فضائل امام حسن مجتبی .mp3
1.05M
منبر_کوتاه
#امام_حسن علیه السلام
📝فضائل وجود نازنین امام حسن مجتبی علیه السلام
🎤استاد_رفیعی
◾️ویژه شهادت امام#حسن_مجتبی علیه السلام
#صفر
13921008_7933_192k.mp3
6.91M
🔹کلیپ صوتی
در مورد کار امام حسن ما هیچ درصدد نمیآئیم از موضع دفاع حرف بزنیم که چرا صلح کرد و چه موجباتی داشت، امام حسن اگر صلح نمیکرد یقینا اسلام ضربه میدید؛ برای خاطر اینکه آن چهره افشا نشده بود، مردم هنوز حقایق را نمیدانستند.
۱۳۹۲/۱۰/۰۸
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#ویژگیهای_مبارزه_امام_حسن_علیهالسلام
#امام_خامنهای
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
بياناتدرديداراقشارمختلفمردمدرروزپانزدهمماهمباركرمضانموسیقی.mp3
2.76M
🔹در باب صلح امام حسن(علیهالسّلام)، این مسأله را بارها گفتهایم و در کتابها نوشتهاند که هر کس - حتّی خود امیرالمؤمنین(ع) - هم اگر به جای امام حسن مجتبی(ع) بود و در آن شرایط قرار میگرفت، ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام حسن کرد.
▪بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
۱۳۶۹/۰۱/۲۲
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#امام_خامنهای
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
📘#داستانهایبحارالانوار
💠جاذبه امام حسن علیهالسلام
🔹مردی از اهل شام در اثر تبلیغات دستگاه معاویه گول خورده بود و خاندان پیامبر را دشمن میداشت وارد مدینه شد در شهر امام حسن را دید و شروع به ناسزا گفتن کرد و هرچه از دهانش میآمد به آن بزرگوار گفت. حضرت با کمال مهر و محبت به وی مینگریست چون آن مرد از سخنان زشت فراغت یافت امام به او سلام کرد لبخندی زد و سپس فرمود:
🔹ای مرد! من خیال میکنم تو در این شهر مسافر غریبی هستی و شاید هم اشتباه کردهای در عین حال اگر از ما طلب رضایت کنی ما از تو راضی میشویم اگر چیزی از ما بخواهی به تو میدهیم اگر راهنمایی بخواهی، هدایتت میکنیم. اگر برای برداشتن بارت از ما یاری طلبی بارت را برمیداریم، اگر گرسنه هستی سیرت میکنیم، اگر برهنهای لباست میدهیم، اگر محتاجی بینیازت میکنیم، اگر آوارهای پناهت میدهیم، اگر حاجتی داری برآورده میکنیم و چنانچه با همه وسایل سفرت بر خانه وارد شوی تا هنگام رفتنت مهمان ما میشوی و ما میتوانیم با کمال شوق و محبت از شما پذیرایی کنیم چرا که ما
خانهای وسیع و وسایل پذیرایی از هر جهت در اختیار داریم.
🔹وقتی مرد شامی سخنان پر از مهر و محبت امام را شنید سخت گریست و با شرمندگی عرض کرد:
گواهی میدهم که تو خلیفه خدا بر روی زمین هستی و خداوند داناتر است به اینکه رسالت خویش را در کدام خانواده قرار دهد و تو ای حسن و پدرت دشمنترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون تو محبوبترین خلق خدا پیش منی. سپس به خانه #امام_حسن وارد شد و تا وقتی که در مدینه بود به عنوان مهمان آن حضرت پذیرایی شد و از ارادتمندان این خاندان شد.
📚بحار ج۴۳ص۳۴۴
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم پنجم؛ امام حسین علیه السلام
خبر از شهادت امام حسین (ع) قبل از تولد او
✅ آغاز هجرت بود، هنوز امام حسین (ع)، بهدنیا نیامدهبود، جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: (ای محمد! خداوند تو را به نوزادی از فاطمه (س) بشارت میدهد، که بهدنیا میآید و امت تو بعد از تو او را میکشند).
پیامبر (ص) از این خبر نگران شد … بار دیگر جبرئیل نازل گردید و همین خبر را داد، باز پیامبر (ص) نگران شد.
جبرئیل به آسمان صعود کرد و سپس بازگشت، عرض کرد: (ای محمد! پروردگارت سلام میرساند و مژده میدهد که مقام امامت و ولایت را در ذریه او قرار دادم.).
پیامبر (ص) از نگرانی بیرون آمد و گفت: (راضی شدم).
پیامبر (ص) همین مطلب را به فاطمه (س)، خبر داد، فاطمه (س) نگران شد، وقتی پیامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود: (خداوند، مقام امامت را در ذریه او قرارمیدهد)، فاطمه (س) شاد شد و گفت: (خشنود شدم). (216)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم پنجم؛ امام حسین علیه السلام
مهدی (عج)، انتقام گیرنده خون حسین (ع)
✅ هنگامیکه امام حسین (ع) با آن وضع جانسوز بهشهادت رسید، صدای گریه و ناله فرشتگان بلند شد و گفتند: (ای خدا! با حسین (ع)، برگزیده تو و پسر پیامبر تو این گونه رفتار کنند؟).
خداوند سایه و شبح حضرت قائم (عج) را به آنها نشان داد و فرمود: بهذا انتقم لهذا: (با این (قائم) انتقام خون حسین (ع) را می گیرم). (218)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم پنجم؛ امام حسین علیه السلام
سوگواری رباب برای امام حسین (ع)
❇️ هنگامیکه امام حسین (ع) بهشهادت رسید، یکی از همسران او که از طایفه کلبیه بود (یعنی رباب مادر سکینه) برای مصائب آن حضرت مجالس سوگواری بپا کرد، او گریه میکرد و خدمتکاران و حاضران گریه میکردند، بهطوریکه اشک چشمانتان خشک و تمام شد، درآنهنگام یکیاز کنیزان همچنان گریه میکرد و اشک میریخت، رباب او را طلبید و فرمود: چرا در میان ما که اشک چشممان خشک و تمام شده، تنها تو ماندهای که هنوز اشک از چشمانت سرازیر است.
کنیز گفت: من وقتی که به دشواری میافتم، شربت سویق (بهدستآمده از آرد نرم) میآشامم، از این رو اشکم تمام نشده است.
رباب دستور داد، شربت سویق تهیه کردند، خود و سایر بانوان از آن نوشیدند و به آنها گفت: (هدف من از تهیه این شربت این بود تا بنوشید و برای گریه و ریختن اشک برای مصائب حسین (ع) قوت و نیرو بگیرید).
و نیز نقل شده که شخص ناشناسی، چند پرنده سیاهرنگ برای رباب (س) فرستاد، تا بهوسیله آنها بر سوگواری حسین (ع) کمک شود، او وقتی که آنها را دید، پرسید اینها چیست؟
گفتند: هدیهای است که فلانی فرستاده تا بر سوگواری حسین (ع) کمک شوی، او گفت: ما که عروسی نداریم، اینها را برای چه میخواهیم، سپس دستور داد آنها را از خانه بیرون کردند و بعد از رفتن آنها، اثری از آنها دیده نشد و به طور عجیبی ناپدید شدند. (220)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm