✅دیباج سی و یکم
آدم برفی
پس از مدتها که لباس سپید برف را بر تن سیاه شب دیدم، شور و شعفی وصف ناپذیر در خود احساس کردم. از بس که برف ندیده بودم در این سالها، کودک درونم از سرمای برف بر خود لرزید. برخاستم، لباس گرم پوشیدم و دست کودکانم را گرفتم و خود را در دامن سپید برف انداختم. دانه های برف همچون تکه هایی که از ستاره ها جدا شده باشند، بر روی زمین می نشستند. برف نشسته بر روی شاخسار درختان، در پرتو نور چراغها میدرخشید. درختان خردسال، همچون انسانهای کهنسال، گوژپشت شده بودند. در گوشه و کنار، قامت درختانی شکسته بود. آن طرف تر، پیرزنی فرتوت، در راه خانه، پایش لیز خورده بود و کودکی بازیگوش بر زمین خوردن او میخندید.
ردپای رهگذران با تنوع اندازه ها و شکلها، بر روی برف نقشهای ناهمگون زده بود. مه ای رقیق که در ارتفاعی پست حضور داشت، نور چراغها را به همه جا می پراکند و چهره و قامت عابران در پس آن محو میشد طوری که حتی اگر آشناترین فرد از کنارم می گذشت، او را نمیشناختم، چون آن مه، علاوه بر فروبردن همه چیز در حالتی مبهم و رازگون، به کمک سرما، رهگذران را در خود فروبرده بود. همگان، از ریز و درشت، از شدت سوز سرمای زمستان خود را جمع کرده بودند. سر در گریبان فروبرده و دستها را به پناهگاه آستین کشانده بودند.
به یاد دوران خردسالی، هوس کردم آدمکی برفی بسازم. پسرم از شنیدن پیشنهادم چنان ذوق زده شد که صدای جیغش، همچون توفانی گذرا، دانه های برف را در آسمان شب برای لحظه ای کوتاه پراکنده ساخت. با هم دست به کار شدیم و آدمکی ساختیم سرتاپا سپید!
👇
آدم برفی که ساخته شد، دخترم مات و مبهوت به آن خیره ماند. ناگاه در آغوشم خزید و چون بید بر خود میلرزید. بغض همچون لقمه ای که فرو نمی رود، در گلوی کوچکش گیر کرده بود. قطره های اشک همچون گوهر، بر روی حریر گونه هایش می لغزید. پرسیدم چرا بغض کرده ای و گریه می کنی؟ و او از من پرسید: بابا! میتوانم این آدم برفی را به خانه ببرم تا از سرما یخ نزند؟!
#برف
#آدم_برفی
#کودک_درون
@Deebaj
ارزش و معنای زندگی (۱)
🔶آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟
این سؤالی است که هر کدام از ما در طول زندگی گاهگاهی به آن اندیشیدهایم با این تفاوت که برخی از آن به سرعت عبور کرده و برخی دیگر در آن لختی درنگ کرده و گروهی نیز توان رهایی از آن را در خود ندیدهایم.
به راستی، حیات و زندگی، چیزی که هر چند با تمام وجود احساسش میکنیم اما گویی رازی است سر به مهر، آیا ارزش زیستن دارد؟ آیا این احساس غریب را باید پاس داشت و یا اینکه باید تلاش نمود هر چه زودتر خود را از دستش آسوده ساخت و با رقیب آن؛ یعنی مرگ همآغوش شد؟
معمولا در دو حالت متفاوت این سوال بیشتر خودنمایی میکند: 1.در حالتی که انسان در چنبره مشکلات و مصائب گرفتار آمده و علیرغم تلاشی که میکند راه گریزی برای خود نمییابد و ابر سیاه نومیدی آسمان قلبش را تیره و تار میکند و جز سیلابهای غم و اندوه بر زمین قلبش چیزی جاری نمیشود. 2.حالت دوم هنگامی است که انسان در خوشی و شادکامی غلت میزند و به اصطلاح آنچنان دنیا به کام اوست که آب در دلش تکان نمیخورد. یکنواختی و یکسانی آزاردهنده این حالت او را نیز به اندیشیدن به این موضوع وامیدارد که آیا زندگیای این چنین یکنواخت و یکدست و پرتکرار، ارزش زیستن دارد؟
ادامه دارد....
#زندگی
#معنای_زندگی
@Deebaj
✅دیباج سی و سوم
ارزش و معنای زندگی (۲)
🔶پاسخ بر اساس نوع جهانبینی
بسته به نوع جهانبینی افراد، پاسخ آنان به این سوال متفاوت خواهد بود:
آنان که زندگی را هدفمند و به سوی مقصدی متعالی در حرکت میبینند، زندگی را پاس میدارند و برای تک تک لحظات آن ارزش قائلاند اما آنان که افق زندگی را تیره و تار دیده و خورشید امید در سرزمین وجودشان برای همیشه غروب کرده است، زندگی برایشان بیارزش و بهاصطلاح بیمعنا و مفهوم جلوه میکند.
جهانبینی توحیدی، آفرینش و انسان را هدفمند میبیند و برای آن هدفی فراتر از اهداف پست مادی قائل است؛ اما جهانبینی مادی که از افق پست ماده و مادیات به آفرینش و نیز انسان مینگرد، هدفی جز ماده که سرانجامی به غیر از نابودی و نیستی در انتظارش را نمیکشد، برای آن قائل نیست.
سیر و سیاحت در گلستان قرآن که نغمه دلنواز وحی فضای آن را پر کرده و عطر امید در آن پراکنده شده است، تصویری از زندگی ارائه میکند که لحظه لحظه آن را سرشار از قیمت و ارزش میکند و انسان برخوردار از نگاه توحیدی و به بیانی سادهتر، انسان مؤمن را به گونهای معرفی میکند که گویی در کمین تک تک فرصت.های زندگی به انتظار نشسته تا گوهرهای گرانبهای آن را صید کند. از دیگر سو انسانهایی را که از فرصتهای بیبازگشت زندگی خود را محروم میسازند در خسران و زیان معرفی مینماید: «سوگند به عصر! که انسانها همه در زیاناند. مگر کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند...» عصر: 1-3
ادامه دارد....
#جهان_بینی
#قرآن_کریم
#ارزش_زندگی
#معنای_زندگی
@Deebaj
✅دیباج سی و چهارم
ارزش و معنای زندگی (۳)
قرآن که در ابتدای هر سوره، از مهربانی و بخشندگی آفریدگار جهان و جهانیان سخن میگوید، سرود دلانگیز امید و عطر عنبربوی رحمت و مهربانی را در جان و دل مومنان میپراکند و آنان را بر بهرهگیری از فرصت زندگی در دنیا (عمر) تحریص و تشویق میکند و به کسانی که در سایهسار ایمان، به انجام کردارهای شایسته میپردازند، وعده زندگانیای پاکیزه و ارزشمند را در همین دنیای خاکی میدهد: «هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم…»نحل:97. پس تنها زندگی پاک؛ یعنی زندگیای که حاصل ایمان به مبدا آفرینش و نیز انجام کردارهای شایسته و نیک است، ارزش زیستن دارد و گرنه کسانی که به آفریدگار جهان کفر میورزند، از حیات واقعی که ارزش زیستن دارد بیبهرهاند؛ بنابراین سخن راندن آنان از ارزش حیات نیز سخنی پوچ و تهی است. این گروه از انسانها در تاریکیهای انکار و بیایمانی فرو رفته و روزنههای دل خود را بر تابش اشعه امید و رحمت کور کردهاند.
ادامه دارد....
#معنای_زندگی
#حیات_طیبه
#قرآن_کریم
@Deebaj
✅دیباج سی و پنجم
ارزش و معنای زندگی (۴)
آری، در پرتو نگاهی همچون نگاه علی علیه السلام، نه تنها زندگی ارج و قربی بس والا مییابد؛ بلکه فرصت زندگی تبدیل به تنها فرصتی میشود که میتوان با درک ارزش آن سعادت نهایی خود را رقم زد و با انکار ارزش آن، شقاوت ابدی را برای خود خرید. زندگی بازاری است که میتوان در آن تجارت پرسودی را برای خود رقم زد؛ در آن رحمت خداوند را به دست آورد و بهشت را سود برد: «بىترديد دنيا براى كسانى كه با آن به راستى و صادقانه رفتار كنند، سراى راستى است و براى كسى كه خبر و پيامش را درك كند، سراى امن و امان است. دنيا براى آنكس كه از آن توشه برگيرد، سراى توانگرى است و براى كسى كه از آن پند گيرد، موعظه است، و مسجد دوستان خدا و محل نماز و درود فرشتگان است، و جاى فرو آمدن وحى و پيغام خداوند و تجارتگاه دوستداران خدا است كه در آن فضل و رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت را سود بردند.» نهج البلاغه، ص 493
ادامه دارد....
#معنای_زندگی
#علی_علیه_السلام
#دنیا
@Deebaj
✅دیباج سی و ششم
ارزش و معنای زندگی (۵)
🔶زندگی انسانی و زندگی حیوانی
آری نگاهی این چنین است که به زندگی معنا میدهد و آن را شایسته زیستن میکند و در غیاب چنین نگاهی است که زندگی انسان نه تنها از مرحله زندگی حیوانی فراتر نمیرود که فروتر نیز میرود؛ حیوانی که جز خور و خواب و خشم و شهوت دغدغهای ندارد و به فرموده علی علیه السلام حیوانی که جز پرکردن شکمش به چیز دیگری نمیپردازد. او که خود تجسم معنای زندگی و ارزش زیستن است، زندگیای را که صرف ارضای نیازهای حیوانی شود، ارزشمند نمیداند و میفرماید: «براى آن آفريده نشدم كه خوردن خوراكهاى پاكيزه- همچون چارپاى بسته كه همه همّش خوردن علوفه است، يا چارپاى نابسته كه كارش پركردن شكم از اين سوى و آن سوى است و غافل مىچرد- مرا از انجام دادن آنچه از آفرينشم منظور بوده است باز دارد، يا اينكه بىحساب و كتابى رها باشم و براى خود بگردم». نهج البلاغه، ص ۴۱۸
ادامه دارد....
#معنای_زندگی
#زندگی_انسانی
#زندگی_حیوانی
#شهوت
@Deebaj
✅دیباج سی و هفتم
ارزش و معنای زندگی (۶)
🔶ایمان، سد ناامیدی
چنانچه قطار زندگی بر روی ریل ایمان و عمل صالح به سوی سعادت و کامیابی ابدی ره سپارد، ارزش زیستن دارد و هیچ کس حق ندارد که خود را با دست خود از سوار شدن بر این قطاری که به سوی ابدیت در حرکت است و هیچگاه بازنمیگردد محروم سازد. عاقبت افرادی که نگاهی بدبینانه به زندگی دارند و آن را شایسته زیستن نمیدانند، انتحار و خودکشی است. آنان چون برای صبر و بردباری در برابر مشکلات و مصائبی که لازمه زندگی مادی است توجیه ومعنایی نمییابند، پایاب شکیبایی را از دست داده و بدترین و شومترین گزینه را انتخاب میکنند. از نگاه اینگونه افراد، زندگی اصلا ارزش زیستن ندارد پس چه بهتر که زودتر از شر آن رها شده و با شهامت مرگ را در آغوش کشید. این درحالی است که از نگاه دینی، چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود: «مؤمن ممکن است به هر بلائی گرفتار شود و به هر مرگی بمیرد، اما هیچگاه دست به خودکشی نمیزند.» کافی، ج 3، ص 112
ادامه دارد...
#معنای_زندگی
#ابدیت
#مرگ
#خودکشی
@Deebaj
✅دیباج سی و هشتم
ارزش و معنای زندگی (۷)
🔶توکل، زینتبخش زندگی
انسان مؤمن از پشتوانه ای محکم و استوار برخوردار است و بر قدرتی لایزال تکیه زده و بر او توکل کرده است. پس از صبر در برابر مشکلات، توکل اسلحهای کارآمد است که به مؤمن توان ایستادگی در برابر غول مشکلات و مصائب را میدهد. انسانی که روح توکل در تاروپود وجودش ریشه دوانده، ارزش زندگی را میداند و با اتکاء به آفریدگار مهربان خویش، از لحظه لحظه آن بهره میبرد چرا که به این گفته امام باقر علیه السلام باور دارد که: «هر کسی بر خدا توکل کند، شکست نمیخورد و کسی که به دامن لطف خداوند چنگ بزند مغلوب نمیگردد.» بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۱
توکل به قدرت، حکمت، رأفت و شفقت خداوند حالتی را در شخص به وجود میآورد که موجب میشود فرد در تمام حالات و رفتار خویش، حضور پروردگار را در نظر بگیرد و در این حضور، احساس قدرت و توانمندی کند و خود را به وی وابسته ببیند و از اینرو آرامشی در دلش ایجاد میشود که با پدید آمدن حوادث سخت در زندگی دچار شک و تردید نمیگردد و زندگی در نگاهش از ارزش و معنا تهی نمیشود. چنین کسی چراغ پر فروغ امید همواره در قلبش روشن و تابنده است و تندباد مصائب و سختیها آن را به خاموشی نمیکشاند زیرا بهمحض فروکش کردن فروغ امید، زندگی برای او ارزش خود را از دست میدهد و دیگر ارزش زیستن ندارد.
☑️پایان
✏️✏️مقاله این جانب/ روزنامه «قدس»
#معنای_زندگی
#توکل
#قدرت
#حکمت
#امید
@Deebaj
✅دیباج سی و نهم
پشتیبان فراموششده
🔶بهمناسبت ۲۶ رجب، سالروز رحلت ابوطالب علیه السلام
همه ما در گپوگفتهای خانوادگی و در جمعهای خویشاوندی، گاهی نام برخی افراد را گویا اولینبار است که میشنویم. اگر آن فامیل دور انسانی معمولی باشد، نامش مانند رعدی سبک میآید و میگذرد اما اگر انسانی شاخص و اثرگذار باشد، ردپای یادش برای مدتی طولانی و یا همیشه بر صفحه ذهن و جانمان باقی خواهد ماند.
از ابوطالب کمتر شنیدهایم، کمتر برایمان گفتهاند، ما نیز کمتر این نام را برای فرزندانمان بر زبان راندهایم. اما نام فرزندش؛ علی علیه السلام، نمک زندگیمان شده است. گویا ابوطالب فامیل دوری است که چندان تاثیری در مسیر زندگی خویشاوندان و دوستان خود برجای نگذارده است!
اما خوب است بهعنوان یک مسلمان بدانیم، مهمترین پشتیبان پیامبر اکرم (ص) ابوطالب بود. از تلاشها و پایمردیهای حکیمانه او در دفاع از اسلام و پیامبرش بدانیم و برای فرزندانمان بگوییم تا با شنیدن نامش، بیتفاوت از کنارش نگذرند.
#ابوطالب_علیه_السلام
#پیامبر_اکرم_(ص)
@Deebaj
✅دیباج چهلم
دردمندی، جوهر پیغمبری
بشر، گاه چون کودکی نازدانه و گاه همچون نوباوهای چموش، دستِ به مهربانی درازشدهی دلسوزان را پس میزند، جام محبت پیشکششده را میشکند، تیر قهر را در کمان درهمپیچیدهی ابرو نهاده، به سوی مهرورزان بر خویش میافکند، نعره میکشد و لگد میزند به هر آنچه میتواند او را از دنیای صباوت و بلاهت، بر فراز حکمت، خرد، عقلانیت و در یک کلمه، انسانیت، برکشد.
چه بسیار پیامبران که در درازنای تاریخ، دلسوزانه تلاش کردهاند این کودک نازدانه و چموش را در آغوش مهر خویش گرفته و حتی از شیره وجود خویش به او بخورانند، اما تنها گروهی اندک، قدر این آغوش را دانسته و در آن با لالایی ایمان، آرامش یافتهاند.
آخرین پیامبر خدا، همو که «ستوده» نام یافت، این شفقت و دلسوزی را به نهایت خود رسانده بود تا آنجا که کانْ و معدن رحمت؛ پرورگار مهربان، به او اینگونه خطاب میکند:
«شايد، از اينكه ايمان نمىآورند، خود را هلاك سازى».
و نیز میفرماید: «هر آينه پيامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مىدهد بر او گران مىآيد. سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.»
اما گویا جوهره پیامبری، دردمندی است. انبیا درد مردم را میفهمیدند و با آنان همدردی میکردند. بدون همدردی امکان نداشت آن روحیه خشن و فرهنگ زَفتِ برآمده از جاهلیت نخستین، رنگ پذیرد و صبغه الهی گیرد.
حضرت ختمی مرتبت(ص) رنجها را بر خود هموار کرد، کوه سختیها را بر دوش کشید و شرنگ بیمهریها را به جان خرید تا توانست امتی بسازد تاریخساز و تمدنآفرین.
درود خدا بر او و خاندان پاکش باد!
#مبعث
@Deebaj
✅دیباج چهل و یکم
پرواپیشگی و فرزانگی
تقریبا در ادبیات دینی همه ادیان و بهویژه اسلام، پرواپیشگی یا همان «تقوا» جایگاهی بس برجسته دارد. از سوی دیگر، دستیابی به فرزانگی و حکمت نیز مطلوب انسانهای آگاه است. فرزانگی به هر دو معنای عرفی و قدسی آن، در گرو پرهیز و پروا از موانع و آسیبها است. کلیدیترین مانعی که دستیابی به فرزانگی را نامیسور ساخته و بزرگترین آسیبی که فرزانگی را تهدید میکند، بیپروایی در برآوردن خواستههای نفسانی است. به هر میزان که در آتش امیال نفسانی دمیده شود، دود و خاکستر برخاسته از آن، بیشتر چشم حقیقتبین را آزرده ساخته و از درک نور حقیقت بیبهره میسازد. پرواپیشگی اما، همچون آبی سرد، شعلههای سرکش شهوت را فرونشانده و هیجان آتش هوی را به آرامشی سازنده بدل میسازد.
حقیقت سرایی است آراسته
هوی و هوس گرد برخاسته
نبینی که جاییکه برخاست گرد
نبیند نظر گرچه بیناست مرد؟
قرآن کریم بر همراهی پرواپیشگی و فرزانگی بارها تأکید فرموده است، از جمله آنجا که میفرماید:
1. «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از خدا پروا داريد، براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل] قرار مىدهد»
2. «و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مىدهد.»
#تقوا
#فرزانگی
#پرواپیشگی
#خرد
@Deebaj