eitaa logo
داستانهای آموزنده
15.5هزار دنبال‌کننده
436 عکس
140 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🌺🍃🌸 🍃🌸🍂 🍂 🔹 ✍مردي مرد ديگري را كشت، برادر مقتول قاتل را نزد عمر برد، عمر به وي دستور داد قاتل را بكشد، برادر مقتول قاتل را به قدري زد كه يقين كرد او را كشته است. 🔸اولياي قاتل او را برداشته به خانه بردند و چون رمقي در بدن داشت به معالجه‌اش پرداختند و پس از مدتي حالش خوب شد. برادر مقتول چون قاتل را ديد دوباره او را گرفت و گفت : 🔹تو قاتل برادر من هستي بايد تو را بكشم، مرد فرياد برآورد تو يك بار مرا كشته‌اي و حقي بر من نداري. مجددا نزاع را به نزد عمر بردند، عمر دستور داد قاتل را بكشند، ولي نزاع ادامه يافت تا اين كه به نزد حضرت امير عليه‌السلام رفته و از او داوري خواستند. 🔸علي عليه‌السلام به قاتل فرمود: شتاب مكن، و خود آن حضرت به نزد عمر رفت و به وي فرمود: حكمي كه درباره آنان گفته‌اي صحيح نيست. عمر گفت: پس حكمشان چيست؟ 🔹علي عليه‌السلام : ابتدا قاتل شكنجه‌هايي را كه برادر مقتول بر او وارد ساخته از او قصاص مي‌گيرد و آنگاه برادر مقتول مي‌تواند او را بكشد. 🔸برادر مقتول با خود فكري كرد كه در اين صورت جانش در معرض خطر است پس از كشتن او صرفنظر كرد. 📚  به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande