eitaa logo
- دِلـخُوشیم -
495 دنبال‌کننده
154 عکس
22 ویدیو
0 فایل
Palestine 🇵🇸 - خاطرات ِ حرم رو میگیرم تو بغلم، تا یکم آروم بشه قلبم؛ - فعلِ مجهول اولین بار، کنارِ بدنِ تو ساخته شد؛ آیا تو حسین منی ؟
مشاهده در ایتا
دانلود
-
من با دلِ خونِ لیلا چه کنم ؟
تمام قامتِ تو در عبای من جا شد.
مرحوم شیخ جعفر شوشتری می‌گوید: سه جا وقتی امام حسین ′ع′، علی‌اکبر ′ع′ رو فرستادند، داشت جان می‌داد:
- دفعه‌ی اول وقتی علی اذن میدان گرفت، خواست بره میدان، رنگ بر صورت حسین ′ع′ نبود، چند قدم پشت سر علی راه می‌رود، دست به محاسن می‌کشد، می گوید: - لا‌حَول و لا قوه الّا بالله؛ پسرم ! کمی آهسته تر برو، کمی بیشتر نگاهت کنم :)
- بار دوم، وقتی که برگشت از میدان صدا زد: - یا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی.. ابی‌عبدالله زبان در دهان علی گذاشت، وقتی علی‌اکبر دید زبان بابا از او خشک‌تر است خجالت کشید، آنجا هم حسین ′ع′ می‌خواست جان بدهد.
- بار سوم مرحوم شوشتری میگه: آن لحظه‌ای بود که ابی‌عبدالله دم در خیمه قدم می زد.. - [ خدایا چه بر سر پسرم می آید ؟ ] یه دفعه دید صدای علی داره میاد؛ ناسخ‌التواریخ میگه، تا صدای علی را شنید سوار اسب شد، به بالای سر علی آمد.. - [ وقطّعوهُ سیوفهُ ارباً اربا.. ] هفت مرتبه صدا زد: ولدی، ولدی.. آنجا لشگر یه لحظه فکر کردند حسین جان داده است؛ گفتند: هم پسر را کشتیم و هم پدر را. لذا لشکر کف زدند..
ارباً اربا دلِ بابایِ علی اکبر بود، زخمِ قلبِ پدر از جسمِ پسر بدتر بود..
داغِ لبهایِ خودش را به دلِ آب گذاشت.