eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
5.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
489 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃 🍃 😍 موندش فایده ای نداشت جز اینکه با حرفام به ناراحتیش اضافه میشد واسه همینم از رو زمین بلند شد و بی هیچ حرفی راه افتاد سمت در اتاق اما قبل از خروج سرش و چرخوند سمتم و گفت: _نکن دلبر، حیفه که باهم نباشین حیفه که جدا شین! بی هوا چشم هام پر شد انگار منتظر تلنگر بودم تا دوباره بزنم زیر گریه که اشک صورتم و پوشوند و جواب دادم: _حاضرم التماسش کنم که برگرده و دوستم داشته باشه، حاضرم واسش قسم بخورم که من اونشب به قصدی که فکر میکنه نرفتم اما اون نمیخواد، نه منو نه این عشق و این بار سریع جواب داد: _من باهاش حرف میزنم همین الان! و خواست بره که دنبالش رفتم: _نه مامان، اینطوری فقط من سبک تر میشم حرف زدن شما تاثیری نداره نه تو تصمیم من و نه تو تغییر این روزهای شاهرخ دهن باز کرد تا حرفی بزنه اما منصرف شد و فقط با سر انگشت هاش اشک های بعدیم و گرفت: _شب بخیر! و از اتاق رفت بیرون. با رفتنش به روال سابق برگشتم، به همون حال بد به همون سردرد لعنتی! دلم آهنگی و میخواست که همیشه آرومم میکرد گوشیم و برداشتم و آهنگی که خوب همدردم بود و پلی کردم 'همه اون روزا رضا صادقی'، رو تخت دراز کشیدم و به نقطعه نا معلومی از سقف اتاق زل زدم و با هق هق های بی پایانم با موزیک همراهی کردم: میدونی دل بریدن از این همه عشق درست مثل مرگمه خیابونای خلوت و پرسه زدن بدون تو حقمه رفتی و هرچی بین منو تو گذشت رسیده به گوش همه نمیتونم بدیتو به روت بیارم غرورت و بشکنم دلم میخواد صدات و یه بار دیگه با دلهره بشنوم با تو تموم پاییز و زیر یه چتر دوباره قدم بزنم همه گوشمو پر میکنن که دیگه گریه واسه تو بسه دستایی که جدا بوده این همه سال محاله بهم برسه اونی که همه چیزتو دادی براش واسه یکی دیگه دلواپسه... موزیک که تموم شد حس کردم دیگه نفسم بالا نمیاد، گلوم خشک شده بود و صدام در نمیومد! آه عمیقی از ته دل سر دادم و از رو تخت بلند شدم جلو آینه صورتم و پاک کردم و از اتاق زدم بیرون تا یه لیوان آب بخورم. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁