🌴 #پیش_به_سوی_سوریه
🔹 نیروهای اعزامی، صبح روز جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۶۱ به فرمان #حاج_احمد_متوسلیان در پادگان امام حسین (ع) گرد آمدند. سعید قاسمی؛ مسئول وقت واحد اطلاعات عملیات #تیپ_27 می گوید:
«... هیچوقت فراموش نمی کنم. قریب به هزار نفر بودیم. حدود هشتصد نفر از نیروهای کادر #سپاه و مابقی بچه های تکاور تیپ ۵۸ ذوالفقار ارتش بودند که در محوطۀ زمین صبحگاه پادگان امام حسین علیه السلام صف کشیده بودند.
در مقابل ما و روی جایگاه علاوه بر #حاج_احمد و #حاج_همت ، تیمسار ظهیرژاد و تعدادی از فرماندهان محترم ارتش هم حضور داشتند؛ اصحابی که دیگر گمان نکنم احدی بتواند مثل و مانند آنها را در یک جا گردآوری کند. #حاج_احمد در جمع این رزمندگان، سخنرانی هیجان انگیزی ایراد کرد. پشت میکروفن، با چهره ای برافروخته و لحنی حماسی گفت:
«برادران، این راه، راهی بی بازگشت است! کسی که با ما می آید، تا آخر خط همراه ما باشد. اگر در آنجا عملیاتی انجام بدهیم، ممکن است حتی جنازۀ هیچ یک از #شهدای_ما به ایران برنگردد. تنها دالان هوایی تهران به دمشق، از فراز ترکیه می گذرد و این کشور، به علت عضویت در پیمان نظامی ناتو و روابط گرمی که با #اسرائیلی_ها دارد، به محض اطلاع از حضور قوای نظامی جمهوری اسلامی در دمشق، قطعاً این تنها دالان هوایی را هم، به روی هواپیماهای ترابری ما خواهد بست. شاید ما اولین و آخرین مجموعه رزمندگانی باشیم که به #سوریه خواهیم رفت؛ بنابراین، برادرانی که با ما بیایند که تا آخر، پای کار خواهند بود.»
🔸 #حاج_احمد با حرف هایش آب پاکی را روی دست همه ریخت. جواب سخنان او را بچه ها با وصیت نامه هایی که از جیب بلوز فرمشان بیرون کشیدند و به سویش گرفتند، دادند. همه اشک شوق می ریختند. پادگان از فریادهای #یا_حسین بچه های #سپاهی و #ارتشی به با لرزه درآمده بود. حتی به چشم های #احمد ، #همت و تیمسار ظهیرنژاد هم اشک نشسته بود.
بعد از وداع با نیروها، قرار شد که فردای آن روز، #حاج_احمد خود به همراه اولین هواپیمای حامل تعدادی از نیروهای اعزامی، راهی #سوریه شود.
👈 ادامه دارد...
📚 #همپای_صاعقه ، صفحات ۷۷۵ و ۷۷۶ با اندکی تصرف
🆔 @Defa_Moqaddas