eitaa logo
مرکز اسناد دفاع مقدس
1.8هزار دنبال‌کننده
577 عکس
478 ویدیو
42 فایل
📬 ارتباط مستقیم جهت پاسخگویی به سوالات و تبلیغات موضوعات خاص: 👇 📱 @doc_admin 🔄 لینک عضویت در کانال: 👇 📱 eitaa.com/Doc_d_moghadas 📱http://t.me/Doc_d_moghadas .
مشاهده در ایتا
دانلود
D 16.jpg
حجم: 3.48M
📁 فایل با کیفیت سند.
. ☫ بسمه تعالی ● به: وزارت سپــــاه - ستاد فوريتها ● از: فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) ـ سپاه ● موضوع: شناور جهت استقرار توپخانه ● تاریخ: ۱۳۶۳/۱۱/۱ 📝 سلام علیکم ❁ با توجه به مذاکرات شفاهی مسئولین توپخانه با شرکت ایمیکو جهت ساختن شناور مسئولین شرکت امکان ساخت را اعلام کرد است. لذا مقتضی است اقدامات لازم را برای عقد قرار داد با شرکت مذبور جهت ساخت يک نمونه از شناور را انجام داده تا بعد از آزمایش تکثیر شود. ❁ در ضمن برادر بهمن نقاش چیره دست بهمراه اکیپی از برادران توپخانه جهت پیگیری معرفی میشوند. | فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) - محسن رضائی 📄 رونوشت: واحد طرح و عملیات توپخانه. 📁 فایل با کیفیت: https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/547 🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد: 📱 @Doc_d_moghadas .
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
. [ ۴ ] 📌 آغوش پدرانه‌ی امام؛ ❁ فصل زمستان بود و ملاقاتها تعطیل. ما در محضر امام بودیم. فرزند یکی از مفقودالاثرهای جنگ را برای ملاقات آورده بودند. بچه چون تنها توی حیاط ایستاده بود، احساس غربت میکرد و صدای گریه‌اش بلند بود. امام سرشان را بلند کردند و نگاهی داخل حیاط انداختند و با لحنی خشن و ناراحت فرمودند: «دیدید یک بچه‌ای دارد گریه میکند، چرا این بچه اینجاست؟ چرا گریه میکند؟» ❁ داستان بچه خدمت امام عرض شد. فرمودند: «همین الآن بیاوریدش داخل.» کارها را نیمه کاره رها کرده و بچه را آوردیم. آثار ناراحتی در چهره امام از دیدن این دختر بچه کاملا مشهود بود. آقا دو دستشان را دراز کرده و بچه را در آغوش گرفته و به سینه چسباندند. بعد او را روی دو زانو نشاندند و صورت خود را به او چسباندند و شروع به صحبت کردند. طوری با این بچه صحبت کردند که، ما که یک متر بیشتر با امام فاصله نداشتیم، نمی‌توانستیم بفهمیم به او چه میگویند. پس از لحظاتی، دیدیم آن بچه در آغوش امام متبسم شد. ❁ چند روز پیش از این، یک خانم ایتالیایی نامه‌ای به این مضمون به امام نوشته بود: «من عیسی مسیح را در وجود شما متجلی دیدم و شما را واقعا روح خدا یافتم. به دلیل علاقه‌ای که به حضرت مسیح دارم، گرانبهاترین و نفیس‌ترین یادگار ازدواجم را به شما هدیه میکنم تا در هر راهی که صلاح میدانید، مصرف کنید.» و همراه نامه، گردنبندی طلا ارسال کرده بود. ❁ وقتی تبسم بر لبان آن دختر بچه نقش بست، امام آن گردنبند را در گردن او انداختند و بچه در کمال خوشحالی اتاق امام را ترک کرد. 👤 راوی محمد حسن رحیمیان. 📚 کتاب یاد امام و شهدا صفحه ۵۷. 📷 پوستر: https://eitaa.com/Doc_d_moghadas/549 🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد: 📱 @Doc_d_moghadas .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📌 عملیات نصر ۲ ؛ ❁ عملیات نصر ۲ با رمز مبارک یا حسین مظلوم (ع) در نیمه شب ۶۶/۳/۱۳ و با هدف آزاد سازی ارتفاعات مشرف بر خطوط مواصلاتی دشمن در منطقه عملیاتی میمک آغاز میشود. نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران با هجوم به گردانهای ۱ و ۲ از تیپ ۴ لشکر ۲۲ و نیروهای کماندویی و زرهی دشمن در ارتفاعات میمک آنها را در هم میکوبند و بر یال شمالی ارتفاعات مهم ستیز تسلط می یابند. ❁ رزمندگان اسلام با رسیدن به یک کیلومتری پاسگاه خزر، آن را بشدت زیر آتش میگیرند و در هم میکوبند. در این میان دو گردان توپخانه بعث نیز مورد هجوم قرار گرفته و منهدم میشوند. ❁ دشمن بعثی با احساس خطر از استقرار رزمندگان ارتش در مواضع و ارتفاعات جدید و نیز زیر دید و تیر قرار گرفتن شهرهای مندلی، زرباطیه و بدره اقدام به چند پاتک میکند که با مقاومت ارتشیان سلحشور مواجه میشود و با از دست دادن ده دستگاه تانک، دهها قبضه سلاح سبک و نیمه سنگین و تعدادی اسیر مجبور به عقب نشینی میشود. 🏅 نتایج عمليات 🔄 مناطق آزاد شده: ● ارتفاعات ۴۰۴، ۴۰۰، ۳۹۶. ● منطقه‌ی خزر و هلاله. 🔥 تجهیزات منهدم شده دشمن: ● صدها قبضه سلاح سبک تیربار و خمپاره انداز. ● چندین دستگان تانک. 👥 یگان‌های منهدم شده دشمن: ● گردانهای ۱ و ۲ از تیپ ۴ لشکر ۲۲. ● یک گردان کماندویی. ● یک گروهان تانک. ● گردانهای ۳۶۱ و ۶۶۳ توپخانه. 📝 غنایم: ● مقداری سلاح سبک و نیمه سنگین و مهمات. ⚠️ تعداد کشته و زخمی دشمن: ● بیش از ۸۰۰ نفر. 👤 تعداد اسرا: ● دهها نفر. 📚 منبع: کتاب کارنامه توصیفی عملیات‌های ۸ سال دفاع مقدس ص ۳۳۶؛ علی سمیعی | نمایندگی ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه ۱۳۷۶. 🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد: 📱 @Doc_d_moghadas .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. [ ۵ ] 📌 دلم برای چمران تنگ شده؛ ❁ حاج احمد آقا از دفتر امام به ستاد جنگهای نامنظم در اهواز تلفن کردند و گفتند: «امام میفرمایند که دلم برای دکتر چمران تنگ شده است، بگویید به تهران بیاید.» ❁ دکتر که در آن روزها از ناحیه پا مجروح شده بود، با شنیدن این پیام راهی تهران شد و به حضور حضرت امام شرفیاب گردید. ❁ دکتر از ناحیه پا ناراحتی داشت و نمیتوانست پایش را جمع کند و دو زانو بنشیند، اما به احترام امام که به او عشق میورزید، در مقابل ایشان دو زانو نشست و در حالی که فشار زیادی را متحمل میشد، شروع به توضیح و توجیه نقشه‌ها کرد. امام که متوجه ناراحتی دکتر شدند، فرمودند: «آقای دکتر! پایتان را دراز کنید و راحت باشید.» دکتر گفت: «راحت هستم.» امام فرمودند: «میگویم پایتان را دراز کنید.» دکتر که احترام امام را داشت، گفت: «دردی احساس نمیکنم.» دوباره امام با لحن خاصی فرمودند: «میگویم پایتان را دراز کنید و راحت بنشینید.» که دکتر به ناچار پذیرفت. ❁ بعد از اینکه دیدار تمام شد، امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند، حاج احمد آقا را که وسط حیاط ایستاده بودند، صدا زدند و به او گفتند: «این میزها را که گذاشته‌اید، آقای چمران با پای زخمی که نمیتواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.» میزها را برداشتند و راه را برای دکتر باز کردند. 👤 راوی مهدی چمران. 📚 کتاب یاد امام و شهدا صفحه ۵۹. 🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد: 📱 @Doc_d_moghadas .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🎥 آخرین لحظات عمر حضرت امام خمینی رحمت الله علیه از زبان امام خامنه‌ای مُد ظله العالی ... 🏴 سالروز رحلت رهبر كبير انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تسلیت باد. 🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد: 📱 @Doc_d_moghadas .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. [ ۶ ] 📌 کودکی که اشک امام را درآورد؛ ❁ یکی از آقایان، در رابطه با موشک بارانها به مسجد سلیمان سفر کرده بود. در بازگشت و هنگام تشرف به محضر امام، از قول امام جمعه آنجا نقل کرد که بر اثر اصابت یک موشک عراقی به مسجد سلیمان و شهادت و جراحت عده‌ای، بعد از ساعت‌های متمادی، هنگامی که هنوز با برداشتن آوارها در جستجوی کشته‌ها و زخمی‌های احتمالی بودند، کودکی خردسال که به شکلی فوق العاده، بعد از این مدت زنده مانده بود، از زیر آوار خارج شد. ❁ هنگامی که این کودک خاک آلود و زخمی سر از توده خاک برآورد و چشمش را به روشنایی زندگی باز کرد و انبوه جمعیت کمک رسان را دید، بدون مقدمه و قبل از هر سخنی، با صدای رسا فریاد کشید: «جنگ جنگ تا پیروزی. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار» ❁ حضرت امام که گزارش را به دقت گوش میکردند و نگاهشان به گوینده بود، وقتی مطلب به جمله اخیر رسید، با آن که صلابت چهره امام تأثرهای درونی شان را در خود محو میکرد، گویی ماجرای این کودک معصوم و درنده خویی دشمن، چنان طوفانی در امام ایجاد کرده بود که تأثری شدید در چهره ملکوتیشان پدیدار شد. اشک در چشمان ایشان حلقه زد. نگاه شان را به پایین انداختند. چشمهایشان را به هم فشردند و قطرات مروارید از صورت مبارکشان جاری گشت. 👤 راوی محمد حسن رحیمیان. 📚 کتاب یاد امام و شهدا صفحه ۶۳. 🌷 اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی / دانشنامه و مرکز اسناد: 📱 @Doc_d_moghadas .