سلمان نقل می کند:
به محضر پیغمبر(ص) آمدم ،حضرت در سجده بودند و ذکری می گفتند،گوشم را نزدیک بردم
شنیدم ذکر پیامبر در سجده اینست که:
اِلهی بِحَقِّ عَلیٍّ خَفِّف عَلَیَّ اَوزاری.
یعنی خدایا بحق علی(ع)
بار گناهان مرا سبک کن.
(البته این جمله مغایر عصمت انبیاء نیست همانطور که در قرآن الفاظ اینچنینی درباره پیامبران آمده که باید درست فهم شود)
پیامبر سر از سجده برداشت.
عرض کردم:
یا رسول الله آیا درست شنیدم؟شما خدا را بحق علی(ع) قسم دادید؟
حضرت فرمود:بله، به قبرستان بقیع برو و بندار یهودی را صدا بزن
و از مقام علی (ع)سؤال کن.
به بقیع آمدم و بندار را صدا زدم ناگهان شخص درشت هیکلی در مقابلم ظاهر شد.
گفتم: #پیامبر فرموده که مقام و منزلت علی را از تو سؤال کنم.
گفت:من در مدینه زندگی می کردم . یهودی بودم اما محب علی(ع).
آنقدر حضرت را دوست داشتم که هر روز صبح قبل از کار سر راه علی قرار می گرفتم و او را زیارت می کردم و
بعد دنبال کارم می رفتم حتی یک روز که حضرت زودتر به مسجد رفته بودند به در مسجد آمدم و دنبال حضرت می گشتم که حضرت خودشان را در معرض دید من قرار دادند و من ایشان را زیارت کردم.
توفیق مسلمان شدن پیدا نکردم و از دنیا رفتم .
بخاطر #دینم از #بهشت محرومم ولی به خاطر محبت #علی (ع) آتش جهنم بر من حرام شده است.
📚بحار الانوار ،جلد 39،صفحه 258
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لا اقل چند کفن بهر تنش آوردند
دست کم روی تن سوخته اش سر دارد
پسرش آمده بالای سرش اما باز
#روضه خوانِ دل من روضه ی اکبر دارد
همه جا را تن صد چاک #علی می بینم
بس که در پیکر خود زخم ز خنجر دارد...
🏴#شهادت حضرت #موسی_بن_جعفر ع تسلیت باد🏴
#میرزامحمدی #شعر #باب_الحوائج #کربلا #حسین
روزی پیامبر(ص) در مکه در ایام حج بر فراز کوه صفا سه بار با صدای بلند اعلان کرد که ای مردم من فرستاده #خدا هستم. ابوجهل با سنگ پیشانی وی را شکست
چون خدیجه(س) توسط علی(ع) با خبر شد هر دو با مقداری غذا به سراغ پیامبر رفتند و با صدازدن و گشتن در کوهها به دنبال او بودند.
خدیجه پیوسته میگفت:
«آیا کسی هست که از پیامبر برگزیده و سلامتیِ او برایم خبر آورد؟!
آیا کسی هست تا از حال آن که (به جُرم دعوت به حق و عدالت) از خانه و کاشانهاش رانده شده ـ مرا آگاه سازد؟!»
در همین لحظات، جبرئیل به پیامبر(ص) گفت:
«یا رسول الله! خدیجه را دریاب که از گریۀ او، فرشتگان به گریه درآمدند!
او را به سوی خود صدا کن و سلام مرا به او برسان و بگو:
خداوند متعال، تو را سلام میرساند و به او بشارت ده که در بهشت برای تو خانهای از مروارید است که آن را با نور، زینت دادهاند و در آن جا هیچ ترس و وحشتی وجود ندارد!».
خدیجه با کمک #علی(ع) پیامبر(ص) را با بدنی خونین به منزل بازگردانده و در زیر صخرهای پناه دادند.
ولی مشرکان آنها را تعقیب و سنگباران کردند. در این میان #خدیجه خود را سپر #پیامبر (ص) قرار میداد تا سنگها به او برخورد نکند.
📚 مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۴۳