☑️دیباج بیست و هفتم
تحریک ساکن
«مکتب در فرآیند تکامل» نام کتابی است پرآوازه میان فرهیختگان، به خامه دکتر مدرسی طباطبایی از حوزویان غرب نشین که با روش تاریخ پژوهی و متاثر از نگاه پوزیتویستی نگارش یافته است.
نخستین بار که این کتاب را خواندم، با قلمی روان و شیوا روبرو شدم که در میان حوزویان که سنگینی دانششان قلمشان را نیز گرانبار کرده است، کمتر به چشم میخورد.
این کتاب مورد نقد و ابرامهای گوناگون قرار گرفته و برخی متأثر از آن، مقاله ها نگاشته و ایده محوری آن را گسترش داده اند. هر چند خود مؤلف در ابتدا به خاطر مطرح نبودن برخی مباحث آن در جامعه ما، با هدف پرهیز از «تحریک ساکن» از برگردان فارسی آن صرف نظر کرده بود.
لبّ و عصاره فکرت نهفته در آن، نفی مقامات بلند و شؤون متعالی تر از فهم بشر، برای خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است. مؤلف محترم برای اثبات فرضیه خویش، فرازهایی از منابع شیعی که از فرضیه اش پشتیبانی می کند را گرفته و دیگر فرازها را فروگذارده است.
مؤلف، بزرگترین مرتبت برای امامان را «علمای ابرار» بودن آنان دانسته است، دیدگاهی که از نظریه های اندیشمندان اهل سنت در این خصوص رنگ گرفته است.
از نگاه مؤلف، تشیع برآیند یک فرآیند تاریخی است و مؤلفه های آن به صورت کامل از ابتدا وجود نداشته است.
#کتابخوانی
#علمای_ابرار
#اهل_بیت_علیهم_السلام
@Deebaj
☑️ دیباج بیست و هشتم
🔶 اهانت جنونبار
🖊علیرضا مکتبدار
بر اساس آمارهای معتبر جهانی، دین مقدس اسلام و تعالیم نورانی قرآن کریم، روز به روز حصار مغزها و قلبها را میشکند و تا عمیقترین لایههای اندیشه و جان افراد آگاه و حقیقتجو، رسوخ مییابد. قرآن کریم خورشیدی تابناک است که جز شبپرگان جزماندیش، پنجه بر چهره آن نمیافکنند. تعالیم حیاتبخش قرآن کریم، چون جویباری پاک و زلال، در رگ رگِ درخت اندیشه انسان جاری میشود و بر شاخسار آن میوههای گوارا و شیرین میرویاند. هر کس جرعهای از این جویبار بنوشد، پنجرههایی از نور و روشنایی بهسویش گشوده میشود و هر کس خود را در جاری آن افکند، از هر چه آلودگی است، پالوده میگردد و تمام وجودش صبغه ملکوت میگیرد.
این کتاب حیاتبخش، هر چند در طول تاریخ –گاه و بیگاه- در معرض خوارداشت سُفلگان و بدسرشتان قرار گرفته است اما بهرغم تلاش نافرجام آنان، پرتو انوارش چشم دل بسیاری از مردمان را روشنایی بخشیده و آنان را به گواهی دادن به عظمت این کتاب مقدس و کُرنش در برابر شکوهش واداشته است.
به آتش کشیدن این کتاب مقدس و یا سبکشمردن آن از سوی بدخواهان، تاریخی دراز دارد. این کار همواره واکنشی از سر استیصال و درماندگی بوده است و امروزه در غرب متمدن، به بهانه آزادی بیان صورت میگیرد در حالیکه این دست اقدامات درست بر عکس، عین سلب آزادی بیان از دیگران است. تلاش بدخواهان همواره دستاوردی معکوس برای آنان به همراه داشته است و انسانهای آزاده را به سمت پژوهش بیشتر درباره قرآن سوق داده است.
#قرآن_کریم
#اسلام
#اهانت
#آزادی_بیان
#سوئد
@Deebaj
✅دیباج بیست و نهم
تربیت توحیدی
امروز به حدیثی زیبا برخوردم که میتواند برای ما در محیط خانواده و نیز در فضای تبلیغ و آموزش، راهگشا باشد. نخستین نکتهای که در این حدیث توجه مرا به خود جلب کرد، روش تربیتی ای بود که امیرالمؤمنین علی علیه السلام در ارتباط با فرزند بزرگوار خود امام حسن مجتبی علیه السلام به کار میگیرند. در این روش، بهجای آنکه از ابزار «نصیحت» که گاه همچون پُتک، شخصیت و روان مخاطب را خُورد و او را کلافه و عصبانی میکند، استفاده شود پرهیز شده و در عوض با شخصیتبخشیدن به مخاطب و احترام به مقام انسانی و نیز اندیشه و خرد او، پرسشهایی مطرح و پاسخ آنها از خود او طلب شده است. این نکته را از آن جهت گفتم که روش معمول و متداول تربیت را در خانواده های مذهبی یادآور شوم که عموما بیگانه از روشهای تربیتی صحیح و مؤثر، در گام نخست به سرزنش و نکوهش فرد خطاکار به خاطر کردار و یا گفتار ناپسندش پرداخته و پس از آن، سیل پندهای صواب و ناصواب را به سویش روانه میکنند، در حالیکه میتوان از روش و الگویی دیگر بهره برد.
امیر المؤمنین علیه السلام که خود مجسمه فضیلتها و بری از هرگونه رذیلتی است، از فرزند بزرگوارش، با بیانی دلنشین و از سر مهر و شفقت با خطاب «پسرکم!» می پرسد:
سروری چیست؟ و فرزند پاسخ می دهد: نیکی به خویشاوندان و تحمل گناه دیگران (در حق انسان).
سپس پرسید: بی نیازی چیست؟ فرزند پاسخ داد: کمی آرزو و خشنودی به آنچه انسان را بسنده است. و در ادامه پرسید: فقر چیست؟ و فرزند پاسخ داد: طمع به دیگران داشتن و شدت نومیدی.(معانی الأخبار، ص 401)
#علی_علیه_السلام
#تربیت_توحیدی
@Deebaj
✅ دیباج سیام
«پدر»؛ پایداری، درایت و رأفت
تمام این سه ویژگی در وجود پدر امت فراهم آمده است.
-«پایداری» بر اصول و باورهای بنیادی
-«درایت» و آیندهنگری در تربیت نسلی سالم و پویا
-«رأفت» و رحمت که همچون شیرازهای، صلابتِ پایداری و بردباری و زمانشناسی نهفته در درایت را به هم پیوند میزند.
امروز که توئیت این خانم دکتر عراقی در مقایسه فرهنگ منحط موجود در برخی جوامع اهل سنت با فرهنگ توحیدی حاکم بر فضای «ایران جان» را دیدم، دلم لرزید. لرزید از آن جهت که بسیاری از ما نمیدانیم کجای جهان ایستادهایم. ایستادن که نه، بلکه پویایی و حرکت به سمت قلهها. و همه اینها را به برکت قرآن کریم و آموزههای مشعشع اهل بیت علیهم اسلام داریم. تربیت نسلی اینچنین، بزرگترین نیرو برای تحقق «تمدن نوین اسلامی» است.
عربستان، امارات و برخی دیگر از کشورهای با حاکمیت سنی، گوی سبقت را حتی از خود طرفداران «تمدن غربی» رو به انحطاط ربودهاند و با قطار از همگسسته آن تمدن کذایی، به قعر دره نابودی رهسپارند، اما شیعه و بهویژه شیعهای که باورهای اعتقادیاش با فرهنگ آریاییاش آمیخته است، بیدارتر و هوشیارتر و امیدوارتر از همیشه، کاروان این تمدن نوین را به سرمنزل مقصود خواهد رساند.
#پدر
#تمدن_نوین_اسلامی
@Deebaj
✅دیباج سی و یکم
آدم برفی
پس از مدتها که لباس سپید برف را بر تن سیاه شب دیدم، شور و شعفی وصف ناپذیر در خود احساس کردم. از بس که برف ندیده بودم در این سالها، کودک درونم از سرمای برف بر خود لرزید. برخاستم، لباس گرم پوشیدم و دست کودکانم را گرفتم و خود را در دامن سپید برف انداختم. دانه های برف همچون تکه هایی که از ستاره ها جدا شده باشند، بر روی زمین می نشستند. برف نشسته بر روی شاخسار درختان، در پرتو نور چراغها میدرخشید. درختان خردسال، همچون انسانهای کهنسال، گوژپشت شده بودند. در گوشه و کنار، قامت درختانی شکسته بود. آن طرف تر، پیرزنی فرتوت، در راه خانه، پایش لیز خورده بود و کودکی بازیگوش بر زمین خوردن او میخندید.
ردپای رهگذران با تنوع اندازه ها و شکلها، بر روی برف نقشهای ناهمگون زده بود. مه ای رقیق که در ارتفاعی پست حضور داشت، نور چراغها را به همه جا می پراکند و چهره و قامت عابران در پس آن محو میشد طوری که حتی اگر آشناترین فرد از کنارم می گذشت، او را نمیشناختم، چون آن مه، علاوه بر فروبردن همه چیز در حالتی مبهم و رازگون، به کمک سرما، رهگذران را در خود فروبرده بود. همگان، از ریز و درشت، از شدت سوز سرمای زمستان خود را جمع کرده بودند. سر در گریبان فروبرده و دستها را به پناهگاه آستین کشانده بودند.
به یاد دوران خردسالی، هوس کردم آدمکی برفی بسازم. پسرم از شنیدن پیشنهادم چنان ذوق زده شد که صدای جیغش، همچون توفانی گذرا، دانه های برف را در آسمان شب برای لحظه ای کوتاه پراکنده ساخت. با هم دست به کار شدیم و آدمکی ساختیم سرتاپا سپید!
👇
آدم برفی که ساخته شد، دخترم مات و مبهوت به آن خیره ماند. ناگاه در آغوشم خزید و چون بید بر خود میلرزید. بغض همچون لقمه ای که فرو نمی رود، در گلوی کوچکش گیر کرده بود. قطره های اشک همچون گوهر، بر روی حریر گونه هایش می لغزید. پرسیدم چرا بغض کرده ای و گریه می کنی؟ و او از من پرسید: بابا! میتوانم این آدم برفی را به خانه ببرم تا از سرما یخ نزند؟!
#برف
#آدم_برفی
#کودک_درون
@Deebaj
ارزش و معنای زندگی (۱)
🔶آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟
این سؤالی است که هر کدام از ما در طول زندگی گاهگاهی به آن اندیشیدهایم با این تفاوت که برخی از آن به سرعت عبور کرده و برخی دیگر در آن لختی درنگ کرده و گروهی نیز توان رهایی از آن را در خود ندیدهایم.
به راستی، حیات و زندگی، چیزی که هر چند با تمام وجود احساسش میکنیم اما گویی رازی است سر به مهر، آیا ارزش زیستن دارد؟ آیا این احساس غریب را باید پاس داشت و یا اینکه باید تلاش نمود هر چه زودتر خود را از دستش آسوده ساخت و با رقیب آن؛ یعنی مرگ همآغوش شد؟
معمولا در دو حالت متفاوت این سوال بیشتر خودنمایی میکند: 1.در حالتی که انسان در چنبره مشکلات و مصائب گرفتار آمده و علیرغم تلاشی که میکند راه گریزی برای خود نمییابد و ابر سیاه نومیدی آسمان قلبش را تیره و تار میکند و جز سیلابهای غم و اندوه بر زمین قلبش چیزی جاری نمیشود. 2.حالت دوم هنگامی است که انسان در خوشی و شادکامی غلت میزند و به اصطلاح آنچنان دنیا به کام اوست که آب در دلش تکان نمیخورد. یکنواختی و یکسانی آزاردهنده این حالت او را نیز به اندیشیدن به این موضوع وامیدارد که آیا زندگیای این چنین یکنواخت و یکدست و پرتکرار، ارزش زیستن دارد؟
ادامه دارد....
#زندگی
#معنای_زندگی
@Deebaj
✅دیباج سی و سوم
ارزش و معنای زندگی (۲)
🔶پاسخ بر اساس نوع جهانبینی
بسته به نوع جهانبینی افراد، پاسخ آنان به این سوال متفاوت خواهد بود:
آنان که زندگی را هدفمند و به سوی مقصدی متعالی در حرکت میبینند، زندگی را پاس میدارند و برای تک تک لحظات آن ارزش قائلاند اما آنان که افق زندگی را تیره و تار دیده و خورشید امید در سرزمین وجودشان برای همیشه غروب کرده است، زندگی برایشان بیارزش و بهاصطلاح بیمعنا و مفهوم جلوه میکند.
جهانبینی توحیدی، آفرینش و انسان را هدفمند میبیند و برای آن هدفی فراتر از اهداف پست مادی قائل است؛ اما جهانبینی مادی که از افق پست ماده و مادیات به آفرینش و نیز انسان مینگرد، هدفی جز ماده که سرانجامی به غیر از نابودی و نیستی در انتظارش را نمیکشد، برای آن قائل نیست.
سیر و سیاحت در گلستان قرآن که نغمه دلنواز وحی فضای آن را پر کرده و عطر امید در آن پراکنده شده است، تصویری از زندگی ارائه میکند که لحظه لحظه آن را سرشار از قیمت و ارزش میکند و انسان برخوردار از نگاه توحیدی و به بیانی سادهتر، انسان مؤمن را به گونهای معرفی میکند که گویی در کمین تک تک فرصت.های زندگی به انتظار نشسته تا گوهرهای گرانبهای آن را صید کند. از دیگر سو انسانهایی را که از فرصتهای بیبازگشت زندگی خود را محروم میسازند در خسران و زیان معرفی مینماید: «سوگند به عصر! که انسانها همه در زیاناند. مگر کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند...» عصر: 1-3
ادامه دارد....
#جهان_بینی
#قرآن_کریم
#ارزش_زندگی
#معنای_زندگی
@Deebaj
✅دیباج سی و چهارم
ارزش و معنای زندگی (۳)
قرآن که در ابتدای هر سوره، از مهربانی و بخشندگی آفریدگار جهان و جهانیان سخن میگوید، سرود دلانگیز امید و عطر عنبربوی رحمت و مهربانی را در جان و دل مومنان میپراکند و آنان را بر بهرهگیری از فرصت زندگی در دنیا (عمر) تحریص و تشویق میکند و به کسانی که در سایهسار ایمان، به انجام کردارهای شایسته میپردازند، وعده زندگانیای پاکیزه و ارزشمند را در همین دنیای خاکی میدهد: «هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم…»نحل:97. پس تنها زندگی پاک؛ یعنی زندگیای که حاصل ایمان به مبدا آفرینش و نیز انجام کردارهای شایسته و نیک است، ارزش زیستن دارد و گرنه کسانی که به آفریدگار جهان کفر میورزند، از حیات واقعی که ارزش زیستن دارد بیبهرهاند؛ بنابراین سخن راندن آنان از ارزش حیات نیز سخنی پوچ و تهی است. این گروه از انسانها در تاریکیهای انکار و بیایمانی فرو رفته و روزنههای دل خود را بر تابش اشعه امید و رحمت کور کردهاند.
ادامه دارد....
#معنای_زندگی
#حیات_طیبه
#قرآن_کریم
@Deebaj
✅دیباج سی و پنجم
ارزش و معنای زندگی (۴)
آری، در پرتو نگاهی همچون نگاه علی علیه السلام، نه تنها زندگی ارج و قربی بس والا مییابد؛ بلکه فرصت زندگی تبدیل به تنها فرصتی میشود که میتوان با درک ارزش آن سعادت نهایی خود را رقم زد و با انکار ارزش آن، شقاوت ابدی را برای خود خرید. زندگی بازاری است که میتوان در آن تجارت پرسودی را برای خود رقم زد؛ در آن رحمت خداوند را به دست آورد و بهشت را سود برد: «بىترديد دنيا براى كسانى كه با آن به راستى و صادقانه رفتار كنند، سراى راستى است و براى كسى كه خبر و پيامش را درك كند، سراى امن و امان است. دنيا براى آنكس كه از آن توشه برگيرد، سراى توانگرى است و براى كسى كه از آن پند گيرد، موعظه است، و مسجد دوستان خدا و محل نماز و درود فرشتگان است، و جاى فرو آمدن وحى و پيغام خداوند و تجارتگاه دوستداران خدا است كه در آن فضل و رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت را سود بردند.» نهج البلاغه، ص 493
ادامه دارد....
#معنای_زندگی
#علی_علیه_السلام
#دنیا
@Deebaj
✅دیباج سی و ششم
ارزش و معنای زندگی (۵)
🔶زندگی انسانی و زندگی حیوانی
آری نگاهی این چنین است که به زندگی معنا میدهد و آن را شایسته زیستن میکند و در غیاب چنین نگاهی است که زندگی انسان نه تنها از مرحله زندگی حیوانی فراتر نمیرود که فروتر نیز میرود؛ حیوانی که جز خور و خواب و خشم و شهوت دغدغهای ندارد و به فرموده علی علیه السلام حیوانی که جز پرکردن شکمش به چیز دیگری نمیپردازد. او که خود تجسم معنای زندگی و ارزش زیستن است، زندگیای را که صرف ارضای نیازهای حیوانی شود، ارزشمند نمیداند و میفرماید: «براى آن آفريده نشدم كه خوردن خوراكهاى پاكيزه- همچون چارپاى بسته كه همه همّش خوردن علوفه است، يا چارپاى نابسته كه كارش پركردن شكم از اين سوى و آن سوى است و غافل مىچرد- مرا از انجام دادن آنچه از آفرينشم منظور بوده است باز دارد، يا اينكه بىحساب و كتابى رها باشم و براى خود بگردم». نهج البلاغه، ص ۴۱۸
ادامه دارد....
#معنای_زندگی
#زندگی_انسانی
#زندگی_حیوانی
#شهوت
@Deebaj
✅دیباج سی و هفتم
ارزش و معنای زندگی (۶)
🔶ایمان، سد ناامیدی
چنانچه قطار زندگی بر روی ریل ایمان و عمل صالح به سوی سعادت و کامیابی ابدی ره سپارد، ارزش زیستن دارد و هیچ کس حق ندارد که خود را با دست خود از سوار شدن بر این قطاری که به سوی ابدیت در حرکت است و هیچگاه بازنمیگردد محروم سازد. عاقبت افرادی که نگاهی بدبینانه به زندگی دارند و آن را شایسته زیستن نمیدانند، انتحار و خودکشی است. آنان چون برای صبر و بردباری در برابر مشکلات و مصائبی که لازمه زندگی مادی است توجیه ومعنایی نمییابند، پایاب شکیبایی را از دست داده و بدترین و شومترین گزینه را انتخاب میکنند. از نگاه اینگونه افراد، زندگی اصلا ارزش زیستن ندارد پس چه بهتر که زودتر از شر آن رها شده و با شهامت مرگ را در آغوش کشید. این درحالی است که از نگاه دینی، چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود: «مؤمن ممکن است به هر بلائی گرفتار شود و به هر مرگی بمیرد، اما هیچگاه دست به خودکشی نمیزند.» کافی، ج 3، ص 112
ادامه دارد...
#معنای_زندگی
#ابدیت
#مرگ
#خودکشی
@Deebaj