eitaa logo
داستانهای آموزنده
14.8هزار دنبال‌کننده
398 عکس
125 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍂🍃🌸🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🔸 🔹 ✍در زمان گذشته قیمت دقیق طلا مشخص نبود، در نتیجه هر زرگری قیمتی را بر روی جنس خود می گذاشت. معمولا دو یا چند زرگر با یکدیگر توافق ناجوانمردانه ای می کردند، تا مشتری های بیچاره را تا حد ممکن سر کیسه کنند، به این رفتار " "گفته می شد. 🔸وقتی مشتری از همه جا بی خبر، به دکان زرگری می رسید، زرگر قیمت متاع خود را چند برابر مقدار واقعی می گفت و از طرفی در حین گفتگو به زرگری دیگر که با او از قبل توافق کرده بود، پیغام می رساند، زرگر دوم به بهانه ای خودش را به دکان زرگر اول می رساند و با صدای بلند و قیافه حق به جانب داد می زد : 🔹"ای نابکار، مگر تو مسلمان نیستی! دین و ایمان نداری! این چه قیمتی است که می گویی؟ " اولی هم در جواب با پرخاش می گفت :"ای دغل باز، من تو را خوب می شناسم، می خواهی جنس کم عیارت را آب کنی."زرگر دوم با عصبانیت بیشتر می گفت : 🔹"جنس من است!؟! بیا سنگ محک بزنیم ببینم چقدر عیارش بالاست".... باری مشتری بیچاره در انتها خام زرگر دوم می شد و به دکان او می رفت و جنسی را چند برابر قیمت واقعی می خرید و در ضمن گمان می کرد، سود کرده است. در انتها دو زرگر سود بدست آمده را با یکدیگر تقسیم می کردند. ✍اصطلاح" جنگ زرگری " از جنگی غیر واقعی است، که دو طرف دعوا فقط برای فریفتن دیگران وانمود می کنند، با هم دشمن هستند، ولی در واقع با هم رفیق و همراه هستند. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
📚 🔸 ✍در گذشته در بسیاری از مناطق دنیا مردم بر این اعتقاد بودند که خداوند درون درخت زندگی می‌کند. با این وصف درخت برای آ‌ن‌ها از ارزش بالایی برخوردار بود. 🔹به همین خاطر بت‌های خود را چوبی می‌ساختند و وقتی که به مشکلی بر می‌خوردند، به آن درخت دست می‌زدند و یا به بت‌های چوبی‌شان ضربه می‌زدند تا به قول خودشان خدا را بیدار کنند و از او بخواهند تا ایشان را در برابر سختی‌ها و مشکلات و بلایا مراقبت نماید. 🔸️از این رو امروز هم مردم به شکلی خرافی برای دورماندن از اتفاقات بد و چشم‌زخم، به چوب و تخته‌ای می‌زنند تا به این طریق آن بلا را از خود دور کنند.  به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande