💎 سفارش حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام
♦️ جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کرده اند:
▫️ روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای (شیخ جعفر) مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود.
بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند:
🔸 کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بگویم.
▫️ حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند:
🔸 اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمینویسند!
▫️ این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود.
به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند:
🔸حضرت ولی عصر ارواحنا فداه میفرمایند:
🔶 هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد.
▫️ و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام میگریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از:
✨ یادم ز وفای اشجع ناس آید
وز چشم ترم سوده ی الماس آید ✨
✨ آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید ✨
⬅️ لاله_ای_از_ملکوت، جلد_اول، صفحه ۲۲۹
@sheykhjafar_mojtahedi
🏷 #امام_زمان_عج #امام_حسین_علیه_السلام #حضرت_عباس #سخن_بزرگان #شیخ_جعفر_مجتهدی
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S7W33
🏴 شیخ جعفر مجتهدی(ره) :
💎 گریه بر امام حسین علیهالسلام سِرّالاسرار عالم معناست.
✨ هر چه میخواهید، در خانه ی امام حسین علیهالسلام است؛ همه چیز را از آن حضرت بخواهید که نزدیکترین راه تقرب الهی، توسل به آن بزرگوار است.
📿 ما با گفتن یک یا علی به نبرد اهریمن میرویم و با نام مبارک آقا امام حسین علیهالسلام کمر شیطان را میشکنیم.
⬅️ کتاب لاله ای از ملکوت، جلد چهارم
🏷 #تهذیب_نفس #امام_حسین_علیه_السلام #روضه #گریه #شیخ_جعفر_مجتهدی
🖤در مسیر مهدویت🖤
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S5W5
🕯 عزا خانه ما را دریابید!
☑️ استاد مجاهدی نقل میکنند:
▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار میشد.
روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیتهای بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت میکردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار مینشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک میریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را میدیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله میگریستند و در این حالت سعی میکردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند.
مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف میکردند و میگریستند:
▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم میکردم.
سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکتها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمیتوانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه!
لذا برای اولین بار در طول سالها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو میدیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم.
هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در میزنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند:
🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم!
▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند:
🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند:
🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) میفرمایند:
🔶 عزا خانه ما را دریابید!
🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند:
🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است!
🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد!
▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند!
بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند!
⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷
🏷 #تهذیب_نفس #امام_حسین_علیه_السلام #روضه #محرم #عاشورا #شیخ_جعفر_مجتهدی
🖤در مسیر مهدویت🖤
🌐 @DarMasireMahdaviat
🕯سری از اسرار نام آقا امام حسین(ع)
🔘 آقای حسنی طباطبایی نقل كردند:
▫️ صبح یكی از روزهای ماه محرم پس از تشرف به حرم مطهر كریمه اهل بیت حضرت معصومه (علیها السلام) به قصد زیارت آقای مجتهدی حركت كردم. در زدم، كسی در را باز كرد و گفت:
🔹 حمید آقا! آقای مجتهدی منتظر شما هستند تا صبحانه را به اتفاق شما صرف كنند!
▫️ به خدمت ایشان شرفیاب شدم، سفره صبحانه پهن بود. فرمودند:
🔸صبحانه را بایستی با شما صرف میكردیم! خوش آمدید، بفرمایید!
▫️در كنار آقای مجتهدی، كتاب گنجینه الاسرار مرحوم عمان سامانی، قرار داشت. ایشان ضمن صرف صبحانه، اشارهای به آن كتاب كردند و گفتند:
🔸آقاجان! عمان سامانی در میان مرثیه سرایان حسینی مقام و منزلت ویژهای دارد.
▫️و بعد فرمودند:
🔸اصلاً دستگاه حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) یك دستگاه عجیبی است!
نام مبارك ایشان هم خیلی بزرگ است.
در نام مقدس «حسین (علیهالسلام)» اسرار عجیبی نهفته است.
▫️و پس از چند لحظه تأمل، فرمودند:
🔸《هر كس كه نام آقا امام حسین (علیهالسلام) را بشنود از میزان انقلاب خاطری كه پیدا میكند پایه ایمانش را میتوان فهمید.
كسانی كه نام این بزرگوار را میشنوند و تغییر حالی در خود نمیبینند باید جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین (علیه السلام) محك ایمان است.》
⬅️ کتاب در محضر لاهوتیان اثر محمد علی مجاهدی، خاطره بیست و هشتم، ص 151
🏷 #تهذیب_نفس #امام_حسین_علیه_السلام
#محک_ایمان #شیخ_جعفر_مجتهدی
🖤در مسیر مهدویت🖤
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S5W11
💎 سفارش حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام
☑️ جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کرده اند:
▫ روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای (شیخ جعفر) مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود.بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند:
🔸 کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بگویم.
▫ حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند:
🔸 اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمینویسند!
▫ این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود.به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند:
🔸حضرت ولی عصر ارواحنا فداه میفرمایند:
🔶 هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد.
▫ و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام میگریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از:
✨ یادم ز وفای اشجع ناس آید
وز چشم ترم سوده ی الماس آید ✨
✨ آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید ✨
⬅ لاله_ای_از_ملکوت، جلد_اول، صفحه ۲۲۹
@sheykhjafar_mojtahedi
🏷 #امام_زمان_عج #امام_حسین_علیه_السلام #حضرت_عباس #سخن_بزرگان #شیخ_جعفر_مجتهدی
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S7W33
💎 سفارش حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام
☑️ جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کرده اند:
▫ روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای (شیخ جعفر) مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود.بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند:
🔸 کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بگویم.
▫ حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند:
🔸 اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمینویسند!
▫ این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود.به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند:
🔸حضرت ولی عصر ارواحنا فداه میفرمایند:
🔶 هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد.
▫ و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام میگریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از:
✨ یادم ز وفای اشجع ناس آید
وز چشم ترم سوده ی الماس آید ✨
✨ آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید ✨
⬅ لاله_ای_از_ملکوت، جلد_اول، صفحه ۲۲۹
@sheykhjafar_mojtahedi
🏷 #امام_زمان (عج) #امام_حسین (ع) #حضرت_عباس #سخن_بزرگان #شیخ_جعفر_مجتهدی
⚠️ تا امر فرج اصلاح نگردد، امام زمان (عج) لحظه ای آرامش ندارند.
☑️ مرحوم آقا ابوالفضل قهوه چی پیرمرد متقی و با صفا و اهل توسل بود و از جمله کسانی به شمار میرفت که علاقه و ارادت شدیدی به آقای - شیخ جعفر - مجتهدی داشت و آقا هم به خاطر پاکدلی و سادگیش شدیداً به او محبت داشتند.
آقا ابوالفضل تعریف میکرد:
▫️ در ایام ماه مبارک رمضان که آقای مجتهدی در کوه خضر بیتوته کرده بودند، شبی بعد از افطار به خاطر دیدنشان راهی کوه شدم.
هنگامی که به ایشان رسیدم، دیدم بیرون از محوطه ی اتاقی که در کوه خضر است نشستهاند و مشغول نغمه سرایی و سیر و صفا و توسل به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، من نیز که عاشق و شیفته ی حضرت بودم با دیدن آن حال عجیب و غریب و توسل ایشان به حضرت، منقلب شدم و بسیار گریستم در حالی که پیوسته حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) را صدا میکردم. در همین حال یک مرتبه آقای مجتهدی خطاب به من فرمودند:
🔸 آقا ابوالفضل بس است دیگر! آیا چشم حضرت بین داری؟!
▫️ و اشاره ای به سوی ماه کرده و فرمودند:
🔸 اگر چشمش را داری ببین!!
▫️ آن شب قرص ماه کامل بود هنگامی که به آن نظر کردم؛ جمال دلربای حضرت مهدی (روحی فداه) را با یک حالت نیم خیز مثل کسی که میخواهد برخیزد زیارت کردم، در حالی که با یک دست ذوالفقار! و با دست دیگر غلاف آن را گرفته و کمی آن را از غلاف بیرون کشیده بودند.
سپس آقای مجتهدی فرمودند:
🔸 ببین آقا ابوالفضل، خود حضرت هم لحظه به لحظه در انتظار ظهورند و تا امر فرج اصلاح نگردد، ایشان هم لحظه ای آرامش ندارند.
▫️ به محض اینکه آن صحنه را مشاهده کردم طاقت نیاوردم و بیهوش روی زمین افتادم.
⬅️ لاله ای از ملکوت، جلد اول، صفحه ۳۶۱,@sheykhjafar_mojtahedi
🏷 #امام_زمان (عج) #ظهور #شیخ_جعفر_مجتهدی
🏷 #امام_زمان_عج #ظهور #انتظار #شیخ_جعفر_مجتهدی #سخن_بزرگان
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S7W26
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ ماجرای شفا یافتن مریضی در آلمان با یک "یا علی" گفتن شیخ جعفر مجتهدی(ره) (یکی از یاران امام زمان (عج)).
🎤 حجت الاسلام عالی
✅ شیخ جعفر یکی از ۳۰ نفری بود که در هر عصر از خادمین امام زمان (عج) هستند!!
مقام معظم رهبری فرمودند من خودم از شیخ جعفر کرامت دیده ام!
🏷 #امام_زمان (عج) #شیخ_جعفر_مجتهدی #حجت_الاسلام_عالی
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S6W43
🏴 شیخ جعفر مجتهدی(ره) :
💎 گریه بر امام حسین علیهالسلام سِرّالاسرار عالم معناست.
✨ هر چه میخواهید، در خانه ی امام حسین علیهالسلام است؛ همه چیز را از آن حضرت بخواهید که نزدیکترین راه تقرب الهی، توسل به آن بزرگوار است.
📿 ما با گفتن یک یا علی به نبرد اهریمن میرویم و با نام مبارک آقا امام حسین علیهالسلام کمر شیطان را میشکنیم.
⬅️ کتاب لاله ای از ملکوت، جلد چهارم
🏷 #تهذیب_نفس #امام_حسین_علیه_السلام #روضه #گریه #شیخ_جعفر_مجتهدی
🕯 عزا خانه ما را دریابید!
☑️ استاد مجاهدی نقل میکنند:
▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار میشد.
روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیتهای بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت میکردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار مینشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک میریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را میدیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله میگریستند و در این حالت سعی میکردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند.
مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف میکردند و میگریستند:
▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم میکردم.
سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکتها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمیتوانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه!
لذا برای اولین بار در طول سالها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو میدیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم.
هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در میزنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند:
🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم!
▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند:
🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند:
🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) میفرمایند:
🔶 عزا خانه ما را دریابید!
🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند:
🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است!
🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد!
▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند!
بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند!
⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷
🏷 #تهذیب_نفس #امام_حسین_علیه_السلام #روضه #محرم #عاشورا #شیخ_جعفر_مجتهدی
🖤در مسیر مهدویت🖤
🌐 @DarMasireMahdaviat
🕯 سرّی از اسرار نام آقا امام حسین(ع)
🔘 آقای حسنی طباطبایی نقل كردند:
▫️ صبح یكی از روزهای ماه محرم پس از تشرف به حرم مطهر كریمه اهل بیت حضرت معصومه (علیها السلام) به قصد زیارت آقای مجتهدی حركت كردم. در زدم، كسی در را باز كرد و گفت:
🔹 حمید آقا! آقای مجتهدی منتظر شما هستند تا صبحانه را به اتفاق شما صرف كنند!
▫️ به خدمت ایشان شرفیاب شدم، سفره صبحانه پهن بود. فرمودند:
🔸صبحانه را بایستی با شما صرف میكردیم! خوش آمدید، بفرمایید!
▫️در كنار آقای مجتهدی، كتاب گنجینه الاسرار مرحوم عمان سامانی، قرار داشت. ایشان ضمن صرف صبحانه، اشارهای به آن كتاب كردند و گفتند:
🔸آقاجان! عمان سامانی در میان مرثیه سرایان حسینی مقام و منزلت ویژهای دارد.
▫️و بعد فرمودند:
🔸اصلاً دستگاه حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) یك دستگاه عجیبی است!
نام مبارك ایشان هم خیلی بزرگ است.
در نام مقدس «حسین (علیهالسلام)» اسرار عجیبی نهفته است.
▫️و پس از چند لحظه تأمل، فرمودند:
🔸«هر كس كه نام آقا امام حسین (علیهالسلام) را بشنود از میزان انقلاب خاطری كه پیدا میكند پایه ایمانش را میتوان فهمید.
كسانی كه نام این بزرگوار را میشنوند و تغییر حالی در خود نمیبینند باید جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین (علیه السلام) محك ایمان است.»
⬅️ کتاب در محضر لاهوتیان اثر محمد علی مجاهدی، خاطره بیست و هشتم، ص 151
🏷 #تهذیب_نفس #امام_حسین_علیه_السلام
#محک_ایمان #شیخ_جعفر_مجتهدی
🖤در مسیر مهدویت🖤
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S5W11
❇️ لحظه به لحظه در انتظار فرج
☑️ مرحوم آقا ابوالفضل قهوه چی پیرمرد متقی و با صفا و اهل توسل بود و از جمله کسانی به شمار میرفت که علاقه و ارادت شدیدی به آقای مجتهدی داشت و آقا هم به خاطر پاکدلی و سادگیش شدیداً به او محبت داشتند.
آقا ابوالفضل تعریف میکرد:
▫️ در ایام ماه مبارک رمضان که آقای مجتهدی در کوه خضر بیتوته کرده بودند، شبی بعد از افطار به خاطر دیدنشان راهی کوه شدم.
هنگامی که به ایشان رسیدم، دیدم بیرون از محوطه ی اتاقی که در کوه خضر است نشستهاند و مشغول نغمه سرایی و سیر و صفا و توسل به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، من نیز که عاشق و شیفته ی حضرت بودم با دیدن آن حال عجیب و غریب و توسل ایشان به حضرت، منقلب شدم و بسیار گریستم در حالی که پیوسته حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) را صدا میکردم. در همین حال یک مرتبه آقای مجتهدی خطاب به من فرمودند:
🔸 آقا ابوالفضل بس است دیگر! آیا چشم حضرت بین داری؟!
▫️ و اشاره ای به سوی ماه کرده و فرمودند:
🔸 اگر چشمش را داری ببین!!
▫️ آن شب قرص ماه کامل بود هنگامی که به آن نظر کردم؛ جمال دلربای حضرت مهدی (روحی فداه) را با یک حالت نیم خیز مثل کسی که میخواهد برخیزد زیارت کردم، در حالی که با یک دست ذوالفقار! و با دست دیگر غلاف آن را گرفته و کمی آن را از غلاف بیرون کشیده بودند.
سپس آقای مجتهدی فرمودند:
🔸 ببین آقا ابوالفضل، خود حضرت هم لحظه به لحظه در انتظار ظهورند و تا امر فرج اصلاح نگردد، ایشان هم لحظه ای آرامش ندارند.
▫️ به محض اینکه آن صحنه را مشاهده کردم طاقت نیاوردم و بیهوش روی زمین افتادم.
⬅️ لاله ای از ملکوت، جلد اول، صفحه ۳۶۱,@sheykhjafar_mojtahedi
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
#ظهور #انتظار #شیخ_جعفر_مجتهدی #سخن_بزرگان
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S7W26