eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانی عجیب از جوانی که نماز نمیخواند. ⏪ خاطره ای از آیت الله حق شناس از زبان استاد حسینی قمی می فرمودند: یک وقت یک جوانی از تهران به من نامه نوشت که یک گرفتاری در زندگی دارم. شما دعا کنید گرفتاری من برطرف شود. من رفتم حرم حضرت معصومه دعا کردم ولی شب خواب دیدم این جوان دارد سینه می زند. خدمت آیت الله العظمی بهجت رفتم و گفتم: چنین داستانی است و جوانی به ما التماس دعا گفته و خواب دیدم که سینه می زند. مرحوم آیت الله العظمی بهجت فرمودند: اینکه در خواب سینه می زند نشانه اضطرار است. باز هم شما برایش دعا کنید. دوباره به حرم رفتم و دعا کردم، از یک جایی به ما گفته شد: ما مشکل این را برطرف می کنیم، ولی به او بگویید: این دوباره نماز بخواند و اگر نماز خواندن را شروع نکند دوباره گرفتارش می کنیم! مرحوم آقای حق شناس فرمود: که نامه نوشتم و گفتم قصه این است. دعای اول و خواب و دعای دوم و این هم آخرش. این جوان نوشته بود: تعجب هستم شما از کجا فهمیدید. پدر و مادر من نمی دانند من نماز نمی خوانم. به من می گویند: نماز بخوان، در اتاق می روم و در راه می بندم و یک والضالین می گویم و پدرم قربان صدقه من می رود! جوان عزیز! گاهی گرفتاری هایی که در زندگی داریم بخاطر همین چیزهاست. اگر ما گرفتار بودیم الزاماً گرفتاری ما بخاطر ترک یک واجب و انجام یک گناه است و خودمان می توانیم در مورد خودمان قضاوت کنیم. ✾📚 @Dastan 📚✾
.... شیرین ترین توت ها ، پای درخت میریزد، در حالی که ما برای چیدن توت های کال، چشم به بالا ترین شاخه ها دوخته ایم ... "این است حکایت ندیدن بهترین ها" برای صدقه دادن، توي جیبهایمان بدنبال کمترین مبلغ میگردیم .. آنوقت ازخداوند بالاترین درجه نعمتها را هم میخواهیم چه ناچیز می بخشیم وچه بزرگ تمنا میکنیم .... ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃 🔆شیوه آزادگان 🔅سعدی گوید: از حکیم فرزانه‌ای پرسیدند: «چرا بااینکه خداوند چندین درخت مشهور و بارور آفریده است، مردم هیچ‌کدام از آن‌ها را به‌عنوان آزاد، یاد نکنند مگر درخت سرو را بااینکه این درخت میوه ندارد؟» 🔅حکیم فرمود: «هر درختی داری میوه‌ی معیّنی است که در فصل خود، با رسیدن میوه‌اش تازه می‌شود ولی وقتی‌که میوه‌اش تمام شود، آن درخت پژمرده و بی‌مشتری می‌گردد؛ ولی سرو، دگرگونی ندارد. بلکه همیشه سبز و خرّم است و این شیوه‌ی آزادگان وارسته است که همواره استوارند.» 📚(حکایت‌های گلستان، ص 272) ✨✨امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «آزاد، آزاد است، اگرچه به او سختی و زیان برسد.» 📚(غررالحکم، ج 1، ص 229) ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ⚠️روزها را شوم و نحس ندانیم! ✍حسن بن مسعود گوید: روزی به محضر مولایم امام هادی علیه‌السلام رسیدم، در حالیکه در آن روز چند حادثه‌ی ناگوار برایم رخ داده بود؛ انگشتم زخمی شده بود؛ شانه‌ام در اثر زمین خوردن از روی اسب، صدمه دیده و در یک نزاع غیرمترقّبه، لباس‌هایم نیز پاره شده بود؛ به همین خاطر، با ناراحتی تمام در مقابل حضرت گفتم: «عجب روز شومی برایم بود! خدا شرّ این روز را از من باز دارد!» امام هادی صلوات‌الله‌علیه فرمودند: «ای حسن! تو هم با اینكه با ما رفت و آمد دارى، گناه خود را بر گردن روزگارِ بى‌گناه مى‌اندازى‌؟!» با شنیدن سخن امام، بر سر عقل آمدم و فهميدم كه اشتباه کرده‌ام و گفتم: «مولاى من، از خداوند طلب آمرزش دارم.» امام عليه‌السلام فرمودند: «اى حسن! روزها چه گناهى دارند كه چون شما به سزاى اعمالتان مى‌رسيد، آنها را شوم مى‌پنداريد؟!» عرض کردم: «يا بن رسول اللّٰه! من همواره استغفراللّٰه گفتن را ورد زبانم سازم و اين توبه‌ی من باشد؟» امام عليه‌السلام فرمودند: «به خدا سوگند اين کارتان چنان فایده‌ای ندارد و خداوند به خاطر نكوهشى كه بر بى‌گناهى انجام می‌دهید، شما را مجازات می‌نمايد! اى حسن، مگر نمى‌دانى كه پاداش‌دهنده و مجازات‌كننده‌ی اعمال در دنيا و آخرت، فقط خداست؟!» گفتم: «آرى چنين است اى مولاى من.» آنگاه حضرت فرمودند: «دیگر تکرار مکن و براى روزگار، اثرى در حكم خداوند قائل مشو.» عرض كردم: «چشم مولاى من.» 📚 تحف‌العقول (علامه‌حرانی)، ص482 بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج56، ص2 ✾📚 @Dastan 📚✾
مداحی_آنلاین_روش_شناخت_حق_حجت_الاسلام_رفیعی.mp3
2.78M
🌺 ♨️روش شناخت حق! 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام ✾📚 @Dastan 📚✾
نمک نشناسی مثل یک بیماریِ مزمن شیوع پیدا کرده است بینِ مردم! مهم نیست تو چقدر خودت را خرجِ حالِ خوبشان کردی! حالِشان که با تو خوب شد،دلیلِ حالِ بدت می شوند! مهم نیست چقدر در گذشته کنارشان بودی! می روند و شیفته ی آدم های جدیدِ زندگیِ شان می شوند. مهم نیست تو چقدر دردشان را به جان خریدی! درد می زنند به جانَت. مهم نیست چقدر بارِ تنهایی شان را به دوش کشیدی! در نهایت تنهایَت می گذراند. لطفاً به فرزندانتان، قدر شناس بودن را یاد دهید؛ اینجا زخمِ خیلی ها تازه ی همان نمک دانی ست که شکست‌ ! ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 !! 🌷یه پتو سربازی را مچاله کرده بود زیر سرش و یه پتو دیگه را دور خودش پیچید، شاید هوا سرد نبود، اما همیشه وقتی گرم می‌شد خوابش می‌برد. تازه داشت چشماش گرم می‌شد که صدای به زمین خوردن یه خمپاره، مثل فنر از جاش پرید. اومد بیرون دید مصطفی جوکار مثل زغال سیاه شده و داد می‌زنه: سوختم...سوختم.... آتیش گرفتم.... بوی عجیبی می‌داد، بویی که خیلی وقت بود به مشامش نخورده بود. بوی کباب.... 🌷بر خلاف همیشه از شنیدن بوی کباب آب از دهانش راه نیفتاد، آخه مطمئناً گوشت بدن مصطفی خوردن نداشت. همون بدنی که یه عمر برا خدا جنگید. بدنی که به خاطر فقر، به اندازه انگشتان یک دست، مزه کباب رو نچشیده بود. سال‌های سال از اون جریان گذشت، دیگه هیچ وقت با شنیدن بوی کباب، یاد خودش نمی‌افتاد، یاد بدن سوخته و سیاه شده مصطفی می‌افتاد. دیگه هیچ وقت کباب نخورد. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مصطفی جوکار ❌️❌️ امنیت اتفاقی نیست!! ✾📚 @Dastan 📚✾
16.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستاني بسيار زيبا از بهترين و بدترين بنده پروردگار 🎥حجت الاسلام فرحزاد ✾📚 @Dastan 📚✾
🔻 شخصی یهودی به امام هادی علیه السلام علاقه داشت، مردم اطراف حضرت حلقه زده بودند و آن یهودی هم گردن می کشید که حضرت را تماشا کند، حضرت به فرد یهودی اشاره کردند و فرمودند: 🔸 اشتباه می کنند کسانی که تصور می کنند محبت تو نسبت ‏به ما برای تو بی فائده است؛ تو مسلمان نخواهی شد؛ ولی خداوند یک فرزندی به تو خواهد داد که از شیعیان ما خواهد شد. 🔹 شاید این اثر همان محبت یهودی نسبت به امام هادی علیه السلام بوده که فرزندش شیعه شده است. 🔸 کسی که الآن در عباداتش هم ‏کوتاهی کند، سیر ولائی او اثر خودش را خواهد داشت. 🔹 وقتی برای یک یهودی محبت به امام هادی علیه‌السلام اینگونه باشد، آن شیعه دیگر معلوم است. 🔸 جریان حارث همدانی که شعرش مشهور است موید است؛ او پیرمردی در اطراف کوفه بود، مریض بود، عصازنان خدمت حضرت امیرالمومنین علیه السلام آمد، حضرت از او سوال فرمودند حارث تو با این حالت، چه شد که این جا آمدی؟! گفت: عشق و محبت شما مرا این جا کشاند. 🔹 حضرت شروع کردند آن اشعار را خواندن: یاحار هَمْدانَ مَنْ یَمُتْ یَرَنی. توضیح دادند که این محبت به درد تو می خورد و آنجا اشعار قشنگی هم حضرت نسبت به او می گویند که آتش اگر روز قیامت بخواهد سراغ تو بیاید میگویم نه این مال ماست و مرا پذیرفته بوده است. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌ ‌ ‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان نادر شاه و گدای نابینا در حرم امام رضا علیه السلام 👌 بسیار شنیدنی 🎤 حجت‌الاسلام ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋منتظر گشایش در کارهایت باش از خداوند کمک بخواه و بدان در تاریک ترین لحظه های زندگی هم یك روزنه ی امیدی هست از خداوند زندگی بدون مشکل نخواهیم، زیرا در دنیا رنج و لذت با هم و در کنار هم آفریده شده است، اما از خداوند بخواهیم تا قدرتی بدهد که زشتی را به زیبایی و سختی را به آسانی مبدل کنیم و در عین سختی ها، آرام باشیم. 🌺🌿يَا مُنَفِّسَ الْكَرْبِ اي گره گشاي گرفتاري فراز 34 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 @Dastan 📚✾
🌼🔅🌼🔅🌼🔅🔅🌼🔅🌼 🔆حج نکرده شهادت بدهد 🍂عربی نزد قاضی علیه طرفش گواهی و شهادت داد؛ طرف مقابل خواست که شهادت او را خراب کند، گفت: 🍂«ای قاضی! این عرب طلا بسیار دارد و هرگز حج نکرده است، حال گواهی او را قبول می‌کنی که ترک واجب کرده است؟» 🍂عرب گفت: «دروغ می‌گوید، من در فلان تاریخ حج نموده‌ام و مناسک آن را به جای آورده‌ام.» قاضی از او پرسید: «اگر راست می‌گویی، بگو زمزم و عرفات کجاست؟» عرب گفت: «پیرمردی در صفاست که دائم بر در عرفات می‌نشست!» 🍂قاضی گفت: «ای جاهل! زمزم چاهی است که از او آب می‌کشند و عرفات صحرایی است که در و دیوار ندارد.» 🍂عرب گفت: «در آن تاریخ که من رسیدم، هنوز آن چاه را حفر نکرده بودند و عرفات باغی بود که در و دیوار داشت.» 📚(لطائف الطوائف، ص 145) ✾📚 @Dastan 📚✾
‌ ‌یک روز چشم وا می کنی و می بینی همه ی فصل ها و ماه ها و روزها برایت شبیه به هم اند . در پنج شنبه همان احساسی را داری که در شنبه داری و غروب دوشنبه برایت با غروب جمعه ، هیچ فرقی ندارد ! بهار ، فقط بهار است و پاییز ، فقط پاییز ... دیگر زیباییِ گلها ، تو را به وجد نمی آورَد ، خِش خشِ برگ ها تو را یادِ کسی نمی اندازد و جدول های کنار خیابان را که می بینی ؛ به سرت هوای قدم زدن و دیوانگی نمی زند ! تنهاییِ پروانه ها دلت را نمی لرزانَد ، مقصد قاصدک ها برایت مهم نیست و دنبالِ شجره نامه ی جیرجیرک ها نمی گردی ! یک روز چشم وا می کنی و می بینی که زندگی را بیش از اندازه جدی گرفته ای و تمام تلاشی که می کنی برای زنده ماندن است ، نه زندگی کردن ! از یک جایی به بعد ، همه چیزِ جهان برایت تکراریست ، نه اشتیاقی برای عاشقِ کسی شدن داری و نه انگیزه ای برای عاشقانه با کسی حرف زدن ! تمام زندگی ات طبق فرمول یکنواختِ منطق ، پیش می رود و دیگر هیچ آرزوی عجیبی در سرت نداری ... آدم ها لابه لای مشکلات و سختی ها بزرگ می شوند اما بدان که آن روز ، تو بزرگ نشده ای ! فقط کودک بلند پرواز درونت را کشته ای ... بزرگ شدن اینقدرها ترسناک نیست ! ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸🌿 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﻏﯽ ﺍﺳﺖ 🌸🌿 ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﻗﯽ ﺳﺖ ❤️ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻝ ﺑﺎﺵ؛ ﻧﻪ ﺩﻝ ﻣﺸﻐﻮﻝ 🌺🌿 ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ؛ 🌺🌿 ﺍﺯ ﻗﺼﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻣﺎست؛ 👈 ﭘﺲ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﮔﺮ ”ﻓﺮﻫﺎﺩ” ﺑﺎﺷﯽ ▫️ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ “ﺷﯿﺮﯾﻦ” ﺍﺳﺖ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹🌟🌹🌟🌹 دراین صبح زیبا،🌞 یک دنیا لبخند🌺 یک دل خرسند🍃 و یک روز دلپسند🥀 برایتان آرزو میکنم🤲 سلام😊 صبحتون بخیر🌹 روزتون پر انرژی☘ ✾📚 @Dastan 📚✾
✨🌱✨✨🌱✨✨🌱✨✨🌱✨ 🔆هزار عابد 🌱🌱معاویه بن عمّار گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: «مردی روایت کننده، سخنان شما را برای مردم بازگو می‌کند و آن‌ها را در دل مردم و شیعیان استوار می‌کند و مرد عابد دیگری نیز از شیعیان شما هست که این توانایی را ندارد درعین‌حال، عبادت کننده است، کدام یک برترند؟» 🌱🌱 فرمود: «کسی که احادیث ما را روایت کند و دل‌های شیعیان را استوار سازد، از هزار عابد بهتر است.» 📚(اصول کافی، ج 1، ص 25) ✨✨پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «کسی که دو حدیث بیاموزد و با آن، نفسش را سود برساند یا دیگری را یاد بدهد که استفاده ببرد، بهتر از عبادت شصت سال است.» 📚(سفینه البحار، ج 1، ص 230 -منیه المرید) ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁⚡️🍁⚡️🍁⚡️🍁⚡️🍁 🔆پاداش چهل سال 🌾هشام، پسر عبدالمَلِک مروان، خلیفه اُموی، به حج رفت و در آن‌وقت امام زین‌العابدین علیه‌السلام با هیبتی خاص وارد مسجدالحرام شد و برای استلام حجرالأسود نزدیک شد. مردم کنار رفتند. مردی از هشام پرسید: «این مرد با هیبت کیست؟» 🌾هشام گفت: «نمی‌شناسم.» فرزدق شاعر آنجا بود و گفت: «من او را می‌شناسم.» و امام علیه‌السلام را چنان توصیف کرد که هشام در غضب شد و جایزه‌ی او را قطع کرد و دستور داد او را در عفان، بین مکه و مدینه، حبس نمودند. 🌾امام زین‌العابدین علیه‌السلام دوازده هزار درهم برای او فرستاد. او آن را رد کرد و گفت: «برای پول شعر نگفتم.» امام علیه‌السلام دوباره پول را فرستادند و او قبول کرد. 🌾هشام او را تهدید به قتل کرد و حبس نمود. پس به دعای امام علیه‌السلام او از حبس آزاد شد و خدمت امام علیه‌السلام رسیده و گفت: 🌾«هزینه‌ی زندگی‌ام را هشام قطع کرده است.» امام علیه‌السلام به مقداری که چهل سال او را کفایت کند به او عنایت کرد. چون چهل سال تمام شد، فرزدق وفات نمود. 📚(منتهی الآمال، ج 2، ص 31) ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋 🔆توسل مبروص 💥هنگامی‌که امام رضا علیه‌السلام از مدینه به‌طرف خراسان عزیمت نمود، به سمت شهر بغداد حرکت کرد. (وقتی به آنجا رسید)، مردی حمامی، به نام رجب از شیعیان امام رضا علیه‌السلام چون شنید، امام به‌طرف بغداد می‌آید تا سه فرسخی به استقبال او رفت و امام را به خانه‌ی خود برد. چند روزی که امام در بغداد بودند، روزی به حمامی فرمودند: 💥امشب می‌خواهم به حمام بروم، آن را آماده کن. او حمام را پاکیزه و نظافت کرد در نزدیکی حمام، مردی بود که مرض برص (پیسی) تمام اعضای او را گرفته و کمتر از خانه بیرون می‌آمد، وقتی شنید امام امشب به حمام می‌آیند، نزد «گلخن تاب» آمد و پنجاه درهم به او داد تا در گوشه‌ای از حمام مخفی شود و وقتی امام وارد شوند، خدمت او برسد و با توسل شفایش را از او بگیرد. 💥وقتی امام در حمام تشریف داشتند، مرد مبروص خدمت امام رسید و عرض کرد: «فرزند امیرالمؤمنین! شما منبع کرامات هستید، نظری به حال من بفرمائید.» 💥حمامی می‌خواست او را بیرون کند که امام مانع شد. پس امام از جا برخاست، ظرفی پر از آب کرده و سوره‌ی فاتحه (حمد) بر آن خواند و آب را بر سر او ریخت، بلافاصله آن مرض از او دفع شد و بدن او سرخ و سفید گشت. 💥بعد امام به حمامی فرمودند: «او را بیرون از حمام ببر و لباس‌های من را به او بپوشان و او را نگه‌دار تا از حمام خارج شوم.» 💥چون امام از حمام خارج شد، آن مرد به دست و پای حضرت افتاد؛ و چون نزدیکان آن مرد باخبر شدند، نزدیک پانصد نفر به آیین تشیّع گرویدند (و شیعه شدند). 📚(جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ص 29-تحف الرضویه شیخ عباس قمی ✾📚 @Dastan 📚✾
هر از گاهی، باورهایتان را ورق بزنید و کمی ویرایشش کنید شاید صفحه ای باید، اضافه یا حذف شود . . . ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ...! 🌷بلندی‌های «سرا» (از پايگاهای اصلی ضد انقلاب بود كه در حد فاصل شهرهای سقز- بوكان قرار دارد.) دست ضد انقلاب بود، از آن‌جا ديد خوبی روی ما داشتند. آتش سنگينی طرفمان می‌ریختند، طوری كه سرت را نمی‌توانستی بالا بگيری. همه خوابيده بودن روی زمين. برای اين‌كه نيروها را تحت كنترل داشته باشم به حالت نيم‌خيز بودم، ناگهان از پشت، دست سنگينی را بر شانه‌ام احساس كردم؛ برگشتم ديدم محمود است. جلوی آن همه تير و گلوله، صاف ايستاده بود!! 🌷آمدم بگويم سرت را خم كن، ديدم دارد بدجوری نگاهم می‌كند. گفت: داوودی اين چه وضعيه؟ خجالت بكش. چشمانش از خشم می‌درخشيد. با صدايی كه به فرياد می‌ماند، گفت: فكر نكردی اگه سرت رو پايين بياری، نيروهات منطقه را خالی می‌كنن؟ بعد هم، بدون توجه به آن همه تير و گلوله كه به طرفش می‌آمد، به سمت جلو حركت كرد. عمليات تمام شده بود كه ديدمش، دستی به شانه‌ام زد و گفت: ضد انقلاب ارزش اين رو نداره که جلويش سرتو خم كنی...!! 🌹خاطره ای به یاد فرمانده محمود کاوه :رزمنده دلاور علی‌محمود داوودی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸حکایت دانه گندم و محرومیت از دیدار 🎥سخنرانی کوتاه/ حاج آقای انصاریان ✾📚 @Dastan 📚✾
‍ میگویند ماهاتما گاندی بزی داشت که سمبل عدم وابستگی بود. از مویش لباس تهیه میکرد و شیر و فراورده های شیری بز قوت روزانه اش بود. زمانی قرار شد که گاندی برای مذاکراتی به بریتانیای کبیر سفر کند ولی حاضر نبود بدون بزش سوار هواپیما شود. اما در قوانین انگلیس چنین اجازه ای داده نشده بود. این موضوع مشکلی برای مذاکرات میان هند و انگلستان شده بود. به ناچار قانونی از تصویب پارلمان انگلستان گذشت که در آن بیان شد: ورود حیوانات به پارلمان انگلیس ممنوع است بجز بز گاندی.. اصالت داشته باش خودت باش و بر باورهایت استوار باش به ناچار همه خودشان را برای پذیرفتن شما تغییر میدهند.. ✾📚 @Dastan 📚✾
مداحی آنلاین - چرا خدا در قرآن نگفته حضرت علی جانشین پیغمبره - حجت الاسلام رفیعی.mp3
1.5M
🌺 ♨️چرا خداوند در قرآن نگفته حضرت علی(ع) جانشین پیغمبره؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام ✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱 🔆شیخ جعفر شوشتری 🥀از نادر افرادی که در منبر و وعظ، صاحب‌نَفَس بود و کلامش در مستمع تأثیر می‌گذارد، شیخ جعفر شوشتری (متوفی 1302 هـ ق) بود. 🥀در شرح احوالش نوشته‌اند: بعد از مراجعت از نجف به وطنش شوشتر، مشغول ارشاد می‌شود، اما ضعیف بودن حافظه سبب می‌شد که بالای منبر تفسیر صافی و روضه الشهداء کاشفی را از رو برای مردم بخواند! یک سال گذشت. ماه محرم در پیش بود. 🥀خودش می‌گوید: فکر کردم تا کی برای مردم از روی کتاب موعظه و مصیبت بخوانم. متوسل شدم؛ بر اثر خستگی و نگرانی به خواب رفتم. 🥀در خواب دیدم در زمین کربلا هستم، چشمم به خیمه‌ای افتاد که برافراشته بود و دشمنان در مقابل خیمه ایستاده بودند. جلو رفتم و داخل خیمه شدم، امام حسین علیه‌السلام نشسته بودند. بعد از سلام مرا نزد خود جای دادند و به حبیب بن مظاهر فرمودند: «فلانی مهمان ما می‌باشد، از او پذیرایی کنید. آب در نزد ما پیدا نمی‌شود، ولی آرد و روغن موجود است. برایش طعامی درست کنید.» 🥀حبیب بن مظاهر از جای برخاست و بعد از چند لحظه به داخل خیمه آمد و طعامی پیش من گذاشت. فراموش نمی‌کنم که قاشقی هم در ظرف طعام بود، چند لقمه از آن طعام بهشتی خوردم؛ بلافاصله از خواب بیدار شدم، دریافتم که از برکت آن، علم و حافظه و الهامات بی‌نظیری به من داده شد. 📚(اشک روان بر امیر کاروان، ص 20) کتاب خصائص الحسینیه درباره‌ی امام حسین علیه‌السلام که بسیار ارزنده است، از اوست. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔻 آیت‌الله تألهی همدانی 🔹آخوند ملاعلی معصومی همدانی(ره) به ما گفت: دوری كنید، دوری كنید، دوری كنید از چهار چیز: ۱. زیاد صحبت كردن ۲. زیاد خوردن ۳. زیاد خوابیدن ۴. زیاد معاشرت كردن با افرادی كه در خواب غفلتند. بر تو باد كه این امور را تبدیل و منقلب كنی به ذكر خدایی كه ملك است و قدوس است و عزتمند حكیم! 📚 شرح مكاتيب عارفان، ص۷۲ ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁 🔆خراب کردن خانه‌ی خدا 🍃گویند «تبع» از آن پنج‌نفری است که همه‌ی دنیا را گرفت. هنگامی‌که به مکّه رسید، چون اهل مکّه مثل دیگر شهرها او را احترام ننمودند، اراده کرد خانه‌ی خدا را خراب کند. 🍃خداوند او را به سر دردی مبتلا کرد که از بینی‌اش آبی گندیده می‌آمد و از بوی بدش کسی را تاب نشستن نزدش نبود؛ و همه‌ی دکترها از معالجه‌ی او عاجز گشتند تا آنکه عالِمی در خلوت به او گفت: «به این شهر مکه آمدی چه اراده کردی؟» تبع گفت: «قصد دارم خانه‌ی خدا را خراب کنم و مردان این شهر را بکشم و زنانشان را اسیر کنم.» 🍃عالم فرمود: «اگر تغییر رأی و عقیده بدهی، مرضت خوب شود!» تبع تصمیم گرفت دست از خراب کردن کعبه و کشتن اهل مکّه بکشد. پس سلامتی را دوباره پیدا کرد. 🍃آنگاه دستور داد کعبه را به هفت پرده بپوشانند و او اوّل کسی بود که کعبه را پوشاند. 📚(نمونه معارف، ج 4، ص 155 -ثمرات الاوراق، ج 2، ص 5) ✾📚 @Dastan 📚✾
🔅 ✍ خداوند طلب علم را در وُسع همگان قرار داده است 🔹پیرمردی به خرابات نزد نیازمندان آمد و قرص نانی از کیسه خویش درآورد و به نیازمندی داد. 🔸رندی او را تمسخر کرد و گفت: این راه طولانی را تنها برای قرصی نان آمده‌ای؟! 🔹پیرمرد گفت: حضرت صمد در آخرت از انفاق ما در قبال وُسعی که در دنیا از او گرفته بودیم، سؤال خواهد کرد. اما درباره اعمال ما چنین نخواهد کرد و عذری از ما برای گناهانمان به‌خاطر جهلمان نخواهد پذیرفت. چون طلب علم را در وسع همگان قرار داده بود. 🔸خداوند مرا به‌خاطر کم یا زیاد بودن قرص نانی که بخشیده‌ام مؤاخذه نخواهد کرد. ولی تو را برای تمسخری که کردی بی‌تردید مؤاخذه خواهد کرد. چون من بر اساس وسع خویش شاید عمل کرده باشم. ولی تو بر اساس وسع خویش علمی نیاموختی و در جهل سخن بر زبان راندی. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱 🔆لعنت خدا 🍃ابی حمزه گوید: به امام باقر علیه‌السلام عرض کردم: «فدایت شوم! چه می‌فرمایی در مورد مسلمانی که نزد مسلمانی به قصد زیارتش (یا به‌قصد حاجتی) آید، پس اجازه ورود می‌گیرد و او در منزل است ولی مانع از وارد شدن شخص در منزل می‌شود؟» 🍃فرمود: «چنین فردی در لعنت (نفرین) خداست تا زمانی که یکدیگر را ملاقات کنند و عذرخواهی کند.» 📚(اصول کافی، ج 2، ص 272) ✨✨امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هر مؤمنی که بین خود و مؤمن دیگر پرده و حائلی افکند، خداوند بین او و بهشت، هفتاد هزار سور (دیوار) زند.» 📚(اصول کافی، ج 2، ص 270) ✾📚 @Dastan 📚✾