ابن الحسنم
پسر شاه بی حرمم..
وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً
و بجای اشک بر تو خون میگریم...
شک است به دامان یقین افتاده؟!
یا هر چه که داشتم ز زین افتاده؟!
من یک علی اکبر به نبرد آوردم،
چندین علی اکبر به زمین افتاده...
.حسین جنتی.
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ؛
اِکْشِفْ لی کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ...
ای برطرف کننده ی غم از چهره ی حسین(ع)؛
غم من را هم به حق برادرت حسین برطرف کن...
ارمنی یک بار رو زد حاجت خود را گرفت
خوش به حال ما که عمری در پی ات آواره ایم