#اصحاب_المهدی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸نامحرم را شیفتۀ خودتان نکنید🔸
اگر مرد کاری کند که زن نامحرم شیفته ی او شود کار درستی است؟! واقعاً کار درستی است؟ خب برای چه؟ شیفته ات بشود که چه بشود؟ دلبسته به تو شود که چه کار کنی؟ فتنه است. بسیاری افراد، این مسائل را جدی نمی گیرند و یکدفعه زن شوهرداری عاشقشان می شود. بعد زن به او می گوید اگر تو با من رابطه برقرار نکنی خودکشی می کنم! خوب چرا اینطور می کنی که بعد به اینجا برسی؟
همان طور که می گویند در چشم باید خودداری کنی، در #زبان هم باید خودداری کنی. ببینید، «العاقل یکفیه الاشاره» وقتی می گوید «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم» یعنی «یغضوا من السنتهم»، «یغضوا من اسماعهم». غریزه ی جنسی از راه چشم می آید، از راه گوش می آید، از راه دهان می آید، از راه بویایی هم می آید. از این جهت است که می گویند [در هنگام ارتباط با نامحرم] عطر نزن.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹#داستان_آموزنده
مردی در کوهستان سفر میکرد که سنگ گران قیمتی را در رودخانهای پیدا کرد.
روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.
آن مرد کیف خود را باز کرد تا غذایش را با مسافر شریک شود.
مسافرِ گرسنه، سنگ قیمتی را در آن کیف دید و بسیار از آن خوشش آمد و پس از کمی درنگ از آن مرد خواست که آن را به او بدهد!
آن مرد بدون درنگ، سنگ را به او داد و از یکدیگر خداحافظی کردند.
مسافر از این که شانس به او رو کرده بود بسیار شادمان شد و از خوشحالى سر از پا نمىشناخت.
او مىدانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر مىتواند راحت زندگى کند.
بعد از چند روز مسافر برای پیدا کردن آن مرد به راه افتاد؛ بالاخره او را یافت و سنگ را به پس داد و گفت:
خیلى فکر کردم! میدانم این سنگ چقدر با ارزش است،
ولی آن را به تو پس مىدهم با این امید که چیزى را به من دهی که از آن ارزشمندتر است!
آن مرد گفت چه چیزی؟!
مسافر گفت اگر مىتوانى، چیزی را به من بده که باعث شد چنان قدرتمند شوی که راحت از این سنگ دل بکنی و آن را به من ببخشی.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨
🌼یک داستان یک پند
✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
↶
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
#داستان_آموزنده
🔆محرم راز
روزی پس از ختم درس عارف بالله، مرحوم ملّا محمّد کاشی (متوفی 1333) یکی از طلاب به مدرس آن بزرگوار آمد و گفت:
«این آقا شیخ چه میگوید که دیشب به وقت سحر دیده که از در و دیوار صدای این تسبیح «سبّوحٌ قدّوسٌ ربُّ الملائکۀِ و الرّوح» برمیآید؛ چون نگریسته، دیده آقای آخوند این تسبیح را در سجده میگوید؟»
آخوند کاشی فرمود: «اینکه در و دیوار به ذکر متذکّر گشته باشند، مهم نیست؛ مهم این است که او کجا محرم این راز گشته است.»
📚(تاریخ حکما و عرفا، ص 75)
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🌱عاقبت نور تو پهنای جهان میگیرد...
🌱جسم بیجان زمین از تو توان میگیرد...
🌱سالها قلب من از دوریتان مرده ولی...
🌱خبری از تو بیاید ضربان میگیرد...
#اللهمعجللولیکالفرج
.
👳♂شیخ بهایی و پیر مرد پینه دوز
شیخ بهایى روزى از بازار اصفهان می گذشت، در یک گوشه دور افتاده بازار توى یک مغازه کوچک و رنگ و روز رفته که نور باریکى از سقف آن به داخل دکان مىتابید و در و دیوارش را روشن مىساخت، ناگهان چشمش به پیرمردى افتاد که بیش از 90 سال از عمرش می گذشت و در آن حال مشته سنگینى به دست داشت و مشغول کوبیدن به تخت بود .
شیخ بهایى با دیدن پیرمرد دلش به حال او سوخت و به داخل مغازه رفت و از پیرمرد پرسید : تو چرا در جوانى اندوخته و پس اندازى براى خود گرد نیاوردى تا در این سن پیرى مجبور به کار کردن نباشى!؟
پیر مرد سرش را از روى گیوه برداشت و نگاه نافذش را بر روى شیخ بهایى انداخت ولى چیزى نگفت. شیخ دست پیش برد و مشته را از دست پیرمرد گرفت و با علمى که داشت آن را تبدیل به طلا کرد و بعد زیر نورى که از سقف به روى پیشخوان می تابید جلو پینه دوز گذاشت. مشته فولادى سنگین وزن که در آن لحظه تبدیل به طلا شده بود در زیر نور خورشید تلولو خاصى پیدا کرد .
شیخ بهایى بعد از این کار به سرعت عازم خروج از مغازه شد و در همان حال خطاب به پیرمرد گفت :
پینه دوز، من مشته تو را تبدیل به طلا کردم آن را بازار طلا فروشها ببر و بفروش و بقیه عمر را به راحتى به سر ببر.
شیخ بهایى هنوز قدم از دکان بیرون نگذارده بود که ناگهان صدایى او را برجاى نگاه داشت.
این صداى پیرمرد بود که می گفت :
اى شیخ بهایى اگر تو مشته مرا با گرفتن در دست تبدیل به طلا کردى من آن را با نظر به صورت اولش در آوردم!
شیخ بهایى به سرعت برگشت و به مشته نگریست و دید مشته دوباره تبدیل به فولاد شده است دانست که آن پیرمرد به ظاهر تنگدست و بى سواد از اولیالله و مردان خدا بوده و علم و دانشش به مراتب از او بیشتر است و نیازى به مال دنیا ندارد.
روى این اصل با خجالت و شرمندگى پیش رفت و دست پینه دوز را بوسید و عذر بسیار خواست و بدون درنگ از مغازه خارج شد.
از آن به بعد هر گاه از جلو دکان پیرمرد رد مىشد، سرى به علامت احترام خم کرده و با شرمندگى می گذشت!
شاه نعمت الله ولى چه خوب گفته است :
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد دل به گوشه چشمى دوا کنیم
منبع : سایت تبیان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 داستانهای علما: توشه حسینی آیت الله کوه کمره ای
یکی از ویژگیهای مرحوم آیة الله حجت رحمة الله علیه علاقه فوق العاده و محبت فراوان ایشان به سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود.
در آخرین روز عمرش پس از آنکه امر فرمود مهرش را شکستند (تا بعد از مرگ مورد استفاده قرار نگیرد) مقداری از تربت حضرت سیدالشهداء میل فرمود و گفت: این آخرین زاد من است از دنیا، پس دعوت حق را لبیک گفت.
در ابتداء که امر فرمود مهرش را بشکند بعضی از علاقه مندان از این کار خودداری می کردند و نمی خواستند مهر را خرد کنند. گفتند به خدمت ایشان استخاره کنید با قرآن اگر خوب آمد بشکنید و گرنه همان کار را بکنید. وقتی استخاره کردند این آیه در اول صفحه آمد: «له دعوة الحق» پس امر کرد مهر را شکستند.
چنانچه در روی سنگ مزارش حک شده است:
«و بعد ما استخار بکلام الحق فی کسر خاتمه واُجیب بقوله تعالی «له دعوة الحق» امربه ثم تناول التربة الحسینیة و قال آخر زادی من الدنیا التربة، فلبی دعوته زوال یوم الاثنین ثالث جمادی الاولی من سنة 1372».
در همین رابطه است بیت زیر که یکی از ارادتمندان به آن مرحوم گفته است.
زخاک کربلا می خورد و می گفت همین باشد ز دنیا آخرین زاد
از ارتحالش جهان علم و فضیلت داغدار شد بطوری که مرحوم آیة الله بروجردی وقتی از این جریان باخبر شد فرمود کمرم شکست. (مجله نور علم، شماره10)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🍁
✅شُتر دیدی ندیدی
✍️من خودم شنیدم که مدیرش داشت دعواش میکرد، حتماً چیزایی که در موردش میگن درسته! من خودم نامه انتقالیاش از یه واحد به واحد دیگه رو دیدم؛ حتماً یه کاری کرده که جابهجاش کردن! من خودم اونا رو توی سالن دادگاه دیدم، احتمالاً بینشون اختلاف افتاده! چجوری خواهرت به این سرعت خونه خریده، حتماً بابات بهش کمک مالی کرده، اما به تو نگفته!
چجوری توی کارش اینهمه رشد کرده، حتماً از یه رانت، یا حمایتِ ویژهای استفاده میکنه، که هیچوقت دست تو بهش نرسیده! و..؛ اگر عادت دارید دیدنها و شنیدنهای شما حتماً برای شما یک توقف ذهنی ایجاد کرده، و شما رو به نتیجه خاصی برسونند،نشونه اینه که به سطحی از تجاوزگری مبتلایید و از قضاوت دیگران هیچ ترسی ندارید.
آنچه میبینید یا میشنوید در اکثر موارد صرفاً همانی نیست که ظاهراً در حال وقوع است! و شما، با دیدنها یا شنیدنها در معرض آزمودنِ خویشید! شُتر دیدی ندیدی؛ "هُنرِ قلبهای سالم است"
#امام_زمان
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
💎#حتما_بخونید
واقعا قشنگ بود 🌺🍃
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند.عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه اندازچند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم . .مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايىد عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند .اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ...
بیایید ديگران را قضاوت نكنيم ...👌
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❤️ گریه دوستان و شفاعت زنان
هنگامى که امام حسین علیه السلام متولّد شد، پیغمبر اسلام صلّلى اللّه علیه و آله پس از بشارت و تهنیت ، خبر از شهادت نوزاد و کیفیّت کشته شدنش را داد، حضرت زهراء سلام اللّه علیها سخت گِریست و اظهار داشت : در چه زمانى اتّفاق خواهد افتاد؟
پیامبر اسلام فرمود: زمانى که من و تو و پدرش ، علىّ و برادرش ، حسن نباشیم و او یعنى ؛ حسین تنها باشد.
آن گاه گریه حضرت زهراء سلام اللّه علیها افزون یافت و گفت : چه کسى براى فرزندم گریه و عزادارى خواهد کرد؟
حضرت رسول فرمود: فاطمه جان ! زنان و مردان امّت من بر مصیبت او و اهل و عیالش مى گریند و نوحه سرائى و عزادارى خواهند کرد، و این نوحه سرائى و عزادارى هر سال تجدید خواهد شد؛ و چون روز قیامت برپا شود تو، زنان گریه کننده و عزادار بر حسین را شفاعت نموده و من ، مردانشان را شفاعت مى کنم .
و اى فاطمه ! تمام چشم ها در قیامت گریان مى باشند، مگر آن چشمانى که در عزا و مصیبت حسین علیه السلام گریان بوده باشد که آنان خندان و خوشحال وارد بهشت خواهد شد.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔷داستانهایی از کرامات حضرت معصومه سلام الله علیها
🔹راهگشای مشکلات فلسفی ام
♻️مرحوم صدر المتألهین شیرازی، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب کتاب گرانسنگ «اسفار اربعه» شاهکار فلسفه اسلامی، در سالهای اواخر عمر پر برکت خود، تبعید شده و در روستای«کهک» قم مقیم گشته و در آنجا به تحریر مباحث فلسفی مشغول شده بود.
♻️ ایشان گفته است: هرگاه در زمینه ی فلسفه، مشکلی برایم پیش می آمد که از حلّ آن عاجز می ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه ی معصومه سلام اللّه علیها رفته، از آن حضرت استمداد می نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می شد و سپس به روستای کهک باز می گشتم.
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#بانوان_بهشتی
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴ایشان خیلی نورانی هستند!
✍استاد سید علی اکبر پرورش: در جلسهی آخری که ایشان (مرحوم دولابی) با مقام معظم رهبری دیدار داشتند پیرامون مسائل زیادی صحبت کرده بودند منتهی حاج آقا نبوی به بنده میفرمودند کاری که تا به حال مرحوم دولابی نکرده بود و کسی هم ندیده بود، این بود که در جلسه آخر هنگامی که به رهبر نزدیک شدند دست آقا را گرفتند و #بوسیدند و این خیلی عجیب بود چون ایشان نه #مریدباز و #مریددار بودند و نه کسی بودند که تواضع بیجایی انجام دهند اما دست مقام معظم رهبری را بوسیدند و فرمودند: ایشان خیلی #نورانی هستند و حتی به خود بنده میفرمودند که سرعت ایشان (رهبر انقلاب) در نور گرفتن بسیار بالاست و خیلی سریع و لحظه به لحظه به نورانیت شان افزوده میشود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان اینچنین هستند گفتند با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم.
این تعبیر را مرحوم دولابی نیز در مسائل #عرفانی برایشان به کار میبردند میفرمودند ایشان (رهبر انقلاب) یک مجموعه نوری است که با سرعت بر نورانیتشان افزوده میشود و خداوند متعال در این راه افاضات زیادی به ایشان دارند و حتی در جریانات نخست وزیری و پیش از رهبری آقا هنگامی که در مسایل سیاسی عده ای ایشان را اذیت میکردند مرحوم دولابی میفرمودند: اگر ایشان( آیت الله خامنه ای) را دیدید بگویید نگران نباشید. اینها برای آن است که شما آبدیدهتر شوید و تمام این برنامهها فقط برای تعالی شخص شما است.
📚خبرگزاری فارس، به نقل از استاد سیدعلی اکبر پرورش
↶
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande