eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
837 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🎥 | خاطره ای شنیدنی از از زبان سید محمد مجتهدی، فرمانده وقت گردان حمزه ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ ⚪️ خاطره ای دیگر به نقل از: رضا نوریان (بیسیم‌چی گروهان از گردان میثم __ عملیات خیبر) : روبوسي من با 🌷 🌗 شب يازدهم اسفند ۱۳۶۲ و درست يك هفته قبل از شهادت ايشان، تا حالا هم برایم شيرين و لذت بخش هست. يك سال و نيم بود حسرت بوسيدنش رو داشتم، ولي وقتي مي ديدم شوق بعضي رزمنده ها براي روبوسي با فرمانده لشگر ٢٧، بيشتر به بالارفتن از سر و كول فرمانده متواضع و خاكي شباهت داره، در هر مناسبت، از اين كار منصرف مي شدم. تا شب عمليات طلائيه رسيد و ما با ماشين ها رفتيم پاي كار. از ماشين كه پياده شديم، توي تاريكي، صداي خيلي آشنايي رو شنيدم كه خطاب به سيد ابراهيم كسائيان فرمانده گردان ما ( گردان ميثم) صحبت مي كرد. شهید همت بود. ديدم بهتر از اين نميشه، تنهاي تنها گوشه اي ايستاده بود. به دوستم، ابوالفضل عابديني گفتم بدو حاجي همت اينجاست! بعد با هم دويديم، رفتيم پيش ايشون و چند تا ماچ آبدار ازش گرفتيم. نرمي محاسن او رو همچنان بر لبانم حس می‌ کنم. موقع روبوسي هم داشت ما رو دعا مي كرد. كلمات دعا رو دقيقا يادم نيست ولي شهيد همت هميشه بسيجي ها رو خطاب مي ‌کرد. 𝐣𝐨𝐢𝐧➘:‎‌‌‎ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷☫┅┄ ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس 🌱 نشر مطالب،صدقه جاریه است