#مولاعلی_مظلوم
💠 عقيل به حضور على (ع ) آمد، على (ع ) را نگران ديد، پرسيد: چرا گريه مى كنى ؟ خداوند چشم هاى تو را نگرياند.
حضرت على (ع ) در پاسخ فرمود: برادرم ! سوگند به خدا گريه ام در مورد قريش و طرفداران آنها است كه راه گمراهى را پيمودند و از حق روى برتافتند، و به فساد و جهالت خود بازگشتند، و به وادى اختلاف و نفاق و در بيابان سرگردانى افتادند، و براى جنگيدن با من همدست شدند، چنان كه قبلا براى جنگيدن با رسول خدا (ص ) همدست گشتند، خداوند آنها را به مجازات برساند كه رشته قرابت با مرا پاره كردند و حاكميت پسر عمويم پيامبر(ص ) را از دست ما بيرون بردند، آن گاه بلند گريه كرد و فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و اين اشعار را به عنوان تمثيل خواند:
فان تسلينى كيف انت فاننى
صبور على ريب الزمان صليب
يعز على ان ترى بى كابة
فيشمت عاد اويساء حبيب
(اگر از حال من بپرسى كه چگونه اى ؟، مى گويم : در سختى هاى روزگار صبر مى كنم و در دشوارى ها به سر مى برم ، بر من سخت است كه آثار اندوه در من ديده شود تا دشمن شادى كند و دوست ناراحت شود.📚بیت الاحزان،ص۳۳
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۹۰۱
🔴پویش ممنوع الکاری بازیگران کشف حجاب کننده در فارس من
https://www.farsnews.ir/my/c/191478
🔹️ حتما حتما شرکت کنید
۲تا کلیک بیشتر نیست
#مولاعلی
💠خطبه امام حسن مجتبی علیه السلام در صبح شهادت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
صبح شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام، حضرت امام حسن بن علی علیهالسلام خطبه خواند و پس از حمد و ثناء و صلوات فرمود:
«دیشب مردی از دنیا رفت که گذشتگان با هیچ کاری بر او پیشی نگرفتند و آیندگان نیز با هیچ عملی به او نخواهند رسید. همراه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله جهاد می کرد و او را به جان خویش، حفظ می نمود. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را با پرچم خویش روانه می ساخت؛ پس جبرئیل او را از راست در بر می گرفت و میکائیل از چپ؛ باز نمی گشت تا خداوند به دست او فتح کند. در شبی از دنیا رفت که عیسی بن مریم به آسمان رفت و یوشع بن نون وصی موسی در گذشت.
هیچ دینار و درهمی باقی نگذاشت مگر هفتصد درهم که از سهمش از بیت المالش آمده بود و می خواست با آن خادمی برای خانوادهاش تهیه نماید .»
سپس بسیار گریست و مردم نیز با او گریستند...
📚 الإرشاد ، شیخ مفید؛ ج۲ ؛ ص۷ ،
📚 الكافي ، ج۱
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۹۰۲
💠شدت وحشیگری ابن ملجم ملعون
أَبِی الْفَرَجِ الْجَوْزِیِّ قَالَ قَرَأْتُ بِخَطِّ أَبِی الْوَفَاءِ بْنِ عَقِیلٍ قَالَ: لَمَّا جِی ءَ بِابْنِ مُلْجَمٍ إِلَی الْحَسَنِ- قَالَ لَهُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُسَارَّکَ بِکَلِمَةٍ فَأَبَی الْحَسَنُ علیه السلام وَ قَالَ إِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَعَضَّ أُذُنِی فَقَالَ ابْنُ مُلْجَمٍ وَ اللَّهِ لَوْ أَمْکَنَنِی مِنْهَا لَأَخَذْتُهَا مِنْ صُمَاخِهِ
هنگامی که ابن ملجم را نزد حسن علیه السلام آوردند ، به آن حضرت گفت : می خواهم در گوش شما چیزی بگویم ، امام حسن علیه السلام خودداری کرد و فرمود : او می خواهد گوشم را به دندان بگیرد ، پس ابن ملجم گفت : به خدا سوگند اگر اجازه می داد گوش او را از بیخ می کندم!
📚: فرحة الغریّ صفحه ۴۶
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۹۰۳
داستان های عبرت آموز
#روزقدس✌️
✓ اگر مسلمین مجتمع بودند
و هر کدام یک سطل آب بہ اسرائیل میریختند رژیم اشغالگر صهیونیستی را آب میبرد!
•امامخمینیرحمهاللهعلیه
#القدس_لنا
#مولاعلی_امیرالمؤمنین
💠 ابوعلى همدانى گويد: عبدالرحمن بن ابى ليلى حضور اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (ع ) برخاست و گفت : اى اميرمؤ منان از شما پرسش مى كنم تا چيزى از شما فرا گيرم و البته منتظر بوديم كه چيزى درباره كار خودت بفرمايى اما چيزى نفرمودى . آيا از كار خويش به ما خبر نمى دهى كه آيا (اين سكوت شما) به جهت سفارشى است از جانب رسول خدا(ص ) يا به نظر خودتان چنين رسيده است ؟ همانا ما درباره شما گفتار فراوانى گفته ايم ، و مطمئن ترين آنها همان است كه از زبان خودتان بشنويم و از شما بپذيريم . ما مى گفتيم : اگر حكومت پس از رسول خدا(ص ) به دست شما مى رسيد احدى با شما به نزاع نمى پرداخت ، به خدا سوگند اگر از من بپرسند نمى دانم چه بگويم ؟ آيا چنين پندار برم كه اين قوم نسبت به آن چه كه درآنند از شما شايسته ترند؟ اگر چنين گويم پس به چه جهت رسول خدا(ص ) در بازگشت از حجة الوداع شما را نصب نمود و فرمود: (اى مردم هر كه من مولاى اويم پس على مولاى اوست ). و اگر شما از آنان نسبت بدان چه كه در آنند شايسته ترى پس براى چه ولايت آنهارا بپذيريم ؟
اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: اى عبدالرحمن همانا خداى متعال پيامبر خود (ص ) را به نزد خود برد و من در آن روز نسبت به مردم از شايستگى خود به اين لباسم شايسته تر بودم ، و همانا از جانب پيامبر خدا(ص ) به من سفارشى شده بود كه اگر مرا مسخر خود نموديد، به خاطر اطاعت از خدا اقرار كنم و بپذيرم . و همانا نخستين چيزى كه پس از آن حضرت (يا پس از غصب خلافت ) از حقمان كاسته و ضايع شد ابطال حق ما در خمس بود، پس چون كار ما سست گشت چوپانى چند از قريش در ما طمع ورزيدند. و همانا مرا حقى بر مردم است كه اگر بدون درخواست و درگيرى به من بازگردانند مى پذيرم و به انجامش برمى خيزم و آن تا مدت معلومى ادامه خواهد يافت ، و من بسان مردى هستم كه از مردم در مدت معينى طلبى دارد، اگر در پرداخت مال او سريع كنند آن را بگيرد و سپاس قرار گيرند، و مانند مردى باشم كه راه سهولت و نرمى را پيش گيرد اما در نظرم مردم بسان حيوان چموشى جلوه مى كند.
جز اين نيست كه هميشه حق از اين راه شناخته مى شود كه طرفداران اندكى از مردم دارد، پس هرگاه سكوت كردم از من صرف نظر كنيد، كه اگر مطلبى پيش آيد كه نيازمند پاسخ باشيد شما را هدايت خواهم كرد، پس تا آن گاه كه من دست مى دارم شما نيز دست از من بداريد.
عبدالرحمن گفت : اى اميرمؤ منان به جان خودت سوگند كه شما همان طور كه پيشينيان گفته اند:
(به جانت سوگند كه هر كس را خواب بود بيدار نمودى ، و به گوش هر كس كه گوشى شنوا داشت رسانيدى ).📚امالی شیخ مفید، ص۲۴۹
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۹۰۴