ماجرای کتک خوردن یک فقیه برجسته از همسرش
مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء
از بزرگترین فقیهان عالَم تشیع بوده است!
در حدی که علمای بزرگ شیعه از قول او نقل کردهاند که فرموده بود:
اگر تمام کتابهای فقهی #شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینهام دارم، همه را بیرون میدهم تا دوباره بنویسند.
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که #همسرش در خانه #بداخلاقی میکند ولی خیلی هم خبر از داستان نداشتند.
اینقدر در مقام جستوجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهی، این فقیه عالیقدر گاهی که به داخل خانه میرود، همسرش حسابی او را کتک میزند.
یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند و گفتند:
آقا ما داستانی شنیدهایم از خودتان باید بپرسیم.
آیا همسر شما گاهی شما را میزند؟!
فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قویالبنیه هم هست، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند. من هم زورم به او نمیرسد.
گفتند: او را طلاق بدهید.
گفت: نمیدهم.
گفتند: اجازه بدهید ما زنانمان را بفرستیم ادبش کنند.
گفت: این کار را هم اجازه نمیدهم.
گفتند: چرا؟
گفت: این #زن در این خانه برای من از اعظم نعمتهای خداست چون وقتی بیرون میآیم و در صحن #امیرالمومنین میایستم و تمام صحن، پشت سر من #نماز میخوانند، مردم در برابر من تعظیم میکنند.
گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمیدارد. همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوایم بیرون میرود!
این چوب الهی است، این باید باشد.
#سبک_زندگی
#اخلاق
#سیره_علما
یکی از آشنایان ایشان میگوید:
شیخ حسین مادر پیرى داشت که مراقبت ایشان را بر عهده داشت.
#مادر به حدى پیر بود كه نمى توانست براى قضاى حاجت به دستشویى برود؛ لذا آقا هنگام قضاى حاجت، براى مادر لگنى قرار مى داد .
وقتى مادر چند ضربه به لگن مى زد، یعنى وقت برداشتن لگن است .
روزى به در منزل آقا رفتم ، آقا در را باز نكرد؛ خیلى طول كشید تا آقا بیاید.
وقتى آقا در را باز كرد، دیدم لباسشان خیس است .
از آقا سۆ ال كردم چرا لباستان خیس است ؟
فرمود: موقعى كه مادرم ضربه به لگن زده بود، من متوجه نشدم و كمى دیر رفتم ، همین كه نزد مادر رفتم ، از عصبانیت لگدى به لگن زد و لباس من نجس شد .
گفتم : مادرتان چیزى نگفت ؟
آقا فرمود:
چرا، وقتى مادرم دید كه لباس مرا نجس كرده است
گفت : ننه ، حسین ، نجست كردم ؟😔
جواب دادم:
مادر جان
حالا چیزى نشده ؛
این همه من شما را در كودكى نجس كردم ، شما چیزى نگفتید؛ حالا هم چیزى نشده و عیبى ندارد.
#سبک_زندگی
#سیره_علما