eitaa logo
دوشکاچی
132 دنبال‌کننده
218 عکس
53 ویدیو
0 فایل
📘کتاب #دوشکاچی 🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی 📖چاپ اول : سال۹۸ 📚ناشر : #سوره_مهر 📍موضوع : #دفاع_مقدس ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi 💻 dooshkachi.blog.ir ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯ 🌍اخبار رسمی ما را فقط از این کانال پیگیری بفرمائید.
مشاهده در ایتا
دانلود
افشین آزادی رئیس حوزه هنری استان کرمانشاه خبر داد؛ "تدوین و انتشار کُتب پایداری از مهمترین وظایف حوزه هنری است" به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان #کرمانشاه، #افشین_آزادی با اشاره به اقدامات خوب حوزه هنری طی سالهای فعالیتش، تصریح کرد: خیلی از نویسندگان، شعرا و ادبای طراز اول کشور زمان حضورشان در حوزه هنری، پررنگ ترین دوره فعالیت شان بوده است. آزادی با اشاره به برنامه رونمایی از کتب‌ مختلف در سال جاری از جمله کتاب "خواب آذر" که روایتگر خاطرات مادر یکی از شهدا است و کتاب خاطرات پروفسور معصومی، ادامه داد: در حال حاضر تهیه کتاب هایی با عنوان "سید رضا" با موضوع خاطرات فرار از اردوگاه عراق توسط رزمندگان کرمانشاهی و کتاب #دوشکاچی در #حوزه_هنری استان در حال تهیه است. جهت مشاهده متن کامل خبر به لینک ذیل مراجعه فرمایید: bit.ly/2WUgYBE @Dooshkachi
🌷میلاد با سعادت (ع) و روز بر ادامه دهندگان راه آن حضرت و مدافعان شرف و انسانیت مبارک باد. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🗓بزودی وارد بازار نشر کتاب خواهد شد ... 📚کتاب #دوشکاچی 🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی 📘چاپ اول : سال 1398 📒انتشارات #سوره_مهر 📍موضوع : #دفاع_مقدس ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi 📲💻 dooshkachi.ir ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
📸 برشی از خاطره | منطقه | سال ۱۳۶۳ 📖 ... ظهر شده بود. با اینکه دو تکه پنبه در گوش‌هایم گذاشته بودم، ولی از آنها خون جاری بود. لباس‌هایم خیس عرق شده بودند. بعد از سه چهار ساعت تیراندازی، به بچه‌ها گفتم: «برام نوار بیارید بالا»، اما بچه‌ها گفتند: «دیگه فشنگ نداریم. تمام شد!» با ناراحتی به جعبه‌هایی که پایین‌تر از سنگر بودند، اشاره کردم و گفتم: «پس اون همه فشنگ چیه؟» گفتند: «تمام شد. چیزی نداریم!» حرف آنها را باور نکردم. با خودم گفتم که شاید می‌خواهند سر به سرم بگذارند. سیم تلفن را از پایم جدا کردم و به سمت بچه‌ها رفتم که جعبه‌های مهمات را نشان‌شان بدهم، اما ناگهان سرم گیج رفت و روی زمین افتادم ... 📚 کتاب 🎙خاطرات 📘چاپ اول : سال ۱۳۹۸ 📒انتشارات 📍موضوع : 🗓بزودی وارد بازار نشر کتاب خواهد شد ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi 📲💻 dooshkachi.ir ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
📸 برشی از خاطره | منطقه | سال ۱۳۶۲ 📖 ... در پیرانشهر بودیم. قرار شد نیروها را با هلی‌کوپتر به داخل خاک عراق و نزدیک ارتفاعات هدف هلی‌بُرن کنند. در محوطه‌ی میدان صبحگاه پادگان، نیروها دسته‌دسته با هلی‌کوپتر منتقل می‌شدند. در آنجا برادر «صیاد شیرازی» را دیدم که با نیروهای ارتشی صحبت می‌کرد. حالت ایستادن و نحوه‌ی صحبت‌کردنش با ارتشی‌ها مثل زمانی بود که برنامه‌ی صبحگاه اجرا می‌شد و همه باید نظم و مقررات خاصی را رعایت می‌کردند. من از این حالت خشک آنها خوشم نمی‌آمد. چند ساعت گذشت و همچنان انتقال نیروها ادامه داشت. در این هنگام برادر صیاد شیرازی به طرف ما آمد. وقتی که نزدیک‌تر شد، با رویی گشاده و با مهربانی با ما سلام و احوالپرسی کرد. در اینجا تمام فرمایشات نظامی را کنار گذاشته بود. بعد به همراه تعدادی از فرماندهان تیپ در گوشه‌ای از میدان صبحگاه روی زمین نشست و خیلی صمیمی در رابطه با عملیات صحبت کرد. از نحوه‌ی برخوردش با ما، همه تعجب کرده بودیم! او هم خُلق و خویی بسیجی داشت؛ اما در سازمان ارتش مجبور بود طبق مقررات عمل کند. با دیدن رفتار او دوست داشتم فقط یک ساعت کنارش بایستم و به صورتش نگاه کنم. آرامش خاصی در چهره‌اش موج می‌زد. ... 📚 کتاب 🎙خاطرات 📘چاپ اول : سال ۱۳۹۸ 📒انتشارات 📍موضوع : 🌹 به یاد 🗓بزودی وارد بازار نشر کتاب خواهد شد ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi 📲💻 dooshkachi.ir ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯