eitaa logo
دروس الشباب
375 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
بین و و و و و چیست؟ حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، چند گونه است ( ، ، ...)؛ از دیدگاه منطق دانان کدام یک از این حالات و کدام یک است؟ و در از کدام یک و در چه بابی سخن می گویند؟ مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
... ادامه 2 گفتیم حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، 8 فرض دارد. اما : در ابواب مختلف علم اصول، کدام حالت مورد بررسی قرار می گیرد؟ در مباحث ، سه حالت مورد بررسی قرار می گیرد: 1و2- و تحت عنوان اصولی بررسی می شود. 3- تحت عنوان مورد بررسی قرار می گیرد. در مباحث ، دو حالت مورد بررسی قرار می گیرد: 1- در بحث و خبر واحد و قول لغوی از حالت به گزاره و حکم شرعی سخن به میان می آید. 2- در بحث و و و ؛ دربارۀ حالت « » سخن گفته می شود. زیرا اینها ادله ای هستند که عامّه و مخالفین اهل بیت (علیهم السلام) آنان را حجت می پندارند در حالی که عدم دلالت قطعی یا ظنی این ادله از راه عقل و نقل متواتر ثابت شده است. در بحث نیز از حالتی سخن می گوییم که مجتهد نسبت به حکم یا موضوع گزاره شرعی، دچار یا یا می باشد. نکته: 1- بحث اصولی که در کتب متأخرین بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است، نیز بحثی دربارۀ حجیت للعلم است. 2- بحث اصولی و و به عنوان یکی از راه های تحصیل به سنت یا به آن -علی اختلاف بین المبانی-، مورد بررسی قرار می گیرد. مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
یکی از دوستان که تازه اصول را شروع کرده است، دربارۀ و تعریف آن و نیز سؤال کرد که آیا زیر مجموعۀ قطع هست یا نیست؟ و اساسا قطع اصولی و منطقی به یک معناست یا با هم فرق می کند، ایشان را ارجاع دادم به این پیام.
منظور از و در علم اصول و فقه و روایات چیست؟ آنچه می خوانید می تواند جرقه ای برای روشن شدن آتش شوق و تحقیق بیشتر باشد. شیخ طوسی در کتاب العدة فی اصول الفقه بابی در تعریف علم از دیدگاه اصولیان و فقهاء و فرق آن با ظن باز نموده است و در تعریف علم می گوید: (العلم هوما یقتضی سکون النفس) علم یعنی چیزی که سبب آرامش نفس انسان است. سید مرتضی در الذریعه نیز همین را می گوید. شهید آقا مصطفی خمینی در کتاب «تحريرات في الأصول ؛ ج‏6 ؛ ص140» می نویسد: از جستجوی در آثار و روایات چنین به دست می آید که منظور از «علم‏» و «قطع»ی که در روایات آمده، قطع و علم اصطلاحی منطقی ها و فلاسفه نیست. زیرا از دیدگاه دانشمندان منطق و فلسفه علم یعنی چیزی که احتمال خلاف ندارد. (ليس ما هو مصطلح أهل المنطق الّذي لا يحتمل الخلاف) منظور از علم اعم از و و است. در دوره معاصر بابی تحت عنوان نیز در کتب برخی از اصولیان باز شده است. منظور از اطمینان همان است که اگر چه عقل احتمال خلاف می دهد ولی عقلاء این احتمال را منتفی می دانند زیرا برای نفس، سکون و آرامش حاصل شده است. در این زمینه می توانید به حلقات و الفائق و تقریرات عبدالساتر از درس شهید صدر مراجعه کنید. برخی از گزاره‌هایی که را در معنای به کار برده اند: مفید قطع است به خاطر تراکم ظنون مفید قطع است. قطع آور است. : علم در اصطلاح اصولیان از یقین عقلی است. دیگر اینکه اطلاق علم بر أمارات توسط نائینی به معنای است و نتیجه دیگر اینکه قطع اصولی به اعتبار عقیده قاطع است نه به اعتبار مطابقت با واقع که یقین فلسفی است. و لذا در ادامه و نیز قطع قطاع مطرح می شود. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
مباحث اصولی زیر به بررسی منشأ ظهور می‌پردازد، یعنی اصولی در ابوابی که ذیلا بیان می کنم به دنبال این است که ببیند آیا این مسأله می تواند منشأ ظهور باشد؟ 1. وقوع امر بعد از منع (وقوع الامر عقيب‏ الحظر) 2. استثنا بعد از جملات متعدد 3. ذکر عام و سپس ضمیری که به برخی افراد آن عام بر می گردد. آیا این اسلوب می تواند قرینه بر ظهور عام در خاص باشد؟ 4. مقدمات حکمت؛ شرط یا شروط اثبات ظهور اطلاقی چیست؟ 5. اصول لفظیه 6. علائم حقیقت و مجاز و مباحث مربوط به وضع نکته: بحث از مباحثی است که می تواند در بحث یا نیز مورد بررسی قرار گیرد و فقط به اکتفا نشود. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
آیا حضرت سلیمان به خاطر اینکه نمازش شد، و اسبهایی را حواسش را پرت کردند، کرد؟!! دیروز عزیزی که خاطرش برایم عزیز است گفت: برای فهم قرآن نیازی به مفسّر نداریم و خودمان می فهمیم چون خود قرآن گفته به زبان ساده و روشن با مردم سخن می گوید. گفتم: همین قرآن گفته: برخی از آیات متشابه است و علم آن فقط نزد خدا و راسخان در علم (کسانی که علم استوار و الهی دارند) –یعنی معصومان- می باشد. امروز تصمیم گرفتم آیه ای را با ترجمه های مختلفش گزارش کنم ببینم این برادر من چگونه می خواهد معنای درست این آیات را بفهمد؟ سورۀ: ص آیات 31 تا 33 دربارۀ حضرت سلیمان: «إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ * فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ * رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ» ترجمه (عضو نهضت ملی) (بر اساس این ترجمه نماز حضرت سلیمان قضا شد و بدین خاطر ایشان ساق و گردن اسبها را با شمشیر زد) چون شامگاهى اسبان تيزتك را به نمايش از برابرش عبور دادند، (31) گفت: من بجاى ياد پروردگارم عشق به مال را در دل پروردم تا خورشيد در پس پرده گشت، (32) آنها را بازپس آوريد. آنگاه بنا كرد به تيغ نهادن بر ساق و گردنشان (و به راه خدا قربانى كرد به توبه آن غفلت). (33) ترجمۀ -قمشه_ای (ترجمۀ قبل انقلاب): (بر اساس این ترجمه نماز حضرت سلیمان قضا شد. و حضرت سلیمان اسبان را به همین خاطر وقف کرد) (ياد كن) وقتى كه بر او اسبهاى بسيار تندرو و نيكو را (هنگام عصر) ارائه دادند (و او به باز ديد اسبان پرداخت براى جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند). (31) در آن حال گفت: (افسوس) كه من از علاقه و حبّ اسبهاى نيكو از ذكر و خدا غافل شدم تا آنكه آفتاب در حجاب شب رخ بنهفت. (32)آن گاه (با فرشتگان موكّل آفتاب) خطاب كرد كه (به امر خدا) آفتاب را بر من بازگردانيد (چون برگشت اداء نماز كرد) و شروع به دست كشيدن بر ساق و يال و گردن اسبان كرد (و همه را براى جهاد در راه خدا وقف كرد). (33) ترحمۀ (از مفسران سنی متوفای 310 هجری قمری): (بر اساس این ترجمه اسبها را برگرداندند نه خورشید را) 31- و چون عرضه شد بر او بشبانگاه اسبان نيكان‏؛ 32- گفت: من دوست داشتم دوستى اسبان از ياد كرد خداى من تا؛ 33- باز گردانيد بر من و اندر ايستاد ماليدن بساقها و گردنها ترجمۀ (از اساتید دانشگاه): (بر اساس این ترجمه، نمازش قضا شد و آنچه برگرداندند اسبها بود نه خورشید و حضرت سلیمان آنها را وقف کرد) هنگامى كه [طرف‏] غروب، اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند، (31) [سليمان‏] گفت: «واقعاً من دوستىِ اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشيد] در پس حجابِ ظلمت شد.» (32) [گفت: «اسبها] را نزد من بازآوريد.» پس شروع كرد به دست كشيدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف كردن آنها در راه خدا]. (33) ترجمۀ : (از علما و خطیبان معروف که زنده اند): [ياد كن‏] هنگامى را كه در پايان روز اسب‏هاى چابك و تيزرو بر او عرضه كردند. (31) پس گفت: من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم [كه نماز مستحب پايان روز است‏] اختيار كردم [زيرا مى‏خواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده كنم و همواره به آنها نظر مى‏كرد] تا [خورشيد] پشت پرده افق پنهان شد. (32) [اسب‏ها چنان توجه او را جلب كرده بودند كه گفت:] آنها را به من بازگردانيد. پس [براى نوازش آنها] به دست كشيدن به ساق‏ها و گردن‏هاى آنها پرداخت؛ (33) https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB