eitaa logo
دروس الشباب
372 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
در ( اسم فاعل و اسم مفعول در ترجمه ) ب. سوره ، آیه 18: وَ جاؤُ عَلى‏ قَميصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ «اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ » : 1- واژۀ اسم مفعول است و اسم فاعلش می باشد. 2- این واژه با و و متعدی می شود و در اصطلاح بین و و فرق است. 3- خداوند است یعنی کسی که از او درخواست یاری شده است. : «و بر آنچه توصيف مى‏ كنيد، خدا يارى‏ ده است‏» (ترجمۀ فاعل در حالی که اسم مفعول است.) : « بر رفع اين بليّه كه شما اظهار مى‏داريد بس خداست كه مرا يارى تواند كرد.» ( به عنوان اسم فاعل ترجمه شده است ضمن اینکه عبارت (رفع این بلیه) ترجمۀ موصوله دانسته شده و درست نیست.) : « و در برابر آنچه مى‏ گوييد، از خداوند يارى مى‏ طلبم!» (یاری می طلبم ترجمۀ (مضارع متکلم وحده) است!) : «و خداست كه بايد بر آنچه توصيف مى‏كنيد از او يارى جست.» ( را فعل امر به لام و مجهول ترجمه نموده است : مِن اللهِ . ضمنا جمله موجود در آیه یک است.) : « و خداست كه در اين باره از او يارى بايد خواست.» (همانند مشکینی) : « و در برابر آنچه وصف مى‏ كنيد، تنها خداست كه (از او) يارى خواسته مى‏ شود.» () : برخی همانند آقای رضایی آیه را به گونۀ معنا نموده اند (تنها خدا - فقط خدا)، این ترجمه: در برای دلالت بر یا استغراق است و لذا دلالت می کند بر حصر خبر در مبتدا (یعنی: حصر یاری خواستن در اینکه فقط از خدا باشد.) @DUROUS_ALSHABAB
در کتاب های درسی قسمت سوم نمونه هایی از سانسور نمونه اول: غرض ادبا از اتقسیم مستثنی به چه بوده است؟ این تقسیم ریشه در مباحث تفسیری و فقهی و اختلاف قرائت های سبعه دارد. مثلا استثنای ابلیس از ملائکه متصل است یا منقطع؟ سخنان مفسران ادبی ذیل آیات را ببینید. استثنای در بحث قتل عمد و خطا و مباحث فقها ذیل این آیه را ببینید. نمونه دوم: غرض ادبا از ذکر اینکه در اعراب مثنی چند لغت است، چیست؟ برخی طلاب و حتی اساتید اینها را بیهوده می دانند. در حالی که یکی از آن اغراض توجیه اعرابی است. نمونه سوم: تعریف در حرف تعریف، کدام معنا حقیقت و اصل است؟ (یعنی عند عدم القرینه می توان أل را بر آن معنا حمل کرد) نمونه چهارم: گاهی در نصب مصدری اختلاف می شود و برخی آن را حال و برخی آن را مفعول مطلق برای فعل مقدر می دانند. چرا اختلاف دارند؟ آیا هر دو وجه صحیح است؟ @DUROUS_ALSHABAB
() عوض از یکی از کاربردهای أل تعریف، است. بدین معنا که متکلم، مضاف الیه را حذف نموده و به جای آن حرف تعریف را بر مضاف داخل می کند. مثال: ثانی در الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیة (المحشى - كلانتر)، ج‌5، ص: 30 می فرماید: (و للموالي) أي ، و عوض عن المضاف إليه یعنی: منظور شهید اول از «للموالی»، همان «موالی الموصی» است، پس در عوض از مضاف الیه محذوف است. @DUROUS_ALSHABAB
آیه 58 سورۀ (حذف مبتدا) «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ» (سوره بقره؛ آیه 58) : « و سجده‏كنان از در [بزرگ‏] درآييد، و بگوييد: [خداوندا،] گناهان ما را بريز. » نقد: حطة را چنین ترجمه کرده است: (گناهان ما را بریز) در حالی که حطةٌ فعل امر نیست، مصدر منصوب نائب فعل امر هم نیست بلکه مرفوع است. : «و داخل شويد از در سجده‏كنان و بگوئيد فرو نه از ما بار گناهان ما را » نقد: همان نقد سابق : « و از اين در (در شهر يا در مسجد الاقصى) خاضعانه و سجده‏ كنان داخل شويد، و بگوييد (خدايا خواست ما) ريزش گناهان است؛» نقد: در واژۀ را به معنای عهد ذهنی یا حضوری گرفته است که ظاهرا صحیح است، واةۀ معنای نیست بلکه مدلول التزامی آن است پس همان کنان درست است. و الباقی ترجمه صحیح است. در این ترجمه خبر مبتدای محذوف (مَسألتُنا) یا (حاجتُنا) است که چون لفظ خاصی مهم نیست، و از قرینه معلوم است آن را حذف کرده است. حطط: به معنى فرود آمدن و فرود آوردن است. راغب اصفهانی می گوید: حطّ پائين آوردن چيزى است از بلندى و پایین آمدن نيز گفته ‏اند: «حَطَّ الرَّجُلُ: نَزَلَ» اين كلمه دو بار در قرآن آمده است: سوره بقره آیه 58 که گفتیم. سوره اعراف آیه 161: وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB