eitaa logo
دانلود
داستان‌های قرآنی و مذهبی
بازگشت اسیران کربلا 🚩 سید ابن طاووس در لهوف نقل کرده‌است هنگامی‌که اسیران کربلا در راه بازگشت از شام، به عراق رسیدند، به راهنمایشان گفتند «ما را از راه کربلا ببر». پس هنگامی‌که آنها به قتلگاه رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و برخی از بنی‌هاشم را دیدند که برای زیارت قبر امام حسین(ع) آمده‌بودند. پس با گریه و اندوه مجلس عزایی برپا کردند و پس از چند روز به مدینه بازگشتند. البته سید بن طاووس تاریخ ورود به کربلا را ذکر نکرده‌است. وی در کتاب اقبال الاعمال ورود اسرا به کربلا و همچنین مدینه در روز اربعین را بعید دانسته است. سید محمدعلی قاضی طباطبایی (۱۲۹۳-۱۳۵۸ش) در کتاب تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، بازگشت اسرا به کربلا در اولین اربعین را درست دانسته‌است. برخی نیز با توجه به شواهد و قراینی همچون درستی احتمال الحاق سر امام حسین(ع) به بدنش در روز اربعین، محل دفن سر و وجه استحباب زیارت اربعین حضور اسرا در کربلا را پذیرفتنی دانسته‌اند. شیخ مفید و شیخ طوسی و کفعمی تصریح کرده‌اند که کاروان اهل بیت (ع)، پس از برگشت از شام، به مدینه رفته‌اند نه کربلا. گروهی مانند محدث نوری و شیخ عباس قمی نیز معتقدند به دلیل دوری مسافت، ممکن نیست بازماندگان کربلا چهل روز بعد از عاشورا به کربلا بازگشته باشند؛ زیرا پیمودن مسیر کوفه تا شام و سپس بازگشت به کربلا در مدت زمان ۴۰ روز، برای کاروان اسرای کربلا ممکن نبوده است. علاوه بر این برخی بر این باورند که گزارش معتبری نیز بر اثبات این رویداد در دست نیست. گروهی نیز ضمن پذیرش اصل بازگشت کاروان اسرای بازماندگان به کربلا در مسیر شام به مدینه، زمان آن را حدود پایان صفر و اوایل ربیع الاول و یا زمانی بعد از آن دانسته‌اند.[نیازمند منبع] برخی دیگر، اربعین سال‌های بعد را زمان این رویداد شمرده‌اند. 📚ویکی شیعه داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ویژه 📹 نماهنگ | قیام حسینی، تبیین زینبی ▫️ رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی، نماهنگ «قیام حسینی، تبیین زینبی» را منتشر میکند. 🏷 | 📥 سایر کیفیت‌ها👇 https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=50935
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «بپا جانمونی» 👤 استاد 🚩 مگر می‌شود امام حسن عسکری شیعیان را به اربعین دعوت کنند اما پسر خودشان یعنی حجت‌بن الحسن، در این راهپیمایی عظیم‌شرکت نکنند؟ ▫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 💠زائر امام حسین علیه السلام 🔹احمد پسر داود می‌گوید: همسایه ای داشتم، به نام علی پسر محمد، او نقل کرد: ماهی یک مرتبه از کوفه به زیارت قبر علیه السلام می‌رفتم، چون پیر شدم و جسمم ناتوان شد، نتوانستم به زیارت امام بروم. یک بار پای پیاده به راه افتادم، پس از چند روز به زیارت قبر مطهر امام مشرف شدم و سلام کردم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و خوابیدم. 🔹 در عالم رؤیا دیدم امام حسین علیه السلام از قبر بیرون آمده و فرمودند: ای علی! چرا در حق من جفا کردی؟ در صورتی که تو به من مهربان بودی؟ عرض کردم: سرورم! جسمم ضعیف شده و پاهایم توان راه رفتن ندارد و احساس می‌کنم عمرم به پایان رسیده است و اکنون که آمده‌ام چند روز در راه بودم و با سختی بسیار به زیارتتان مشرف شدم، دوست دارم روایتی را که نقل کرده اند از خود شما بشنوم. حضرت فرمودند: بگو کدام است؟ عرض کردم: روایت کرده اند؛ که فرموده اید: هر کس در حال حیاتش مرا زیارت کند، من او را پس از وفاتش زیارت خواهم کرد؟ 🔹امام علیه السلام فرمودند: بلی من گفته ام. (افزون بر این) هرگاه ببینم زائر من گرفتار آتش جهنم است، او را از آتش جهنم بیرون می‌آورم. 📚 بحار، ج ۱۰۱، ص ۱۶.
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 مردی نـزد عالمی از پدرش گلایه کرد و گفت پدرم مرا بسیار آزار میدهد، پیــر شده است و از من میخواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر میگوید پنبه بکار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است، بگو چه کنم؟ عالم گفت با او بساز، گفت نمی‌توانم. عالم پـرسید: آیا فرزنـد کوچکی در خانه داری گفت: بلی، گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را می‌زنی؟ گفت: نه، چون اقتضای سن اوست، آیا او را نصیحت میکنی؟ گفت نه چون مغزش نمی‌رود و ... گفت میدانی چرا با فرزندت چنین برخورد میکنی؟ گفت نه. گفت: چون تو دوران کودکی را طی کرده‌ای و میدانی کودکی چیست ،اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نکرده‌ای ، هرگز نمیتوانی اقتضای یک پیر را بفهمی !!! در پـیـری انـسان زود رنج میشــود، گوشه‌گیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میکند و ... پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن اقتضای سن پیری جز این نیست. 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌹@ist_gah_313🌹
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 پیرمرد داخل سالن یه گوشه ای تنها نشسته بود، داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد، من رو یادتون هست؟ معلم گفت خیر عزیزم فقط می‌ دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. داماد خودش رو معرفی کرد و گفت: مگه میشه من رو از یاد برده باشید؟ یادتان هست ساعت گران‌قیمت یکی از بچه‌ ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌ آموزان کلاس را بگردید، گفتید همه ما باید سمت دیوار بایستیم و من هم که ساعت را از روی بچگی برداشته بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم، که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه‌ دانش‌ آموزان را تا آخر انجام دادید. تا پایان آن سال و سال های بعد هم در آن مدرسه هیچ کس موضوع ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. معلم گفت: من باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست، چون من موقع تفتیش جیب دانش‌ آموزان چشم‌ هایم را بسته بودم. تربیت و حکمت معلمان، دانش‌ آموز را بزرگ می نماید! 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌹@ist_gah_313🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/b1m2h سوره مبارکه مطففین همراه با ترجمه گویای فارسی کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar کانال معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
✅جسدی که بعد از 900 سال سالم پیدا شد باغ مستوفی در اطراف شهرری، یكی از باغاتی بود كه در آنجا زراعت می‌كردند. اتفاقا سیل عظیمی آمد و تمامی اراضی مزروعی را آب فراگرفت و بسیاری از مكانها را تخریب نمود. بر اثر آب باران، حفره و شكافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد. هنگامی كه به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد كه آب قسمتی از آن را تخریب كرده بود. وقتی كه برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده كردند كه تمام اعضأ بدن آن سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد، و با صورتی نیكو آرمیده بود! و هنوز اثر خضاب كردن بر ناخنهایش مشهود بود! و ناخنهای یك دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود و محاسن شریفش روی سینه‌اش ریخته بود و بدن چنان سالم و تازه بود كه چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده است و فقط رشته‌های نخ پوسیده كفن كه از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاك ریخته بود! این خبر در شهرری و تهران، به سرعت دهان به دهان گشت؛ و مردم فورا به سلطان وقت اطلاع دادند. به دستور سلطان، سریعا گروهی از علمأ و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، كه در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی و مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه، حكیم گرانمایه آن روزگار و مرحوم آیة الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی حضور داشتند؛ انتخاب و برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا كردند و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به تفحص و جستجو نمودند. با تفحص و بررسی‌های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند كه بر روی آن چنین نوشته شده است: هذا مرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی. پس از بررسی‌های كامل و پیدا شدن این سنگ نوشته و تایید علمأ و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد مطهر شیخ صدوق، جای هیچگونه تردیدی باقی نماند؛ و لذا دستور دادند، سرداب را بازسازی كنند و در آن را بستند و حفره پدید آمده را نیز مرمت كردند و بنایی مناسب بر آن ساختند و به بهترین وجه تزیین و آیینه كاری نمودند. مرحوم آیة الله مرعشی نجفی نیز در ادامه می‌گوید: مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم كه تقریبا پس از نهصد سال كه از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود. آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند. 📚منبع: مقدمه كتاب من لا یحضره الفقیه و کتاب روضات الجنات خوانساری.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رفاقت با امام زمان ماجرای دیدار علامه مجلسی با امام زمان... ⭕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فلسفه ی عمامه سیاه 👈عمامه ی رسول خدا بر سر امیرالمومنین علی (ع) . ⭕️حجت الاسلام حامد کاشانی 🌹@ist_gah_313🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥درسی از امام کاظم علیه‌السلام ⭕️حاج شیخ حسین انصاریان 🌹@ist_gah_313🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅جسدی که بعد از ۹۰۰ سال سالم پیدا شد باغ مستوفی در اطراف شهرری، یكی از باغاتی بود كه در آنجا زراعت می‌كردند. اتفاقا سیل عظیمی آمد و تمامی اراضی مزروعی را آب فراگرفت و بسیاری از مكانها را تخریب نمود. بر اثر آب باران، حفره و شكافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد. هنگامی كه به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد كه آب قسمتی از آن را تخریب كرده بود. وقتی كه برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده كردند كه تمام اعضأ بدن آن سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد، و با صورتی نیكو آرمیده بود! و هنوز اثر خضاب كردن بر ناخنهایش مشهود بود! و ناخنهای یك دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود و محاسن شریفش روی سینه‌اش ریخته بود و بدن چنان سالم و تازه بود كه چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده است و فقط رشته‌های نخ پوسیده كفن كه از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاك ریخته بود! این خبر در شهرری و تهران، به سرعت دهان به دهان گشت؛ و مردم فورا به سلطان وقت اطلاع دادند. به دستور سلطان، سریعا گروهی از علمأ و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، كه در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی و مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه، حكیم گرانمایه آن روزگار و مرحوم آیة الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی حضور داشتند؛ انتخاب و برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا كردند و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به تفحص و جستجو نمودند. با تفحص و بررسی‌های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند كه بر روی آن چنین نوشته شده است: هذا مرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی. پس از بررسی‌های كامل و پیدا شدن این سنگ نوشته و تایید علمأ و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد مطهر شیخ صدوق، جای هیچگونه تردیدی باقی نماند؛ و لذا دستور دادند، سرداب را بازسازی كنند و در آن را بستند و حفره پدید آمده را نیز مرمت كردند و بنایی مناسب بر آن ساختند و به بهترین وجه تزیین و آیینه كاری نمودند. مرحوم آیة الله مرعشی نجفی نیز در ادامه می‌گوید: مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم كه تقریبا پس از نهصد سال كه از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود. آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند. 📚منبع: مقدمه كتاب من لا یحضره الفقیه و کتاب روضات الجنات خوانساری. 🌹@ist_gah_313🌹
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 روزی حکیمی به شاگردانش گفت: فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان می‌آید پیاز قرار دهید. روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: هر جا که می‌روید این کیسه را با خود حمل کنید. شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که: پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می‌کند. حکیم پاسخ زیبایی داد: این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید، این کینه، قلب و دل شما را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد! 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌹@ist_gah_313🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا