eitaa logo
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.3هزار دنبال‌کننده
893 عکس
240 ویدیو
13 فایل
Live for ourselves not for showing that to others!😌🌗👀 'تنها‌خُداست‌کهِ‌می‌مانَد؛🕊️🍃 تبلیغـاتمــون🌾: @Tablighat_Deli گپ‌ناشناس‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗✨. تولــدمــــون:6مهر1402🎂 -----------------~-----------------
مشاهده در ایتا
دانلود
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_338 _بیا اینجا ! سمت دکه گل فروشی رفتیم که بوی خوش گل ها ، بینیم رو قل
•{🖤🤍}•• ‌ _مادرم گفت پیکر برادر یلدا رو بعداز ۲۰ سال بالاخره پیدا کردن ! برادر یلدا شهید شده بود ! خانواده یلدا ایمان و اعتقادات محکمی داشتن و مذهبی بودن!!! میدونی .. عشق من و یلدا خیلی پایدار بود ! یلدا فهمیده بود که من از روستا و عمارت خوشم نمیاد ! بخاطر همین حرفی درمورد پیداشدن پیکر برادرش به من نزد ! ریشه افسردگیش همین بود ! دوری از خانواده و دلهره و گریه های زیادش بخاطر برادرش !! مادرم بعداز شیش هفت ساعت خودشو به بیمارستان رسوند ! اون شب بدترین شب زندگیم بود !! نمیدونستم غصه وضعیت کشورو بخورم .. یا وضعیت یلدارو .. که بد و بدتر میشد ! رسیدن مادرم هماهنگ شد با مرخص شدن یلدا !! شب بود و مردم توی خیابونا و تک تک کوچه ها غوغا کرده بودن ! دست به دامن خدا بودم تا بتونم یلدا و مادرم رو سالم برسونم خونه ! دستی به موهاش کشید و تکونی خورد .. _دم در بیمارستان وایستادن ک به مادرم گفتم میرم ماشینو بیارم ! رفتم .. امادیر برگشتم ! خیلی دیر!!! صدای لرزونش عذابم میداد ! هرچقدر هم که یه مرد بد باشه .. بازهم دیدن گریه و شکسته شدنش ، یعنی مرگ خاموش!! _تنها صحنه ای که یادمه ... یلدائه و التماس هایی ک زمزمه میکرد ...! یلدا چادری نبود !! چون با عقیده خانوادش بشدت مخالف بود !! اما اونقدری کافر نبود که شماها بخواید بکشینش !! توجهی به ضمیر شماها نکردم و دستی به صورتم کشیدم .. _مادرم بااینکه از یلدا خوشش نمیومد ..اما برای دفاع و دورکردن شما پس‌فطرتای ‌عوضی کشته شد ! میدونی مادرمو کی کشت؟؟؟ جوابی ندادم که داد زد : _آره ؟ میدونی ؟ +ن...نه ! _پدر و مادر تو ! پدر و مادر بی همه چیز تو !!! تویه چنددیقه همه زندگیمو به آتیش کشیدن ! بچمو ازم گرفتن ! مادرمو ازم گرفتن ! تموم امید و زندگیم !!! یلدای منو ازم گرفتن ! میفهمی ؟؟؟ آرنجشو روی صورتش گرفت وهقی زد ... اشکام روی صورتم جاری شده بودن .. داستان غم انگیزی بود ! حداقل برای من ! منی که مرتکب جرم نکرده شده بودم و باید تاوان میدادم ! _بعداز چندماه حاج حسین فقط مرگ مادرمو به همه خبر داد ! به همه گفت یلدا طلاق گرفته و کلا از ایران رفته ! مادرم هم مریض بوده و کلی مزخرفات دیگه ! اما هرکاری کرد نتونست منو مثل قبل درستم کنه ! مگه میشد اون صحنه هارو من مرور نکنم.؟! هرشب کابوس ! هرشب صدای جیغ و داد ! هرشب سرزنش ! هرشب قرص اعصاب و دارو ! اما من هنوزم که هنوزه ازش نگذشتم ! فراموش نکردم ! چون معتقدم بهم زدن زندگی و تلخ کردن کام یکی دیگه تاوان داره ! تاوان ! +لابد ک..کسی ک ..ب..باید ...ت...تاوان بده م..منم !؟ _صددرصد !