8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ابالفضل با وفا
علمدار لشکرم
با نوای حاج صادق آهنگران
شعر مرحوم #حاج_حبیب_الله_معلمی
عاشورای سال ۱۳۶۰
اهواز
🌴 دوران #دفاع_مقدس
@DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
صادق آهنگران-محرم آمد و عاشورا.mp3
4.99M
⏳دوران #دفاع_مقدس
📢صوت| نوحهخوانی حاج صادق آهنگران
🌴محرم آمد و عاشورا، حسینت کشته شد یا زهرا
@DefaeMoqaddas
17.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 مکالمات شهید مصطفی ردانی پور و شهید احمد کاظمی؛
حرکت پروفسور سمیعی در مقابل جانباز نابینا
بعضی خاطرات را صدبار هم بخوانیم و بگوییم، باز هم کم است. از جمله این:
"مجید حدادی" از بچه محل های ما، سال 67 اواخر جنگ، درحالی که خدمت سربازی را در ارتش میگذراند، چشمانش مورداصابت ترکش قرار گرفتند و نابینا شد. ده بیست سالی است که ازدواج کرده. خدا همسر و فرزندش رو براش نگه داره.
چندسال پیش، خانمش دچار درد و مشکل عجیبی شد. وقتی به بیمارستان مراجعه کرد، جواب معاینات و آزمایش پزشکان خیلی بد بود. یک تومور بدخیم در سر همسر او جا خوش کرده بود.
به پیشنهاد یکی از دکترها، مدارک رو برای پروفسور "مجید سمیعی" که خارج از ایران بود، ایمیل کردند. در کنار مدارک، توضیحی هم از وضعیت خانوادگی بیمار و این که شوهرش جانباز نابیناست، نوشتند.
پروفسور سمیعی که ظاهر درطول سال فقط چند روز به ایران می آید و به لطف خدا و همت والایش، بیماران بسیاری را درمان میکند، پذیرفت که همسر مجید را عمل کند.
مدتی بعد، پروفسور سمیعی به تهران آمد و همسر مجید را خدمت ایشان بردند. پس از معاینات اولیه، برای عمل و برداشتن تومور وقت تعیین کرد.
قرار شد اولین عمل در نوع خود در ایران روی سر آن خانم صورت بگیرد.
آن طور که می گفتند، احتمال داشت عمل موفق نباشد و همسر مجید حدادی ...
روز عمل، مجید که تحمل چنین مسئله ای نداشت، همراه خانمش به بیمارستان نرفت. کادر پزشکی و اتاق عمل آماده شدند.
بیمار را که به اتاق عمل آوردند، پروفسور سمیعی مکثی کرد. از کادر پزشکی سراغ همسر بیمار یعنی آقا مجید را گرفت که به ایشان توضیح دادند به دلیل اینکه احتمال خطر برای همسرش هست، تحمل نداشته و نیامده است.
پروفسور سمیعی، در اقدامی عجیب گفت:
"تا همسر ایشان نیاید، من عمل را شروع نمی کنم."
بالاجبار با مجید تماس گرفتند که با آژانس خودش را به بیمارستان رساند.
مجید که وارد بیمارستان شد، پروفسور سمیعی جلو رفت و دولا شد و بر سینه مجید که روی صندلی بود بوسه زد و گفت:
"من فقط خواستم تو را ببینم تا بهت بگم:
"من مدیون فداکاری امثال شما هستم. کاری که تو و امثال تو برای کشور انجام دادید، از کارهای من خیلی باارزش تر و بزرگتره."
و همسر مجید را بدون اخذ ریالی، عمل کرد. پروفسور سمیعی شب قبل وارد ایران شده بود و پس از ساعت ها که صرف عمل کرد، مجددا به آلمان بازگشت.
انگاری ماموریت الهی داشت که فقط بیاید ایران و همسر مجید را عمل کند و برود.
به لطف خدا و معجزه علم و عمل پروفسور سمیعی، خوب شد و همچنان درکنار خانواده خوش میگذراند.
حمید داودآبادی
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
▪️بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
▪️کربلا یا کربلا...
▪️کربلا یا کربلا...
🌴 آری اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا علیه السلام آنچان در نور جذبه قطب عالم امکان که از دشت پر درد و بلای کربلا تلألو می کند و می جوشد ذوب شده اند که تمام وجودشان کربلایی است......
🌴 دوران #دفاع_مقدس
@DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
ای همایون حوری محبوب حق.mp3
18.42M
📢 صوت | حاج #صادق_آهنگران
روضه ی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
ای همایون حوری محبوب حق
گل سرشت گل جمال خوب حق
دسته گل محمدی
بابای من خوش آمدی
آه و واویلا آه و واویلا
🌴دوران #دفاع_مقدس
⏳ دهه شصت
@DefaeMoqaddas
*شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد.*
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
*عارف شهدا شهید حاج عبدالمهدی مغفوری...*
این شهید بزرگوار مستجاب دعوه هست و سریع حاجت میده.
مزار این شهید نازنین را مقام معظم رهبری طبق گفته ها ۵بار زیارت کردند
حتی گفته میشه حضرت آقا در سفر استانی خود به کرمان نیمه شب ها مزار شهید را زیارت میکردند
این قطعه خاک از هزاران کیلومتر و از شهرهای شمالی و غربی ایران زائر داشته و محال ممکن هست کسی دست خالی از سر قبر مبارک شهید عبدالمهدی مغفوری بلند بشه اتفاقی عجیب :
پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند
خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
مادر خانم حاج عبدالمهدی میگفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است.
و من بیاختیار این جمله در ذهنم نقش میبندد که هان ای شهیدان.با خدا شبها چه گفتید؟
جان علی با حضرت زهرا(ص) چه گفتید؟
پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطرهای شگفت دارد:
وقتی میخواستیم او را که به برکت زندگی سراسر مجاهدهاش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد. وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم.
📚راوی:حجت الاسلام محمدحسین مغفوری،لشکر۴۱ ثارالله √
🌹شادی روح مطهرهمه شهدا فاتحه مع الصلوات🌹