eitaa logo
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستندی در مورد جریان مباهله - آیه «هل اتی» - خاتم بخشی ایتا و تلگرام👇 @besharat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی از حضرت ابراهیم علیه السلام به کانال داستان‌های قرآنی و مذهبی بپیوندید. ایتا و تلگرام👇 @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت منجنیق برای اولین توسط و داستان حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم علیه السلام به کانال داستان‌های قرآنی و مذهبی بپیوندید. ایتا و تلگرام👇 @Dastanqm
✔️ غَزْوه بَدْر یا بَدرُالکُبریٰ، نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر(ص)، میان مسلمانان و مشرکان قریش پس از هجرت پیامبر به مدینه، در هفدهم رمضان سال دوم هجری در منطقه بدر روی داد. در این جنگ، مسلمانان علی‌رغم کم‌شمار بودن به پیروزی رسیدند و چند تن از بزرگان مشرکان کشته یا اسیر شدند. این پیروزی جایگاه مسلمانان در مدینه را تثبیت کرد. بنابر منابع تاریخی، از علل پیروزی مسلمانان، جانفشانی و دلاوری مسلمانان به‌ویژه علی (ع) و حمزه سیدالشهداء، بود. این غزوه جزو معدود جنگ‌هایی است که در قرآن ذکر شده و نمونه‌ای از امدادالهی دانسته شده است. دو غزوه دیگر نیز به نام بدر خوانده می‌شوند: بدر الاُولی و بدر الموعد ؛ اما مراد از جنگ یا غزوه بدر در منابع تاریخی بدر الکبری است. 📚ویکی شیعه به کانال داستان‌های قرآنی و مذهبی بپیوندید. ایتا و تلگرام👇 @Dastanqm
آیه‌های ۱۹ تا ۲۴ سوره حج هَـٰذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَ‌بِّهِمْ ۖ فَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ‌ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُ‌ءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ ﴿١٩﴾ يُصْهَرُ‌ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿٢٠﴾ وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ ﴿٢١﴾ كُلَّمَا أَرَ‌ادُوا أَن يَخْرُ‌جُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِ‌يقِ ﴿٢٢﴾ إِنَّ اللَّـهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ‌ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا ۖ وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِ‌يرٌ‌ ﴿٢٣﴾ وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَ‌اطِ الْحَمِيدِ ﴿٢٤﴾ اين دو [گروه،] دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با هم ستيزه مى‌كنند، و كسانى كه كفر ورزيدند، جامه‌هايى از آتش برايشان بريده شده است [و] از بالاى سرشان آب جوشان ريخته مى‌شود. (۱۹) آنچه در شكم آنهاست با پوست [بدن‌]شان بدان گداخته مى‌گردد. (۲۰) و براى [وارد كردن ضربت بر سر] آنان گرزهايى آهنين است. (۲۱) هر بار بخواهند از [شدت‌] غم، از آن بيرون روند در آن باز گردانيده مى‌شوند [كه هان‌] بچشيد عذاب آتش سوزان را. (۲۲) خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند در باغهايى كه از زير [درختان‌] آن نهرها روان است درمى‌آورد: در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى‌شوند، و لباسشان در آنجا از پرنيان است. (۲۳) و به گفتار پاك هدايت مى‌شوند و به سوى راه [خداى‌] ستوده هدايت مى‌گردند. (۲۴) @besharat_ir
تکذیب پیامبران پیشین و عذاب اقوام ناسپاس (آیه‌های ۴۲-۴۸ سوره حج) و اگر تو را تكذيب كنند، قطعاً پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند. (۴۲) و [نيز] قوم ابراهيم و قوم لوط. (۴۳) و [همچنين‌] اهل مدين. و موسى تكذيب شد، پس كافران را مهلت دادم، سپس [گريبان‌] آنها را گرفتم. بنگر، عذاب من چگونه بود؟ (۴۴) و چه بسيار شهرها را -كه ستمكار بودند- هلاكشان كرديم و [اينك‌] آن [شهرها] سقفهايش فرو ريخته است، و [چه بسيار] چاههاى متروك و كوشكهاى افراشته را. (۴۵) آيا در زمين گردش نكرده‌اند، تا دلهايى داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن بشنوند؟ در حقيقت، چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينه‌هاست كور است. (۴۶) و از تو با شتاب تقاضاى عذاب مى‌كنند، با آنكه هرگز خدا وعده‌اش را خلاف نمى كند، و در حقيقت، يك روز [از قيامت‌] نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آنچه مى‌شمريد. (۴۷) و چه بسا شهرى كه مهلتش دادم، در حالى كه ستمكار بود؛ سپس [گريبان‌] آن را گرفتم، و فرجام به سوى من است. (۴۸) @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 داستان وقایع محرم برای کودکان 💕 ✔️✔️ یکی بود یکی نبود .امام حسین علیه السلام که ماست در شهر مدینه زندگی می‌کردند. 💓 امام حسین علیه السلام همیشه مردم را به کارهای خوب دعوت می‌کردند و به مردم می‌گفتند: از آدمهایی که کارهای زشت می‌کنند و به مردم می‌کنند همیشه دوری کنید. به خاطر همین حرفها یزید که خلیفه بود و به مردم ظلم می‌کرد و همیشه کارهای زشت انجام می‌داد با امام حسین دشمنی می‌کرد. 🔴 یک روز از نامه های زیادی برای امام حسین علیه السلام رسید. نامه‌هایی که مردم آنجا از امام حسین علیه السلام دعوت کرده‌بودند که آنجا برود تا مردم از او یاری کنند. برای همین امام حسین علیه السلام به سمت آنها حرکت کرد ولی وقتی به سرزمینی نزدیکی کوفه که اسمش بود رسید، دیدند به جای اینکه مردم به استقبالشان بروند سربازان دشمن به سمت آنها آمده اند تا با آنها بجنگند. 💔امام حسین علیه السلام و یارانشان چند روزی آنجا بودند و دشمن هم را بر روی آنها قطع کرده بود و همه تشنه بودند. 💔 یک شب امام حسین علیه السلام به یارانشان گفتند که دشمن با من کار دارند شما می‌توانید بروید ولی همه یارانش گفتند ما با تو هستیم. روز بعد که روز عاشورا هست جنگ شد و امام حسین علیه السلام و یارانشان بادشمن جنگیدند و به رسیدند ودشمن هم بی‌رحمانه . بچه ها❗️ برای همین ما هر سال روزعاشورا توی هیئت ها می رویم و برای امام حسین (ع) عزاداری می کنیم و سینه می زنیم و گریه می کنیم… ندا خوشرو 📚 آرگا ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/3402432525C2b42624acc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗣 صدای بلند 🔴 روز هشتم ذیحجه سال شصت هجری، روز گرم تابستانی بود. 🍃 کاروان امام حسین(علیه السلام) در گرمای سوزان به سوی شهر کوفه به راه افتاد. چند روز بعد، در نیمروزی داغ، یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر، سکوت بیابان را شکست. صدای او پُر از شوق بود. امام فوری پرسید:«چرا تکبیر گفتی؟» او با صدای بلند گفت:«نخلستانی می بینم که پیش از این در اینجا نبود.» امام آهی کسید و گفت:«آنها سوارانی هستند که نیزه هایی در دست دارند.» چهره ی آنها، نشان از ناباوری داشت. اندکی بعد، سپاهی که نزدیک به هزار سوار داشت، از راه رسید.«حُرّبن یزید ریاحی» _ فرمانده سپاه_ جلو آمد و سلام کرد. دور تا دور چشمهای خاکستری اش پر از چین و چروک بود. امام با مهربانی دستور داد تا سواران و اسبهایشان را سیراب کنند. پس از خواندن نماز عصر، امام از حر پرسید:«با ما هستید یا برما؟» حُر چشمانش را تنگ کرد و گفت:«ما به دستور عبیدالله، امیر کوفه آمده ایم تا راه را بر شما ببندیم.» ❓امام به خورجین های نامه اشاره کرد و گفت:«مگر شما کوفیان نبودید که هزاران نامه به من نوشتید و مرا دعوت کردید تا به سوی شما بیایم؟ حال چرا راه را بر من و یارانم می بندید؟» ❗️ در دل حُر آشوب برپا شد. او گفت:« به خدا که من از این نامه ها و فرستاده‌هایی که می گویید، خبر ندارم.» امام به «عُقبه» – یکی از یارانش- دستور داد تا خورجین های پر از نامه را بیاورد. حر، نامه ها را با ناباوری دید و گفت:« به خدا که ما از کسانی نیستیم که برای شما نامه نوشتند. ما دستور داریم که چون به کاروان تو برخوردیم، دست از تو برنداریم تا به کوفه برسید و شما را نزد امیر کوفه عبیدالله ببریم.» امام با لحن جدی گفت:«ما با تو نمی آییم.» 😫 حُر با عصبانیت گفت:« ما هم شما را رها نمی کنیم. من دستور نبرد با شما را ندارم، فقط مأمورم که از تو جدا نشوم تا تو را به کوفه برسانم. بیش از این هم نمی خواهم تو را آزار دهم. پس بیا به راهی برو که نه به سوی کوفه باشد و نه به سوی مدینه.» امام پذیرفت و کاروانش در بیابانی هراس انگیز، از راه «قادسیه» به سمت چپ به راهش ادامه داد. نویسنده: ناصر نادری 📚 محموعه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا دزفول داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
امام حسین(ع) در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) ✔️✔️ نقل شده علی(ع) هنگامی که به عنوان خلیفه جلوس کرد و مردم جهت بیعت با او در مسجد اجتماع کردند، عمامه پیامبر(ص) بر سر و ردای پیامبر(ص) بر دوش و کفش پیامبر(ص) به پا و شمشیر پیامبر(ص) بر دوش، به مسجد آمد. از منبر، بالا رفت و استوار بر آن نشست. سپس از فرزندانش حسن(ع) و حسین(ع) خواست تا به منبر بروند و به ایراد سخن بپردازند. ⭕️پس از سخنرانی کوتاه امام حسن(ع)، امام حسین(ع) از منبر، بالارفت و پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر(ص)، فرمود: "ای مردم! از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: «علی(ع)، شهر هدایت است، پس هر کس به آن در آید، نجات می‌یابد و هر کس جا بماند، هلاک می‌شود." سپس از منبر پایین آمد و مورد استقبال گرم پدر قرار گرفت؛ علی(ع) به سوی او رفت و او را به سینه‌اش چسباند و وی را بوسید. شیخ صدوق؛ التوحید، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1398ق، صص307-308؛ دیلمی، حسن بن ابی‌الحسن؛ ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، 1412، ج2، ص376 و شیخ صدوق؛ الامالی، کتابخانه اسلامیه، 1362ش، صص344-345. 📚 پژوهه داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
وقتی که امام حسن و امام حسین کودک بودند مردی آنان را دید سپس هر دو بزرگوار را بر روی شانه های خود سوار کرد و خدمت پیامبر آمد و عرض کرد:« یا رسول خدا من گناهی کرده ام که از آن شرمسارم، اکنون به خدا و این دو فرزند تو پناه آوردم.» پیامبر از کار آن مرد آن قدر خنده اش گرفت که دست بر دهان مبارکش گذاشت و فرمود: «برو که آزادی و به امام حسین و به امام حسن فرمود: «شفاعت شما را در حق او قبول کردم. منبع: مناقب، ج3، ص40 📚پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه بهشت دختران آسمانی داستان‌های قرآنی و مذهبی http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca
رسول خدا در مسجد حضور داشت و حسن و حسین روی پای خود نشانده بود و نوازش می ‌کرد. در این هنگام ابوذر وارد مسجد شد، خدمت پیامبر رسید و سلام کرد. سپس در کنار آن حضرت نشست. آن گاه پیامبر اسلام فرمود: « هرکس حسن و حسین و ذرّیّه ایشان را دوست داشته باشد. شعله های جهنم به صورتش نمی‌ رسد.» منبع: کامل الزیارت ، ص۵۱ ، ب۱۴ ،ح۴ 📚پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه بهشت دختران آسمانی داستان‌های قرآنی و مذهبی http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca
بسم الله الرحمن الرحیم داستانهایی از کتاب داستان راستان (۱۴) شهید مطهری 🍁 مرد شامی و امام حسین ✔️✔️ شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد. چشمش افتاد به مردی كه در كناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: این مرد كیست؟ گفته شد: «حسین بن علی بن ابی طالب است. » سوابق تبلیغاتی عجیبی كه در روحش رسوخ كرده بود موجب شد كه دیگ خشمش به جوش آید و قربة الی اللّه آنچه می تواند سبّ و دشنام نثار حسین بن علی بنماید. همینكه هرچه خواست گفت و عقده ی دل خود را گشود، امام حسین بدون آنكه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی كند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او كرد😊☺️ و پس از آنكه چند آیه از قرآن- مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت كرد به او فرمود: «ما برای هر نوع خدمت و كمك به تو آماده ایم. » آنگاه از او پرسید: «آیا از اهل شامی؟ » جواب داد: آری. فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه ی آن را می دانم. » . 🌺 پس از آن فرمود: «تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری حاضریم به تو كمك دهیم، حاضریم در خانه ی خود از تو پذیرایی كنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم. ♦️ مرد شامی كه منتظر بود با عكس العمل شدیدی برخورد كند و هرگز گمان نمی كرد با یك همچو گذشت و اغماضی روبرو شود، چنان منقلب شد كه گفت: «آرزو داشتم در آن وقت زمین شكافته می شد و من به زمین فرو می رفتم و اینچنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی كردم. تا آن ساعت برای من در همه ی روی زمین كسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود، و از آن ساعت برعكس، كسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست. » http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترجمه تصویری سوره حج جزء ۱۷ موسسه پیامبر مهر و رحمت صلی الله علیه و آله و سلم ایتا و تلگرام👇 @besharat_ir
عبید اللّه بن عبد اللّه بن عُتبه: نزد حسین بن على علیه السلام بودم که فرزندش على اصغر (امام زین العابدین علیه السلام) وارد شد. حسین علیه السلام او را صدا زد و سخت در آغوشش گرفت و میان پیشانى او را بوسید و سپس فرمود: «پدرم فدایت! چه قدر بویت خوش و خویَت زیباست!». منبع: دانش نامه امام حسین (ع) بر پایه قرآن و حدیث، ج۱۳، ص: ۲۴۶ حدیث ۳۶۴۵٫ ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا