داستانهاے اسلامے از اصول کافی
هفت: نگاهے بر زندگے چهارده معصوم (علیهم السلام)
نشانههای درجه عالی ایمان
✅ رسول خدا (ص) نماز صبح را با جماعت خواند، بعد از نماز به جوانی که در مسجد بود نگاه کرد دید او چرت می زند و سرش پائین می افتد و رنگش زرد است و تنش لاغر، چشمانش در گودی فرو رفته است، به او فرمود:
(ای فلانی! چگونه صبح کردی؟، حالت چطور است؟)
جوان: صبح کردم در حالی که دارای صفت (یقین) شده ام.
رسول خدا (ص) از سخن او تعجب کرد و خوشش آمد و به او فرمود:
برای هر یقینی، حقیقتی است، نشانه حقیقت تو چیست؟
جوان: ای رسول خدا! همانا یقین من، مرا محزون نموده و بیداری شب (برای عبادت) و تشنگی روزهای گرم (بر اثر روزه) را به من بخشیده و از دنیا و آنچه در دنیا است، بی میل شده ام، تا آنجا که گویا عرش خدا را مشاهده می کنم که برای حساب رسی مخلوقات برپا شده و مردم برای حساب رسی اجتماع کرده اند و من در میانشان هستم و گویا بهشتیان را در بهشت می نگرم که از نعمتهای الهی بهره مند می باشند و بر تکیه گاههای بهشتی تکیه زده و یکدیگر را معرفی می نمایند و گویا دوزخیان را می نگرم که در دوزخ، عذاب می شوند و ناله و فریاد رسی آنها بلند است، به گونه ای که آهنگ زبانه آتش دوزخیان را در گوش خود می شنوم که طنین افکن است.
رسول خدا به اصحاب خود فرمود:
هذا عبد نور الله قلبه بالایمان
(این جوان، بنده ای است که خداوند قلبش را به نور ایمان، روشن نموده است)
آنگاه پیامبر (ص) به آن جوان فرمود: (مراقب باش که بر همین حال (عالی معنوی) باقی بمانی)
جوان گفت: (ای رسول خدا! دعا کن تا خداوند مقام شهادت در رکاب تو را نصیب من گرداند)
رسول خدا (ص) دعا کرد، از این تاریخ، چندان نگذشت که آن جوان در بعضی از جنگهای پیامبر (ص) که خود آن حضرت نیز شرکت داشت، شرکت نمود و بعد از نُه یا ده نفر، به شهادت رسید. (417)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘ جزء ۳۰ قران شامل ۳۷ سوره
☘ سوره کافرون(۱۰۹)
معجزهی پیامبر در ایتا👇
eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ جزء ۳۰ قران شامل ۳۷ سوره
☘ سوره نصر(۱۱۰)
معجزهی پیامبر در ایتا👇
eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
یک نمونه از مؤمن حقیقی
✔️ پیامبر اسلام (ص) روزی با حارثه بن مالک بن نعمان، که از مسلمانان مدینه بود، ملاقات کرد، به او فرمود، (حالت چطور است؟)
حارثه: ای رسول خدا! مؤمن حقیقی می باشم.
پیامبر: هر چیزی حقیقتی دارد، (نشانه) حقیقت ایمان تو چیست؟
حارثه: (ای رسول خدا! به دنیا بی میل هستم، شب را (برای عبادت) بیدارم و در روز گرم (به خاطر روزه) تشنگی را تحمل می کنم، گویا عرش خدا را می نگرم که برای حساب رسی مردم در قیامت، نهاده شده و گویا بهشتیان را می نگرم که با همدیگر ملاقات می نمایند و گویا ناله دوزخیان را که در دوزخ عذاب می شوند، می شنوم).
رسول خدا (ص) به حاضران فرمود:
(عبد نور الله قلبه: این، بنده ای است که خداوند قلبش را (در پرتو ایمان) نورانی نموده است)
آنگاه به او فرمود: (بصیرت یافته ای، در این حال، ثابت و استوار باش)
حارثه: ای رسول خدا! دعا کن تا خدا مقام شهادت را در رکاب بو نصیبم گرداند.
پیامبر (ص) گفت: اللهم ارزق حارثه الشهادة
(خدایا؛ مقام شهادت را نصیب حارثه گردان!)
از این وقت چندان روزی نگذشت، تا اینکه رسول خدا (ص) او را همراه جمعی به جنگ با دشمن فرستاد، او به جنگ با دشمن پرداخت، نُه یا ده نفر از دشمن را کشت، سپس به شهادت رسید.
طبق بعضی از روایات، او همراه جعفر طیار (در جنگ موته که در سال هشتم واقع شد) دهمین نفری بود که شهید گردید. (418)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
https://www.aparat.com/v/Li2Ja
☝️مستند آقای وزیر - به مناسبت سی و یکم خردادماه، سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران
https://eitaa.com/Dastanqm
کابوس دشمنان
اسم چمران معروفتر از خودش بود. چپىها مىگفتند: «جاسوس امریکاست. براى ناسا کار مىکند.» راستىها مىگفتند: «کمونیسته.» هر دو براى کشتنش جایزه گذاشته بودند. ساواک هم یک عده را فرستاده بود ترورش کند.
وقتی عکسش رسید دست اسرائیلیها، با خودشان فکر کردند: «این همان یارو خبرنگاره نیست که میآمد از اردوگاه ما گزارش بگیرد؟» آنها هم برای سرش جایزه گذاشتند!
منبع: تارنمای شهید آوینی
شهید دکتر مصطفی چمران
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/PsveB
زندگینامه شهید مصطفی چمران
کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ جزء ۳۰ قران شامل ۳۷ سوره
☘ سوره مسد(۱۱۱)
معجزهی پیامبر در ایتا👇
eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ جزء ۳۰ قران شامل ۳۷ سوره
☘ سوره اخلاص(۱۱۲)
معجزهی پیامبر در ایتا👇
eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
نقش اطاعت (نه دوستی تنها) در رستگاری انسان
✔️ جمعی از شیعیان در محضر امام باقر باقر (ع) بودند، امام به آنها رو کرد و فرمود: (ای گروه شیعیان - شیعیان آل محمد (ص)! - تکیهگاه میانه باشید (در راه اعتدال، نه افراط و تفریط باشید) تا آنکه غلو کننده و زیاده روی کرده به شما باز گردد و آنکه عقب مانده نیز به شما برسد (و بر شما تکیه کند).
یکی از حاضران به نام (سعد) گفت:
قربانت گردم: غلو کننده کدام است؟
امام: مردمی که درباره ما مطلبی (بالاتر از مقام ما) می گویند که خود ما آن را نمی گوئیم، چنین مردمی از ما نیستند و ما از آنها نیستیم.
سعد: عقب مانده کدام است؟
امام: کسی است که خواهان خیر است (ولی در سطح پائین فکر می کند و مقام ما را نمی شناسد) به شیعه ما خیر می رسد و مأجور خواهد بود.
سپس امام باقر (ع) رو به ما کرد و فرمود: (به خدا سوگند ما از طرف خدا براتی (یعنی نوشته ای برای آزادی افراد) ندادیم و بین ما و خدا خویشاوندی نیست و حجتی بر خدا نداریم و تنها تقرب ما به خدا، همان اطاعت از خداست، بنابراین هر کس از شما که مطیع خدا باشد دوستی ما به حال او مفید است، ولی اگر مطیع خدا نباشد، دوستی ما به حال او سودی ندارد، آنگاه دوبار گفت:
(و یحکم لا تغتروا: وای بر شما مبادا فریفته (دوستی ما بدون اطاعت) شوید!)(419)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ جزء ۳۰ قران شامل ۳۷ سوره
☘ سوره فلق(۱۱۳)
معجزهی پیامبر در ایتا👇
eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترجمه تصویری سوره ناس ۱۱۴
معجزهی پیامبر در ایتا👇
eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/Dhstv
سخنان شیخ حسین انصاریان درباره #حجاب و داستان حضرت موسی و دختران شعیب
@Dastanqm
@moejezeyepeyambar
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
عمل کم با پرهیز، بهتر از عمل بسیار بدون پرهیز
✔️ مفضل بن عمر می گوید: در محضر امام صادق (ع) بودیم، سخن از چگونگی اعمال به میان آمد، من گفتم: (عمل من چه اندازه اندک است؟)
امام: آرام باش، از خدا طلب آمرزش کن، این را بدان که:
ان قلیل العمل مع التقوی، خیر من کثیر العمل بلا تقوی
(عمل اندک همراه پرهیزکاری: بهتر از عمل بسیار بدون پرهیزکاری است).
مفضل: عمل بسیار بدون پرهیز، چگونه است؟
امام: آری مثال آن، همچون کسی است که از غذای خود به مردم می خوراند و به همسایگانش مهربانی می کند و در خانه اش به روی مردم باز است، ولی در عین حال اگر دری از حرام به سراغش آید، مرتکب آن می شود، این است عمل پرهیزکاری و شخص دیگری نیز هست که این کارهای نیک (غذا دادن، مهربانی به همسایه و … ) را ندارد، ولی اگر دری از حرام به رویش گشوده شود، وارد آن نمی شود (دومی بهتر از اولی است) (420)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
15.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://www.aparat.com/v/tBviV
سوره نباء ۷۸ (ترجمه تصویری)
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
اصحاب امام صادق (ع) کیستند؟
✔️ ابو صباح کنانی (یکی از فقهاء و شاگردان برجسته امام صادق (ع) می گوید: (ما در رابطه با شما، چه زخم زبانها از مردم می شنویم؟)
امام: چه زخم زبانها بخاطر من می شنوید؟
ابوصباح: هر گاه من با مردی درگیری لفظی پیدا می کنم، او به من می گوید: (ای جعفر خبیث!)
امام صادق: شما را این گونه به خاطر من سرزنش می کنند؟
ابو صباح: آری.
امام: به راستی چقدر اندکند از شما؛ آنها که از جعفر (ع) پیروی کنند، این را بدان که انما اصحابی من اشتد و رعه و عمل لخالقه و رجا ثوابه فهؤلاء اصحابی
(همانا اصحاب من کسی است که پرهیز و مراقبتش، شدید باشد و برای خالقش (خدا) عمل کند و به پاداش او امیدوار باشد، اصحاب من چنین افرادی هستند) (421)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
ماجرای حمال جوانی که هر هفته با #امام_زمان دیدار داشت و در جوانی دلدادۀ #امام_زمان (علیه السلام) شد...
👌 بسیار زیبا
👈ببینید و نشردهید.
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
مثال اخلاق نیک
✅ عصر رسول خدا (ص) بود، یکی از مسلمانان فوت کرد، جنازه او را نزد گور کنها بردند، آنها زمین را تعیین کرده و مشغول کندن آن شدند، تا قبری را آماده سازند، زمین سخت بود، بهطوریکه کلنگ آنها کار نمی کرد، از این رو نتوانستند چیزی از زمین را بکنند، جریان را به پیامبر اسلام (ص) خبر دادند و گفتند: کلنگ ما در زمین، کارگر نمیشود، مثل اینکه آن را بر روی سنگ سخت میکوبیم.
پیامبر (ص) فرمود: (چرا چنین شده؟ رفیق شما (صاحب جنازه) که خوشاخلاق بود؟ ظرف آبی به اینجا بیاورید).
آنها رفتند و ظرف آبی آوردند، پیامبر (ص) از آب آن ظرف، بر آن زمین پاشید، سپس فرمود: (این زمین را بکنید).
گورکنها کندند، این بار زمین را همچون ریگ نرم یافتند که به روی آنها می ریخت. (422)
(به این ترتیب رسول خدا (ص) به آنها فهماند که خوش اخلاقی موجب آسانشدن کارها در دنیا و آخرت است و بهعکس بداخلاقی، باعث دشواریها خواهد شد.
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
شکر و سپاس الهی
✅ روزی امام صادق (ع) از مسجد بیرون آمد، دید حیوان سواریش گم شدهاست، فرمود: اگر خداوند، آن را به من بازگرداند، حق شکرش را بهجایمیآورم.
طولی نکشید که مرکب آن حضرت را آوردند، فرمود: الحمد لله (حمد و سپاس مخصوص خدا است).
شخصی از امام پرسید: (فدایت گردم، مگر نفرمودی که اگر مرکبم پیدا شود، حق شکر خدا را بهجایمیآورم؟)
امام: مگر نشنیدی که گفتم: الحمدلله (همین کلمه اگر بهدرستی گفته شود، نشاندهنده حق شکرگزاری خدا است). (423)
در روایت دیگر آمدهاست: به حضرت موسی (ع) وحی شد: (آنچه که حق شکر و سزاوار سپاسگزاری من است بهجایآورد).
موسی (ع) عرض کرد: (پروردگارا! چگونه حق شکر تو را بهجایآورم، با اینکه هر شکر را که بهجایمیآورم، خود آن، نعمتی از جانب تو است که نیاز به شکر دارد؟)
خداوند به او وحی کرد: (اکنون (حق) شکر مرا بهجایآوردی، از اینرو که دانستی، آن شکرگزاریت نیز از من است!) (424)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم ششم امام سجاد علیه السلام
دو پرنده قمری در حضور امام باقر (ع) و قضاوت آن حضرت
✅ محمد بن مسلم میگوید: روزی در محضر امام باقر (ع) بودم، ناگاه یک جفت پرنده قمری (241) آمدند و روی دیوار خانه امام باقر (ع) نشستند، طبق معمول خود سروصدا میکردند و امام باقر (ع) ساعتی به آنه پاسخ داد، سپس آنها روی دیوار دیگر پریدند، قمری نر مدتی بر سر قمری ماده فریاد میکشید و سپس با هم پریدند و رفتند، از امام باقر (ع) پرسیدم:
(ماجرای این دو پرنده چه بود؟).
✳️ امام باقر: ای پسر مسلم! هر پرنده و جاندار و چارپائی را که خدا آفرید، از همه کس، نسبت به ما شنواتر و فرمانبردارتر است، این دو قمری که یکی نر بود و دیگری ماده، قمری نر به قمری ماده بدگمان شدهبود، قمری ماده سوگند یاد میکرد که دامنش پاک است و گفته بود آیا به قضاوت امام باقر (ع) راضی هستی، قمری نر پیشنهاد قمری ماده را پذیرفتهبود با هم نزد من برای داوری آمدهبودند (آنها به اینجا آمدند و شکایت خود را مطرح کردند) و من به قمری نر گفتم: (تو نسبت به ماده خود ظلم کردهای).
قمری نر، داوری مرا پذیرفت و قمری ماده را (در پاکدامنیاش) تصدیق کرد. (242)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
🔶نماز خربزه ای🧐
☘عالم متقى جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ الاسلام - علیه الرحمه - فرمود:
شنیدم از عالم بزرگوار و سید عالی مقدار امام جمعه بهبهانى كه در اوقات تشرف به مكه معظمه روزى به عزم تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس از خانه خارج شدم اتفاقی افتاد که متوجه لطف خدا و ناسپاسى بنده شدم .
در اثناى راه ، خطرى پیش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد و باكمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم.
نزدیک در مسجد، خربزه زیادى روى زمین ریخته بود و صاحبش مشغول فروش آنها بود، قیمت آن را پرسیدم گفت آن قسمت، فلان قیمت و قسمت دیگر ارزانتر و فلان قیمت است، گفتم پس از مراجعت از مسجد مى خرم و به منزل مى برم .
پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم ،درحال نماز در این خیال شدم كه از قسمت گران آن خربزه بخرم یا قسمت ارزانترش و چه مقدار بخرم و خلاصه تا آخر نماز در این خیال بودم و چون از نماز فارغ شده خواستم از مسجد بیرون روم ، شخصى از در مسجد وارد و نزدیک من آمد و در گوشم گفت :
"خدایى كه تو را از خطر مرگ ، امروز نجات بخشید آیا سزاوار است كه در خانه او نماز خربزه اى بخوانى؟"
فورا متوجه عیب خود شده و بر خود لرزیدم ، خواستم دامنش را بگیرم او را نیافتم .
📙منبع :
کتاب داستان هاى شگفت شهید دستغیب
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
سؤال بیجا درباره اعلمیت علی(ع) بر سایر پیامبران
☑️☑️ روزی امام باقر(ع) برای شاگردان خود سخن میگفت، و از بعضی از مردم که به سوی افراد غیر صالح(مانند ابوحنیفه...) رفتهبودند انتقاد شدید کرد، و در این راستا چنین بیان میفرمود:
مردم رطوبت را میمکند، ولی نهر بزرگ را رها میکنند (به سوی این و آن میروند ولی پیامبر و خاندانش را رها نمایند)
شخصی پرسید: نهر بزرگ چیست؟
امام باقر: نهر برزگ، رسول خدا(ص)، و علمی است که خدا به او عنایت فرمودهاست، همانا خداوند تمام سنتهای همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) را برای پیامبر اسلام(ص) جمع کردهاست.
شاگردی پرسید: آن سنتها چه بود؟
امام باقر: همه علم پیامبران و علم رسول خدا(ص)، که پیامبر(ص) همه آن علمها را به امیرمؤمنان علی (ع) تحویل داد.
یکی از شاگردان پرسید: ای پسر پیامبر، امیرمؤمنان علی (ع) اعلم و آگاهتر است با بعضی از پیامبران.
امام باقر(خطاب به حاضران): بنگرید به این شخص که چه سؤال (بیجایی) میکند، خداوند گوشهای هرکه را خواهد میگشاید (یعنی گوش جان این شخص، کر است که این سؤال را میکند) من به او میگویم، خداوند علم تمام پیامبران را در وجود محمد(ص) به گرد آورد، و آن حضرت همه آن علمها را به امیرمؤمنان علی(ع) تحویل داد.
در عین حال از من میپرسید: علی اعلم است یا پیامبران؟(بنابراین سؤالی بیمورد میکند، زیرا وقتی که من گفتم علم همه پیامبران به علی(ع) تحویل دادهشده، یعنی او بر همه آگاهتر است).
@Dastanqm
#از_او_بگوییم
💠دوری از امام زمان علیه السلام
🔹از وقتی که مسجد النبی ساخته شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در موقع ایراد خطبه بر تنه ی درخت خرمایی که در مسجد باقی مانده بود تکیه می دادند، اما وقتی جمعیت زیاد شد، منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد.
در اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن تنه ی نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر عرشه ی منبر قرار گرفتند، یک باره صدای ناله ی تنه ی خشکیده همانند زنِ فرزند مرده بلند شد. با ناله ی تنه ی نخل، صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست.
🔹رسول خدا از منبر به زیر آمدند؛ تنه ی نخل را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: “آرام باش”. و او آرام شد.
سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند: ای مردم! این چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد؛ ولی برخی از مردم، باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند!
اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.
📚بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۲۶
📌آری، درخت خشک لحظه ای از پیامبر دور شد و صدا به ناله بلند کرد؛ با این که آن حضرت را می دید. ما را چه شده است که امام زمان خویش را نمی بینیم و از او دوریم؛ امّا به زندگی عادی خویش سرگرم ایم؟ به یاد همه کس و همه چیز هستیم؛ جز امام زمانمان!
#امام_زمان