eitaa logo
بازنشر عملیات‌های دختران حاج قاسم
1.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
39 فایل
قرارگاه دختران حاج قاسم کل کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
آرام دستان مادرش را گرفته بود و با شوق به جمعیت رو به رو خیره شد بود،از عمق نگاهش خوشحالی می‌بارید نگاهی به مادرش کرد و وقتی از خوشحالی او هم مطمئن شد لبخندش عمیق تر شد. فکرش اما در کوله پشتی اش و کنار نقاشی هایش بود؛🎨 نقاشی که برای روز مادر کشیده بود و قرار بود کنار مزار حاج قاسم به مادرش هدیه بدهد. و نقاشی دیگر که شاخه گلی را برای حاج قاسم کشیده بود و قرار بود به او هدیه دهد؛🌷 همانطور که به نقاشی اش فکر می‌کرد ناگهان صدای عجیب وبلندی پیچید و روی زمین افتاد. نمیدانست چه شده است فقط لحظه ای به مادرش نگاه کرد که رو به رویش روی زمین افتاده حس عجیبی داشت انگار درونش غمگین و ترسیده بود خواست کمی جلوتر برود تا مادرش را بغل کند تا نقاشی اش را از کوله اش دربیاورد و هدیه بدهد اما نشد... و او ماند و مادرش و نقاشی که سهم لبخند مادرش نشد و مزاری که منتظر دیدن شاخه گل روی کاغذ بود... آه از غمی که زنده شود با غمی دگر🥺 ╭═━⊰🖤🖤🖤⊱━═╮ @dhgh_ir @dhgh_amaliyat ╰═━⊰🖤🖤🖤⊱━═╯