خیلی خسته بودم
از روزگار غربت
خیلی نگران بودم
از مسیری که دارم میرم
پریشب خواب دیدم
گروههای مختلف
دارن میرن دیدار اقا
من همه شون رو رصد و حس میکردم
هی نمیشد برم دیدار
و حسرت داشتم
بهم گفتند
بعد از نماز ظهر
آقا هستند
بیا
اما
طول کشید تا برسم
آقا رفته بودن
5_6 اتاق رو
سراسیمه نگاه کردم
از این اتاق ب اون اتاق
همه برقها
خاموش بود
و آقا نبودند... 😭
یهو یه آقای سید قد بلند و چارشونه
گفتند
بیا از این طرف برو
گفتم
بچه هام هم هستند
گفتند
فقط خودت
رفتم داخل اتاق
روبرو آقا
چشم در چشم
نشستم
خیلی صحبت کردند
خیلی استفاده کردم
چند تا نصیحت کردند
فقط
یکی ش یادمه
گفتند
از کارهایی که داری میکنی خسته نشو
خواب
خیلی سنگین
و خیلی طولانی بود
بقیه ش یادم نیست...
به دوستی گفتم
اگر تنها دلیل آفرینش
و
تنها دلیل در دنیا بودن
اشک بر امام حسین بود
بس بود...
💠مدتی پیش داشتم رانندگی می کردم، در موقعیت دور زدن قرار گرفتم.
چون جاده کمی شن داشت و محل دور زدن محدود بود صدای تایر ماشین روی شن ها زیاد شد.
ناخوآگاه فردی که نزدیک ماشین بود، بدون اینکه قصد ترساندن او را داشته باشم، کمی ترسید .
🔰 اندازه 1 ثانبه ته دلم خنده اش گرفت و چون قصد ترساندن نداشتم آن را جدی نگرفتم.
🔰 شاید کمتر از 1 دقیقه موتوری جلوی ماشین پیچید و من ترسیدم همان یک ثانیه ...
💫 دیدم بیش از آنچه فکر می کردم باید دقت کنیم در حالات و احوالات دل...
✍اسماعیلی (سما )
🦋@drme1441
موقع رانندگی یه لحظه کنار خیابون پارک کردم
رفتم صندلی عقب دیدم آلا خانم کل مدارک و... از کیفم ریخته بیرون
گفتم چرا اینکارو کردی؟
دیدم سریع گفت ببخشید
دو سه بار هم گفت
چند بار ببخشید گفت ک خیالش راحت بشه خندیدم
تعجب کردم
یهو گفت
مامانی اونجا مغازه است
به به میخری؟
گفتم باشه
پ ن
ب قول مادرم
بچه کوچیک
پدر مادر رو خدا و رازق خودش حس میکنه
الگوبرداری کنیم
وقتی
از خدا چیزی میخواهیم
اول استغفار کنیم
بعد حاجت بخواهیم
حتما جواب میده... ☺️
✍اسماعیلی (سما )
🦋@drme1441
💠برخی حقایق
توسط عقل فهمیده میشود
💠برخی
توسط قلب درک میشود
💠برخی نیاز دارند که عقل و قلب
ب کمک آمده
هماهنگ شده
آن را حس و درک و تایید کنند...
🔰 تقوا
🔰 ارتباط با خدا
🔰 مناجات
🔰 توسل ب اهل بیت
تقویت کننده
و
هماهنگ کننده
رابطه عقل و قلب است
اسماعیلی (سما )
🦋@drme1441
🌱 بین 14 معصوم
اولین نفر
شیفته رسول الله هستم...
💫 گاهی با چند ثانیه فکر کردن ب ایشان
اشکم جاری میشود ...
⭕️ سال 85 بود
ایام عید
رفته بودیم راهیان نور
سال تحویل اروندرود بودیم
نمیدانستم نام سال چیست
🔰 یکی از دوستان غیر ایرانی
که ارادت مرا ب رسول الله میدانست
آمد گفت:
میدانی آقا امسال را چه نامگذاری کردند؟
گفتم: نه
گفت:
سال پیامبر اعظم
ناخودآگاه از خوشحالی فریاد کشیدم
گفت:
امسال میری مکه
گفتم
این همه ساله دارم دعا میکنم نمیشه
گفت این خط این نشون
مقداری خاک اروند بهم داد
🔰 ماه بعد برای ثبت نام میکردند
سریع هزینه ش جور شد
🔰 کتابی سال قبل نوشته بودم
هنوز حق التالیف نداده بودن
همان زمان واریز کردند
خرداد عازم شدم
🔰 ب پیامبر گفتم
حالا که اینطور شد
امسال منو دوبار بطلبید...
🔰 مقاله ای برای همایشی در مشهد با عنوان دو خط آبی باطل (اسرائیل ) ارسال کرده بودم
و
کلا فراموش کرده بودم
🔰 تابستان
منزل مادر بودم
تماس گرفتند
گفتند مقاله ت عمره برنده شده
و من
نفسم در سینه حبس شد
نمیدانستم چگونه ب مادرم بگویم..
صلی الله علیک یا رسول الله
💫 کاش همسایگی رسول خدا
در بهشت
عیدی ما باشد...
✍اسماعیلی (سما )
🦋@drme1441
💠بعضی افراد
سالها بعد از واقعه یا کاری،
خودشون رو سرزنش میکنند
که
🔰 چرا این کارو انجام دادم؟
🔰 چرا تصمیم بهتری نگرفتم؟
و...
📚یادشون میره که
اطلاعات و تجربه الان رو،
ده سال پیش نداشتند...
و طبق اطلاعات و تجربه ده سال پیش،
اون زمان،
بهترین تصمیم رو گرفتند...
💫 بهتره ب جای سرزنش خود
از اتفاقات،
درس بگیریم
و
پله های بعدی رشد رو طی کنیم...
✍اسماعیلی (سما )
🦋@drme1441