داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم دهم امام هشتم؛ حضرت رضا علیه السلام
خبر امام رضا (ع) از دوچیز پنهانی
✅ (حسن بن علی بن زیاد، معروف به (وشاء) پارچهفروش بود و مدت کوتاهی به مذاهب واقفی اعتقاد داشت (که طبق این مذهب، امام کاظم (ع) آخرین امام است)، بعدا براثر دیدن معجزاتی از حضرت رضا (ع)، آن مذهب را ترک کرد و شیعه دوازده امامی گردید)
وشاء میگوید: در سفری به خراسان رفتم و طرفدار مذهب واقفیه بودم، همراه خودم متاعی بود، در میان آن پارچه گلدار در یکی از بغچهها وجود داشت، که خودم از آن اطلاعی نداشتم، هنگامیکه وارد شهر (مرو) شدم و در منزلی سکونت نمودم، یکنفر مدنی (که در مدینه متولد شدهبود) بدون سابقه نزد من آمد و گفت: حضرت رضا (ع) میفرماید: (آن جامه گلدار را که در نزدت است برای من بفرست).
من گفتم: چه کسی ورود مرا به (مرو)، به حضرت رضا (ع) اطلاع داد، من همینلحظه وارد مرو شدم، وانگهی نزد من پارچه گلدار نیست.
آن مرد مدنی رفت و سپس بازگشت و گفت: حضرت رضا (ع) می فرماید: آن پارچه گلدار در فلان جا و درمیان فلان بغچه است و بغچهاش چنینوچنان میباشد.
آنگاه من آن بغچه را پیدا کردم و گشودم و در زیر آن، پارچه گلدار را یافتم و برای آن حضرت فرستادم. (303)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم دهم امام هشتم؛ حضرت رضا علیه السلام
کرامتی دیگر از حضرت رضا (ع)
✅ عبدالله بن مغیره عراقی می گوید: من به مذهب (واقفیه) اعتقاد داشتم، (و می گفتم بعد از امام هفتم، امامی نیست) برای انجام مراسم حج به مکه رفتم در آنجا در مورد مذهبم، شک و تردید نمودم، کنار کعبه خود را به ملتزم (دیوار مقابل در خانه کعبه) چسباندم و گفتم: (خدایا! تو خواسته مرا میدانی، مرا به بهتریندینار ارشاد فرما).
همانجا به قلبم افتاد که به حضرت امام رضا (ع) بروم، به مدینه رفته و به خانه آن حضرت شتافتم و به خادم خانه گفتم: (به مولایت بگو یک مرد عراقی به در خانه آمدهاست).
هماندم صدای امام رضا (ع) را از درون خانه شنیدم دوبار فرمود:
(ای عبدالله بن مغیرة! وارد خانه شو).
وارد خانه شدم، هنگامیکه آن حضرت، به چهره من نگاهکرد، فرمود: (خداوند دعایت را به استجابت رسانید و تو را به دین خودش، هدایت نمود).
گفتم:
(اشهد انک حجة الله و امینه علی خلقه:
گواهی میدهم که البته تو حجت خدا و امین خدا در میان مخلوقاتش هستی). (304)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
🔴 امام زمان (عج): من مظلوم ترین فرد عالم هستم
🔹 مرحوم حجه الاسلام آقای حاج سید اسماعیل شرفی از شخصیت های دلسوخته ای بود که چند بار خدمت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) مشرف شده بود. ایشان یکی از تشرفات خود را این گونه نقل نموده است:
🔹 به عتبات مقدسه مشرف شده بودم و در حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشغول زیارت بودم چون دعای زائرین در بالای سر حرم مطهر امام حسین علیه السلام مستجاب است، در آنجا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بی مثال آن بزرگوار روشن نماید.
مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهانتاب جمالش ظاهر شد، گرچه در آن هنگام حضرتش را نشناختم ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم، پس از سلام از ایشان سؤال کردم: شما کیستید؟
آقا فرمودند:
🔺 انا اول مظلوم فی العالم 🔺
(من مظلوم ترین فرد عالم هستم)
🔹 من متوجه نشدم و با خود گفتم: شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده اند خود را مظلوم ترین فرد عالم می دانند. در این هنگام ناگهان متوجه شدم که کسی در کنارم نیست.
اینجا بود که فهمیدم مظلوم ترین فرد عالم کسی جز امام زمان (ارواحنا فداه) نیست، و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.
📚 شیفتگان حضرت مهدی ج ۳ ص ۱۵۹ و ج ۲، ص ۲۳۰
#امام_زمان
خاطره جانباز مدافع حرم افغانستانی در دیدار با رهبر انقلاب:
🔸به جای انگشتر، اذن جهاد خواستم/مطیع کلام رهبری هستیم
🔹جانباز مدافع حرم (ابوکوثر) در بیان خاطرهای از دیدار با رهبر انقلاب گفت: به جای انگشتر، اذن جهاد را درخواست کردم و از حضرت آقا خواستم که واسطه رفتن من برای دفاع از حرم در سوریه شوند، اما ایشان مخالفت کردند و من هم میدانستم کلام حضرت آقا برای ما دستور است و الا بسیار شوق دفاع از حرم دارم، اما مطیع حرف رهبرم هستم.
🔸حضرت آیتالله جوادى آملى میفرماید:
🔸یک روز مهمان مقام معظم رهبرى بودم. سفره را که گستردند، فرزند ایشان آقا مصطفى نیز نشسته بود. آیتالله خامنهاى به وى نگاهى کردند و فرمودند: پاشو برو! من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند؛ من از او خواستم که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا مال بیتالمال است. شما هم مهمان بیتالمال هستید. براى بچهها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. آنها به منزل بروند و از غذاى خانه بخورند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا داده است.
١١٠ نکته درباره رهبر انقلاب
به همت حسن صدرى مازندرانى
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدیر کسی که وسط میدون باشه | شهید تندگویان
بهمناسبت ۲۹ آدرماه روز تجلیل از شهید تندگویان
کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان) علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وزیر نفت
۲۹ آذرماه روز بزرگداشت
شهید تندگویان
کانال بشارت در ایتا👇
https://eitaa.com/besharat_ir
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
21.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوره نور آیه ۱۲ / دامنزدنبهشایعه، ممنوع⛔️:
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُبِينٌ ﴿١٢﴾
چرا هنگامیکه آن[تهمت بزرگ] را شنیدید، مردان و زنان مؤمن به خودشان گمان نیک نبردند [که این تهمت کار اهل ایمان نیست] و نگفتند: این تهمتی آشکار [از سوی منافقان] است؟! [که میخواهند در میان اهل ایمان فتنه و آشوب و بدبینی ایجادکنند]
سوره نور آیه ۱۳ / حفظ آبروی افراد درمقابل تهمتها :
لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿١٣﴾
چرا بر آن تهمت، چهار شاهد نیاوردند؟ و چون شاهدان را نیاوردند، پس خود آنان نزد خدا محکومبهدروغگوییاند؛
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
30.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوره نور آیه ۱۴ تا ۱۶ / نقل تهمتها و شایعات از گناهان کبیره:
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١٤﴾
و اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت بر شما نبود، بهیقین بهخاطر آنتهمت بزرگی که در آن وارد شدید، عذابیبزرگ بهشما میرسید.
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ ﴿١٥﴾
چون [که آنتهمت بزرگ را] زبانبهزبان ازیکدیگر میگرفتید و با دهانهایتان چیزی میگفتید که هیچمعرفتوشناختی بهآن نداشتید و آن را [عملی]ناچیز و سبک میپنداشتید و درحالیکه نزد خدا بزرگ بود.
وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبْحَانَكَ هَٰذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ ﴿١٦﴾
و چرا وقتی که آن را شنیدید نگفتید: ما را نسزد [و هیچجایز نیست] که بهاینتهمت بزرگ زبان بگشاییم، شگفتا! این بهتانی بزرگ است.
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm