eitaa logo
داستانهای آموزنده
16هزار دنبال‌کننده
453 عکس
154 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 ، ! ✍پادشاهی به شکار می رفت. در همین بین دیوانه ای را دید که کودکان اطرافش را گرفته اند و با او تفریح می کنند. آن دیوانه هم یکی را سنگ می زند ، دیگری را ناسزا می گوید. پادشاه فرستاد آن دیوانه را آوردند. او را با خود همراه نموده و مسافتی را طی نمود. 🔹در همان اثناء سوالاتی از او می نمود. دیوانه هم به تمام آن سوالات پاسخ های عاقلانه می داد. شاه که از این قضیه بسیار تعجب کرده بود از او پرسید: " این چه جهت دارد که با من مثل سایر مردم رفتار نمی کنی؟ " 🔸دیوانه گفت: "قربان! جهتش این است که شما عقلت از من کمتر است و زورت از من زیادتر. می ترسم یک موقع غضبناک شوی و آنگاه فرمان کشتن من را بدهی. از این جهت ناچارم با تو مدارا کنم" به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande