد..! +امیر ! بشین ! حرصی نشست و ادامه داد . _چیو میخوای بشنوی؟! چهارساله از خواهر کوچیکم خبر نداریم ! چهارسال مدت کمی نیست رادین ! گول یه آدم عوضی و کثیف به تمام معنارو خورد ! مکثی کرد .. _عاشقش بود ! بارآخر که باهم تو اتاقش حرف زدیم ، گفت دوسش دارم ! اولش جدی نگرفتم ! خندیدم و بهش گفتم؛ بشین سرجات بچه ! مشقاتو نوشتی؟! باردوم ، شب با گریه و حال بد اومد خونه! به پدرومادرم‌گفت‌؛ رفیقم تصادف کرده !فوت شده ! جدی نگرفتم ! اما صدای گریه هاش هنوز تو مغزم اکو میشه ! کلافه شده بودم از هق زدناش ! با عصبانیت رفتم تو اتاق که گفت: حالم بده امیر ! دارم میمیرم ! میخوام برم ! میخوام برم امیر ...! نیشخندی زدم و سرش داد کشیدم ! گفتم برو ! هرگوری که میخوای بری برو ! برو فقط صدای گریه های نحستو نشنوم! دیوونم کردی ! ،بغضشو قورت داد و ادامه داد: _واقعا هم رفت ! فردای اون‌روز هیچ اثر و نشونه ای ازش پیدا نکردیم ! دستی روی موهاش کشید و تکیه‌اش رو به صندلی داد ... کپ کرده بودم ! مغزم درحال انفجار بود ! نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم ! اما متوجه این بودم که امیر از درون درحال تیکه تیکه شدنه ! چی میگذشت به روح و روان این پسر و من بی‌خبربودم؟! +امیر؟! داری گریه میکنی؟! کنارش نشستم و سرشو تو بغلم گرفتم ! امیر رازدار بود .! حداقل برای منی که بعداز حامد کسیو برای دردودل نداشتم، خوب بود ! +گریه کن ...! اونقدر گریه کن که خالی شی ! اما نه جلوی پدرمادرت ! اوناهم دارن زجر میکشن ... دارن عذاب میکشن و هنوز امید دارن به پیداشدن دخترشون ! _حاجی عطرت چقد خوشبوئه! ضربه ای به پشت گردنش زدم.! +پاشو گمشو ببینم ! شوخی بود؟ برا آروم کردن من فقط این عراجیفو به هم بافتی؟ خنده تلخی کرد .. _کاش شوخی بود ! با شنیدن این حرفش، به صحت حرفاش ایمان آوردم !.. _خواهرمن زرنگ نبود ...! گیر افتاد..! ولی رادین !.. من آرام خانومو همین چندباری که دیدمش و درمورد پرونده ها حرف زدیم ؛ شناختمش ! خیلی زیرک و موزماره ! +بیشعور ! خنده ای کرد... _نه حاجی منظورم این بود که از پس خودش برمیاد !
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_381 خیره شدم بهش که چشماشو ازم‌‌دزدید! چیزی نگفتم و نشستم سرجام! دستی ب
•{🖤🤍}•• ‌ +خیله خوب . پاشو برو تا کج و کولت نکردم ! دلداری دادنت هم مث آدم نیست ! _اوکی .. ولی رادین ... وقتی خواهرت برگشت .. اونو بزار اولویت زندگیت !حالش برات مهم باشه !. نادیدش نگیر... ! اشتباه منو تکرار نکن ! سری تکون دادم .. _بای ! +امیر صبر کن ...! دستش رو دستگیره خشک شد که سمتش رفتم .. +پیداش میکنیم ! _بیخیال .. خواست بره که شونش رو گرفتم ..! +امیر! +پیداش میکنیم ! تلاشتو بکن ! لااقل بخاطر پدر مادرت ! سری تکون داد و رفت ... سوییچمو برداشتم و از سایت زدم بیرون .. پشت رول نشستم و سمت خونه حامد حرکت کردم .. ماشینش رو نیست و نابود کرده بود و مجبور بودم با ماشین خودم برم و بیام ! گوشیمو برداشتم و شماره حامدو گرفتم .. -درحال حاضر مشترک مورد نظر خاموش میباشد . لطفا ب... عصبی گوشیو پرت کردم و پامو روی گاز فشردم ..! شورش رو درآورده بود .! از موقعی که از آرام بی خبر شده بودیم ، خودش رو تو خونه حبس کرده بود و جواب هیچ بنی بشری رو نمیداد ! ماشینو کنار رستوران نگه داشتم و بعداز خرید دوپرس جوجه ، دوباره راه افتادم .. تموم راه ، فکرم درگیر این بود که چجوری بهش تلنگر بزنم و به خودش بیاد ! حبس کردن و عذاب دادن خودش؛ هیچ دردی رو دوا نمیکرد ! چون باعث و بانی رفتن آرام خودش بود ! آرام از سر لجبازی درحالی که میدونست جون بچش درخطره، پاشد رفت ! نمیتونستم ببخشم ..! اما صدحیف که تنها رفیقم بود و نون و نمک هم رو خورده بودیم ! سعی کردم که زاویه دیدم رو عوض کنم ! حامدو فقط به عنوان رفیقم ببینمش ! نه شوهر خواهرم ! نه کسی که خواهرمو عذاب داد ! دلشو شکوند ! فقط رفیقم !!!!
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_382 +خیله خوب . پاشو برو تا کج و کولت نکردم ! دلداری دادنت هم مث آدم نی
•{🖤🤍}•• ‌ پوفی از سر کلافگی کشیدم و ماشینو جلو در حیاط پارک کردم .. غذاهارو برداشتم و دستمو گذاشتم رو زنگ که در باز شد !. وارد خونه ‌شدم و با وایب منفی که ازش گرفتم، فحشی زیرلب نثار حامد کردم ! +دهن سرویس . در خونه رو بستم و غذاهارو گذاشتم رو اپن . +هوی . کله پوک کجایی ؟ کل خونه رو بوی گند سیگار برداشته بود ! +این سیگارو آخر میکنم تو چشات ! جمع کن این بساطو ! صدایی ازش درنمیومد..! کم کم ترس و استرس وجودم رو داشت اشغال میکرد و با فکر اینکه شاید بازم سراغ اون کار نحس ، رفته باشه عصبی داد زدم : +کدوم گوری رفتی ! با صدای وحشتناک کوبیده شدن در ، برگشتم ! _چته ! براچی اومدی اینجا ؟! اومدی بیشتر منو عذاب بدی؟! باحرفات نمک رو زخمای من بشی؟ یا اومدی مثلا دلداریم بدی؟ بگی نترسسسس مررررد ! پیدا میشه ! برمیگرده ! بچت رو هم میتونی بغل کنی ! زنتو ببینی ! یا نه ..! شایدم میخواستی سر بزنی ببینی زنده ام هنوز یا مردم؟ صداش درحال بالارفتن بود و زمین درحال لرزیدن! _حالم ازین نگاهت بهم میخوره ! از حرفا و ترحمت! براچی هی میای! نیا ! توروخدا نیا ! حالمو بدتر میکنی ! نیا ! نمیدونستم چی بگم ! زبونم بند اومده بود و فقط خیره شده بودم بهش ! اونم انگار خسته شده بود و سکوت کرده بود ! خودشو پرت کرد رو مبل و نفس نفس میزد ! لباسا و وسایل بهم ریخته ای رو که رو مبل پخش و پلا بود رو انداختم پایین تا بتونم کنارش بشینم .! چشم دوختم بهش و شروع کردم به حرف زدن !.. +من نه بهت ترحم میکنم ! نه دلسوزی ! من فقط بخاطر خواهرم اینجام ! چون دوست ندارم وقتی که برگشت از دستم دلخور بشه و بگه چرا مراقب این تحفه نبودی ! انگار با حرفم آروم شده بود که سرشو آورد بالا .! +درسته با این کار احمقانت ، همون یذره اعتماد و رفاقتمون رو به گند کشیدی و نابودش کردی ! ولی ازاونجایی که بچه آرام بچه توهم هست و برای اون طفل معصوم ارزش زیادی قائلم؛ میام بهت سرمیزنم !
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
_جایزه ها چیه؟🧐 +نفر اول ؛ یه جاکلیدی خوشمل دستساز🪐💘 نفر دوم؛ شارژ ‌30هزارتومانی😍🌸 . جهت گرفتن بنر ک
خب بریم سراغ اعلام نتایج مسابقه سین زنیمون🍓🤓🌱 . . نفر اول برنده مسابقه کد 0⃣1⃣ : با ۲.۱ کا سین 🥺🤌🏻. نفر دوم برنده مسابقه کد 0⃣2⃣ : با ۱.۸ کا سین ✨🤍. . تبریک میگیم به این خوشملا . مبارکتون باشه .♥️🌸 تشریف بیارید پیوی برای اهدای جوایز🐈. @Nazi27_f .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هروقت خسته‌شدی، بعد از این‌که به خودت فرصت دادی تا خستگی‌هات، برن گمشن. به این فکر کن چشم‌های زیادی دنبالتن، تا زمین خوردنت رو ببینن! چشم‌های زیادی دنبالتن ، تا موفق شدنت رو جشن بگیرن .. پس نفس تازه کن، بلند شو🙂🤍🌱. 🍓🐈🫐 ۰ @CafeYadgiry ۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این‌ترک‌حامیم؛ جزو‌حق‌ترین‌‌تر‌ک‌هاست:/ +این‌همه‌آدم...چراقلبمو‌باید‌به‌تومیدادم؟! @CafeYadgiry🫀