#کلام
#ادبیات
#میان_رشته_ای
#نقش_علم_کلام_در_ادبیات_عربی
#شرط_تغلیب در باب #تثنیه:
برای میزان تأثیر علم کلام و پیش فرض های عقیدتی بر آراء نحویان و ادباء، کافی است در عبارت زیر از صبان ، بیاندیشید:
حاشية الصبان على شرح الأشمونى على ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني، ج1، ص: 109
عبارت اشمونی برای کلماتی که از نظر اعرابی ملحق به مثنی هستند ولی تعریف مثنی بر آنها صدق نمی کند:
دربارۀ مفرد «عمرین» دو احتمال است:
1- عمرو و عمر
2- أبو بكر و عمر
عبارت صبان:
در احتمال اول، عبارت #عمرین را به دو گونه می توان قرائت کرد:
1- عُمَرَین (از باب تغلیب عُمَر بر عَمرو) یعنی از باب: تغلیب أعزّ و اشرف بر غیر أعزّ باشد.
2- عَمرَین (از باب تغلیب عَمرو بر عُمَر) یعنی از باب: تغلیب أخفّ بر غیر أخفّ باشد.
عبارت صبان چنین است:
يصح ضبطه بالفتح (یعنی: #عَمرَینِ ) فالإسكان تغليبا للأخف
و بالضم (یعنی: #عُمَرَینِ )
فالفتح إشارة إلى قوله صلّى اللّه عليه و سلّم: «اللهم أعز الإسلام بأحب العمرين إليك» يعنى عمر بن الخطاب و عمرو بن هشام الذى هو أبو جهل تغليبا للأشرف الذى سبقت له السعادة فيكون فى الحديث رمز إلى أنه الذى يسلم.
قال الدمامينى: يغلب الأخف لفظا ما لم يكن غير الأخف مذكرا.
أقول: أو اقتضى تغليبه سبب غير التذكير كما قررناه فى العمرين بالضم فالفتح. ( #صبان: گاهی ملاک تغلیب غیر از تذکیر است همان طور که در عُمَرَین توضیح دادیم)
و ما نقلناه عن الدمامينى نقله الشمنى عن التفتازانى.
ثم نقل الدمامينى عن ابن الحاجب أن شرط التغليب تغليب الأدنى على الأعلى و ضعفه، و عن غيره أن شرطه تغليب الأعلى على الأدنى و ضعفه.
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
نمونه هایی از سانسور
#صرف
#نحو
#بلاغت
#لغت
#منطق
#کلام
#اصول
#تاریخ
قسمت اول:
مقدمه (خاطره)
وقتی درس مطول استاد حجت هاشمی خراسانی می رفتیم، روزی فرمودند: مردم این زمانه برای درس، خواهان مختصر و خلاصه و موجز اند. می گویند عمرمان هدر نرود.
اما سر سفره که می نشینند، خواهان سفره های مطول و رنگین و متنوع اند. گویا عمر را باید بر سر سفره خرج کرد.
@DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از لینک
#دروس_الشباب
کانالی با محوریت علوم اسلامی و دروس حوزوی است.
#نکاتی_کاربردی از علوم
#صرف
#نحو
#بلاغت
#منطق
#اصول_فقه
#فقه
#تفسیر
#ترجمه_قرآن
#کلام
#حدیث
آدرس کانال:
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
ارتباط با ادمین:
@Ebn_Ahmad
#نحو
#ترجیح_رأی_ادبی
#کلام
#نقش_آراء_کلامی_و_فلسفی در #ترجیح_رأی_ادبی
#نقش_پیش_فرض_ها
#کاربردی
گاهی اختلاف در پیش فرض های کلامی یا فلسفی باعث می شود ادباء در معنای یک حرف نیز اختلاف کنند.
نمونۀ زیر را ببینید:
سورۀ نحل، آیۀ 32: «ْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»
دربارۀ معنای «باء» جر در این آیه دو نظر است:
1- تعويض (بر عوض و ثمن داخل می شود) مانند: بعتك هذا الثوب بهذا العبد یا: كأفات إحسانه بضعف
2- سببیت
ابن هشام در مغنی می گوید:
معتزله باء را در این آیه به معنای سببیت دانسته اند
ولی این معنا غلط است زیرا:
چیزی که در برابر عوض پرداخت می شود، می تواند مجانی هم پرداخت شود
در حالی که باء سببیت دلالت می کند بر اینکه مجرور باء علت و سبب دخول به بهشت است و معلول (دخول به بهشت) بدون علت (بما...) ممکن نیست و وجود نخواهد یافت.
خوب است اختلاف معتزله و سایرین دربارۀ ثواب بدون عمل خیر را ببینید.
@DUROUS_ALSHABAB
#کلام
#نحو
#بدل
نقش پیش فرض های کلامی در علم نحو
کدام اصطلاح دقیق تر است؟ بدل کل از کل؟ یا بدل مطابق؟
اگر چه اصطلاح بدل کل از کل قدیمی تر و رایجتر است
ولی
اطلاق (بدل کل از کل) بر (الله) در آیه زیر و نظیر آن، صحیح نیست :
الٓرۚ كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ * ٱللَّهِ ٱلَّذِي... (سوره ابراهیم، آیات1و2)
دلیل:
کل در برابر جزء است
و کاربردش تنها برای چیزهایی صحیح است که دارای اجزاء حقیقی یا فرضی باشند.
و تعالی الله عن ذلک.
نتیجه:
اصطلاح (بدل مطابق) دقیق تر است.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
فرق امر تکوینی و امر تشریعی عبد الرحمان جامی در مثنوی هفت اورنگ؛ در دفتر اول از سلسلة الذهب با تعبیر
#اصول اوامر امتحانی
#کلام
عبدالرحمن جامی از شاعران عامّی ای است که در فقه مذهب حنفی و در عقاید اشعری است.
او در بحث جبر و اختیار، پیرو نظریهٔ #کسب است.
یعنی می گوید:
فاعل تمامی افعال و کارها، خداست _حتی افعالی که از بندگان صادر می شود_،
یکی از اشکالات این نظریه این است که
اگر فاعلِ فعل ما هم خداست، پس تکلیف و ثواب و عقاب و جهنم هم بی معناست زیرا بنده هیچ اختیاری ندارد.
در اینجا هر کدام از علمای اهل سنت پاسخی داده است
عبد الرحمن جامی گفته:
قطعا فعل ما، معلول و مفعول خداست
ولی غرض او از تکلیف، امتحان و آزمایش ماست تا آنچه را به علم خود می داند، بالفعل و در عالم ظهور هم ببیند.
پاسخ او داستانی دارد که شروعش چنین است :
سلطان محمود غزنوی دو غلام داشت که یکی را بیشتر دوست داشت وقتی دیگر اعتراض کرد، برای بستن دهان او و سایرین هر دو را امری کرد، اما آن که کمتر مقرَّب بود، از اطاعت دستور او سر باز زد.
این داستان برای فهم #اوامر_امتحانی #اصول هم خوب است.
ادامه ماجرا از زبان جامی در مثنوی هفت اورنگ:
چون گذشت از حد آن جحود و عناد
شاه گفتا خدات صبر دهاد
چند ازین گفت و گوی بیهوده
که زبان زان مباد آلوده
امر من بهر آزمون شماست
نه مرا آرزوی خون شماست
خواستم تا درین فضای وجود
سر معلوم من شود مشهود
آنچه دانسته ام چه زین و چه شین
از شما بینمش به رأی العین
هر چه در هر کدام مکتوم است
پیش من لایزال معلوم است
تا ز قوت همه به فعل آید
زان سبب امر و نهی می باید
کی بود امر مقتضی موجود
فعل ها را درین نشیمن بود
عبد مأمور ازان کند بی مر
ترک اتیان بما به یؤمر
#اشعری
#نظریه_کسب
#جبر و اختیار
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB