داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم دهم امام هشتم؛ حضرت رضا علیه السلام
پراکنده شدن ازدحام مردم با اشاره امام رضا (ع)
✅ (فضیل بن سهل، معروف به (ذوالریاستین) (صاحب دو ریاست: 1 - نخست وزیر مأمون 2 - رئیس ارتش مأمون) مجوسی بود و بهدست یحیی برمکی مسلمان شد و کم کم دست نشانده برمکیان در دستگاه خلافت بنی عباس گردید و در عصر خلافت مأمون (هفتمین خلیفه عباسی) هم نخست وزیر مأمون گردید و هم فرمانده کل قوای ارتش مأمون شد.
هنگامی که مأمون ولایتعهدی را به امام رضا (ع) سپرد، فضیل بن سهل به مقام امام (ع) حسادت میورزید و در فرصتهای مختلف، عداوت خود را به امام (ع) آشکار میکرد، از جمله در جریان نماز عید (که در داستان قبل بیان شد) همین شخص، مأمون را تحریک کرد که پیام برای امام بفرستد تا نماز را نخواند و برگردد، سر انجام به مکافات دسیسههایش رسید و در شعبان سال 203 در حمام سرخس، توسط (غالب) دائی مأمون کشته شد (307)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم دهم امام هشتم؛ حضرت رضا علیه السلام
پراکنده شدن ازدحام مردم با اشاره امام رضا (ع)
✅ یاسر خادم میگوید: هنگامی که مأمون از خراسان به قصد بغداد بیرون آمد، (فضیل ذوالریاستین) (برای بدرقه) بیرون آمد، من نیز همراه حضرت رضا (ع) بیرون آمدم، در یکی از منزلگاهها، نامهای از جانب (حسن بن سهل) (برادر فضل) بدست فضل رسید، در آن نوشته بود: (من از روی حساب نجوم دریافتهام که تو در روز چهارشنبه فلان ماه، حرارت آهن و آتش را می چشی، از این رو عقیده من این است که در همان روز، با مأمون و حضرت رضا (ع) به حمام بروید و تو حجامت کنی و روی دستت خون بریز، تا نحوست آن (حرارت آهن) از تو دور گردد).
حسن بن سهل برای مأمون نیز، در این باره نامه نوشت و از او خواست که از حضرت رضا (ع) تقاضا کند تا باهم به حمام بروند.
♻️ مأمون به حضور حضرت رضا (ع) نامه نوشت که فردا به حمام برویم، امام رضا (ع) جواب داد: (من فردا حمام نمیروم و عقیده ندارم که تو و فضل نیز به حمام بروید).
مأمون بار دیگر نامه نوشت و از امام رضا (ع) در خواست کرد که فردا به حمام برویم.
امام رضا (ع) در پاسخ نوشت: من حمام نمیروم زیرا شب گذشته رسول خدا (ص) را در خواب دیدم به من فرمود: (فردا حمام نرو).
از این رو به عقیده من تو و فضل نیز فردا به حمام نروید.
مأمون برای حضرت نوشت که راست میگوئی و پیامبر (ص) نیز راست فرمود، من نیز فردا به حمام نمیروم، فضل خودش بهتر میداند.
یاسر میگوید: وقتی که شب شد، امام هشتم (ع) به ما فرمود: (آنچه را که از حوادث تلخ امشب پدید میآید به خدا پناه میبرم).
ما پیوسته این سخن را میگفتیم، وقتی که حضرت رضا (ع) نماز صبح را (در اول وقت) خواند، به من فرمود: (برو پشتبام ببین آیا صدائی می شنوی)
یاسر میگوید: به پشتبام رفتم، فریادی شنیدم و کمکم صدای شیون بلند شد، پائین آمدم و دیدم مأمون از آن دری که از خانهاش به خانه امام رضا (ع) باز میشود، به حضور امام رضا (ع) آمد و به امام گفت: (خدا به تو در مورد مرگ فضل، اجر دهد، او سخن شما را نپذیرفت و به حمام رفت و بر سرش ریختند و او را کشتند، سه تن از مهاجمین دستگیر شدهاند که یکی از آنها پسر خاله او (فضل بن ذی القلمین) است.)
یاسر میگوید: سرداران و هواخواهان فضل در خانه مأمون اجتماع کردند و میگفتند: مأمون او را غافلگیر کرده و کشته است و ما باید از او خونخواهی کنیم و آتش آوردهبودند که خانه او را بسوزانند.
مأمون به حضرت رضا (ع) عرض کرد: (ای سرور من! اگر صلاح میدانید بروید و مردم را پراکنده کنید.)
یاسر میگوید: امام سوار شد و به من فرمود: تو نیز سوار شو، باهم از خانه بیرون، آمدیم، مردم فشار میآوردند، امام رضا (ع) با دست اشاره کرد و فرمود: (تفرقوا تفرقوا: متفرق و پراکنده شوید).
اشاره امام آنچنان اثر کرد، که مردم بهگونهای شتابان بازمیگشتند و پراکندهمیشدند که روی هم میافتادند، آنحضرت به هرکس اشاره کرد، او با شتاب از آنجا رفت (308)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
#نماز_شب
🔸یکی از دوستان به خدمت یکی از علمای اصفهان رسید و از ایشان پرسید:
🔸«توفیق خدا برای نماز شب یعنی چه؟» آن عالم فرمود: «یعنی اینکه انسان بداند نماز شب چند رکعت است.» پرسید: «دیگر چه؟» فرمود: «اینکه فرد، مسلمان باشد و شیعۀ دوازدهامامی هم باشد.»
🔸 پرسید: «دیگر توفیق به چیست؟» فرمود: «دیگر اینکه جهت قبله را بداند و بیدار هم باشد.»
گفت: «آقا اینهمه را داریم؛ پس چرا نماز شب نمیخوانیم؟» فرمود: «یک جو غیرت هم میخواهد. این بهدست خود توست. تنبلی نکن و اراده داشته باش، میتوانی نماز شب بخوانی.»
🖋حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌روایت زیبای کفاشی که
با امام زمان(عج) شوخی داشت!
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
🆘 @Roshangari_ir
هدایت شده از بشارت میدهم خوشروزگاری
سفر با سردار
📆 ۱۱ تا ۱۵ دیماه
🔴 رفت: ۱۱ دی ظهر- برگشت ۱۴ دی شب
🚈 مبدا: ایستگاه راهآهن تهران
🚞 رفتوبرگشت با قطار چهارتخته
🏢 دو شب و سه روز در کرمان (اقامت گروهی)
🧆 تمام وعدههای غذایی در کرمان (ناهار و شام در قطار رفت برعهده زائر)
🚍 اتوبوس رفتوبرگشت از محل اقامت به گلزار شهدای کرمان در زمانهای مشخص
🌳 گشت گردشگری یکروزه کرمان
🌟 هزینه هر نفر 1.200.000 تومان
🌟 ثبت نام از ساعت 10 صبح تا 18 عصر
☎️ 02188264231
📲 09379130313
@armantourism
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «حاج قاسم به سمتم آمد، ترسیدم و دوربین را پایین آوردم»
🔻بهمناسبت سالروز آزادسازی شهر بوکمال و نامه تاریخی شهید حاج قاسم سلیمانی به رهبرانقلاب درباره پایان سیطره داعش، روایت یک عکاس حاضر در این منطقه را ببینید.
*✨ الحكمة ۳۷ ✨
🍃 التحذير من سنن الجاهلية*
وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ؛
⚜️ فقال أميرالمؤمنين على عليهالسلام:
مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا. فَقَالَ وَ الله مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ، وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي آخِرَتِكُمْ؛ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّار.
*✨ حکمت ۳۷ ✨
🍃 ضرورت ترک آداب جاهلی*
در سرِ راهِ صفّین دهقانان شهر انبار* تا امام را دیدند پیاده شده و پیشاپیش آن حضرت میدویدند؛
⚜️ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود:
چرا چنین میکنید؟ گفتند: عادتی است که پادشاهانِ خود را احترام میکردیم. امام فرمود: به خدا سوگند که امیرانِ شما از این کار سودی نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت میافکنید و در آخرت دچار رنج و زحمت میگردید، و چه زیانبار است رنجی که عذاب در پیِ آن باشد، و چه سودمند است آسایشی که با آن امان از آتش جهنم باشد.
* شهر انبار یکی از شهرهای شام، در شصت کیلومتری بغداد قرار داشت که در سال دوازدهم هجری به دست مسلمانان افتاد.
✒️ ترجمه محمد دشتی