❤️سلام خورشید مانده در پشت‌ابر سالیان سال محبوبِ من! در این زمستان استخوان‌سوز، در این روزهای بی‌خورشید، در این شب‌های بی‌ماه، در این زندگانی پر آه بگوئید مرا محبوبم، که دلخوشی‌‌من چه بوده است؟ جز حس گرمای مهربان دست‌های شما. محبوبم! شما که غریبه نیستید من با این بُغض کهنه‌ی مانده در گلویم چه کنم؟ محبوبم! سر بر شانه‌ی کدام محبوب بگذارم؟ رو به کدام سرزمین بگریزم؟ وقتی معنای محبت را تمام عُمر در حرف‌به‌حرف نام زیبای شما جُسته‌ام. وقتی همه‌ی ساعات عمر، از خود به سوی شما گریخته‌ام. محبوبم! شما که غریبه نیستید دلم تنگ شده است برایتان و تا به یاد دارم حال دلِ من همین بوده است. درد فراق، مصیبت هجران، داستان دوری، قصه‌ی خورشید پشت‌ ابر در آسمان، دلم تنگ است. محبوبم! شما بگوئید من با این دل شکسته‌ی هزار هزار تِکه چه کنم؟ محبوب من! شما بگوئید چیست تکلیف آن که در صف عاشقانتان آخر از همه ایستاده است به انتظار؟ آن‌که کاسه‌ی خالیش را به امید سهم کوچکی از نگاه‌تان، لبخندتان و نوازشتان سر دست گرفته است سال‌ها. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ☘🌸☘🌸☘🌸☘ 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 #صمیمانه_با_امام #امام_زمان عجل‌الله‌فرجه #افراگل

•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• سلام و ادب و صبح بخیر خدمت شما عزیزان🌸 صبح زیبای زمستونی‌تون به مهر و عافیت. امیدوارم یه روز عالی، کنار دوستان و عزیزانتون داشته باشید❤️ ان شاءالله به یمن این روزهای عزیز، لحظه‌هاتون پر باشه از شادی و موفقیت پی‌درپی 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 #صبح_بخیر

🎥ببینید چی براتون اوردم؟😍 #ارسالی_اعضا #بین‌الطلوعین ❤️بین‌الحرمین 🌸بهشت روی زمین 💫اونجا هم به یاد کانال گنجینه‌ی محبت، ما و شما اعضای خوبن!🙂 اللهم‌الرزقنا🤲 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114

✍انتخاب 📱این‌همه توی گوشی توی گروه‌ها و کانالا چرخ می‌زنی، لایک می‌‌زنی، بازارسال می‌کنی ... 💞وقتی همسرت سرکاره یه کوچولو وقت بذار هرازگاهی پیام‌های عاشقانه براش بفرست! 😍شوق و اشتیاقش رو برای اومدن به خونه زیاد کن! 💡زن می‌تونه خونه رو محل آرامش خودش و خونواده‌ش قرار بده یا محل عذاب! انتخاب با خودته بانو! 😎 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 #ایستگاه_فکر #به_قلم_افراگل #عکسنوشته_حسنا

#یک_فنجان_تفکر ☕️ «رنج بردن يك نقطه‌نظر است» گروهي جهانگرد در روستايي دورافتاده به‌دنبال غذا مي‌گشتند. بالاخره مقداري غذاي مانده دريافت كردند و چون بيم مسموم شدن داشتند، ابتدا مقداري از آن را جلوي سگي انداختند كه با لذت و ولع آن را خورد. سپس با خيالي آسوده غذا را خوردند. اما روز بعد، شنيدند كه آن سگ مرده، پس همه وحشت‌زده نشانه‌هاي مسموميت شديد تا به حد مرگ را در خود مشاهده كردند. پزشكي فرا خوانده شد. ابتدا جوياي علت مرگ سگ شد. يكي از اهالي گفت:«من مرگ سگ بينوا را به چشم ديدم، اتومبيلي او را زير گرفت و به جوي آب پرت كرد و سگ جابه‌جا مرد». والش می گوید :"آنچه اتفاق مي‌افتد صرفاً چيزي است كه اتفاق مي‌افتد، ولي اينكه تو نسبت به آن چه تصوري داري مسئله‌ي ديگري است.زندگي بي‌معني است. تنها معناي زندگي، همان مفهومي است كه ما به آن مي‌دهيم. به همين ترتيب تجارب، پيشامدها و رويدادهاي فردي و ديگر پديده‌هاي شخصي به خودي خود هيچ معنايي ندارند، به جز معنايي كه ما به آنها مي‌دهيم. هيچ‌چيز في نفسه و به خودي خود رنج‌آور نيست، رنج ناشي از فكر نادرست است. رنج ناشي از خطاي فكر است.رنج ناشي از قضاوتي است كه شما در مورد چيزي داريد. قضاوت را برداريد، رنج از بين مي‌رود." 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 #داستان

#علامه_حسن‌زاده: الهی؛ تو پاك آفریدی، ما آلوده‌ کردیم... 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 #درس_بزرگان #مناجات

🤔 هر چی بیشتر فرق کنی، هنرمندتری! 🤷‍♂️ 👨‍🎤 نظرات خیلی اتفاقی 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 #انیمیشن #بگومگو #نشرحداکثری #سلبریتی #پست_ویژه

#یه_حبه_نور توشھ برگیرید؛ قرار نیست اینجا بمانیم، مقصد جایِ دیگریست!🌱 ✨وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى ٰ؛ توشه برداريد، كه بهترين توشه‌ها پرهيزگارى است. 📖 بقره، آیه۱۹۷. 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 ⚡️⚡️⚡️⚡️

🥤☕️ . •↓🐢• تفاوت بسیار است بین کسے که با شوق وحرارت کتابے را مطالعه مےکند، با آدم خسته‌اے که مےخواهد با کتاب، خستگے خود را رفع کند.📕 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 #کتابِ_خوب #رفیقِ_خوب

✍• تبِ ناتمام 🌡❤️' . قـ🍓ـاچ کتـٰاب؛ انگار حسین در روزهاۍ جانبازۍاش لحظہ لحظہ اوج مےگرفت و بالا مےرفت. ذهنم مےرفت پیش مسئولینے کہ بہ دیدارش مےآمدند ؛ از فرماندار و شھردار تا وزیر کشور و جانشین مجلس خبرگان. بہ وقت‌هایـے کہ بهش مےگفتند : اگہ چیزۍ لازم دارۍ اگہ کم و کسرۍ دارۍ بگو . و حسین از پنجره‌ۍ اتاق ، آسمان را نگاه مےکرد. لبخند روۍ لبش نقش مےبست ، نفسش را آرام بیرون مےداد و مےگفت : ما توۍ این راه کہ قدم گذاشتیم ، بہ خاطر این نبوده کہ بھمون خدمتـے بکنن. اگہ کمبودۍ هست ، اصلا مھم نیست. ما راهمون چیز دیگه‌اۍ بوده هدفمون چیز دیگہ‌اۍ بوده ، من از اون راهے کہ رفتم و از کارۍ کہ کردم ، هیچ وقت پشیمون نمیشم . بعد چشمم بـےاختیار مےرفت سمت قاب طاقچہ همان قابـے که تمام حرف‌هاۍ حسین را مےزد. همان قابـے کہ آیت‌الله بُدَلا برایش آورده بود و حسین بین تمام تابلوها و لوح تقدیرهایـے کہ برایش مےآوردند . فقط آن را پسندیده بود . همان قابـے کہ جوهر ، سینہ‌ۍ سفیدش را با این بیت سیاه کرده بود🖤 : چرا دسـت یــازم چرا پــاۍ ڪـوبم مرا خواجہ بـے دست و پا مـےپسندد -نویسندھ ❲زهرا حسینـے مھرآبادے❳! 📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 #معرفی_کتاب