🔶 #برکت_بردن_نام_خـــدا 🔶
✨🌹✨
🌺پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
❶•⇦خداوند می فرماید: « هرگاه بنده بگويد #بسم_اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال می گويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم».
❷•⇦دعايى كه با #بسم_اللّه الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى شود.
❸•⇦اگـر بنـده اى... در ابتداى وضويش، #بسم_اللّه الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از گناهان پاك مىشود.
❹•⇦هر گاه بنده اى هنگام خوابش، #بسم_اللّه الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان مى گويد: به تعداد نفس هايش تا صبح برايش حسنه بنويسيد.
📚 امالی(صدوق) ص۱۷۷۴
بحار الانوار(ط-بیروت) ج۸۹ ، ص۲۵۸
✨﷽✨
💚 رسول اکرم فرمودند:
قبر هر روز ۵ مرتبه انسان را صدا میزند،
①من خانه فقر هستم با خودتان گنج بیاورید
②من خانه ترس هستم با خودتان أنیس بیاورید
③من خانه مارها و عقرب ها هستم با خودتان پادزهر بیاورید
④من خانه تاریکی ها هستم با خودتان روشنایی بیاورید
⑤خانه ریگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش بیاورید
🔵 گنج : لا اله إلا الله
🔴 انیس : تلاوت قرآن
⚫️ پادزهر : صدقه ، خیرات
⚪️ چراغ : نماز نمازشب
🌕 فرش : عمل صالح
《اللهم صل علی محمدوال محمد》
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
30.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️مداحی زیبای حاج محمود کریمی؛ حیدر حیدر اول و آخر حیدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماه_نورباران
🗓 دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
التماس دعای فرج 🙏
joze22.mp3
4.06M
⚜ تندخوانی #جزء_۲۲ #قرآن_کریم
🍃قاری استاد معتز آقائی
🔺 #اخلاق_رمضانی
🔸قسمت بیست و دوّم🔸
📚 مرحوم حجت الاسلام و المسلمین مهندسی:
«در همین ماه مبارک رمضان بهترین اعمال آن چیزهایی است که باید به عنوان موانع از جلوی پا برداشته شود؛ تا وقتی انسان گرفتار محرّمات باشد نمیتواند پرواز کند. لذا اوّل باید مسألهی موانع را کنار گذاشت. برطرف کردن موانع بر دو قسم است نخست موانع بیرونی و دوم موانع درونی.
حداقل مراتب روزه نیز همین است که از مراتب پایین وجود که جسم است «نه» گفتن را آغاز کنیم و بالاترینش به نفس اَمّاره پاسخ منفی دادن است. به همین دلیل این ماه را ماه هجران مینامند.
روزه به ما دوست یابی را یاد میدهد؛ اینطور که اگر ما گفتیم «نه» به «بلی» میرسیم که برایمان لذّت بخش است. روزه به دنیا «نه» و به آخرت «بلی» میگوید.»
🔅﷽🔅
💠✨ #یڪ_داستان
🌸✨زنی پیش پیامبری آمد و از او خواست برای او دعا کند تا صاحب فرزند شود. پیامبر در حال عبادت او را دعا کرد، ندا آمد در سرنوشت این زن اولادی ننوشته ایم. پس از مدتی پیامبر در کنار آن زن فرزندی دید و متعجب شد. از خدا سوال کرد: خدایا بر من جمله ای فرمودی ولی در عمل خلاف آن عمل کردی، حکمت این امرت چه بود؟
✨🌸ندا آمد این زن شب و روز بر ما متوسل شد و زار زار گریست و گفت: خدایا من میدانم که این اشک چشم را به هنگام دعا تو به من می بخشی و اگر حاجتم را برآورده نکنی این اشک را نمی دادی، به کرمت امیدوارم و دست از دعا برنخواهم داشت.
✨🌸 ای پیامبر از بس این زن در خواسته خود اصرار کرد و به ما امید داشت و گمان نیک برد، ما نوشته خود را تغییر دادیم و بر او فرزندی بخشیدم.
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
💠موبایل و گفتگو با نامحرم
✅- مردها میتوانند با شرایط ذیل با نامحرم صحبت کنند:
1. به قصد لذت نباشد 2. با صحبت به گناه آلوده نشوند. «2»
- زنها میتوانند با نامحرم صحبت نمایند مشروط به این که: 1. به قصد لذت نباشد 2. صدای خود را رقیق و نازک نکنند. «3»
- صحبت کردن با نامحرم به غیر ضرورت مکروه است مخصوصاً اگر مخاطب جوان باشد. «4»
- اگر مردی بداند چنانچه با نامحرم صحبت کند، به گناه خواهد افتاد نباید با او صحبت کند. «5»
- در گفتگوی زن و مرد نامحرم فرقی بین گفتگوی مستقیم و از راه دور نیست و در هر دو مورد اگر با قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد اشکال دارد. «6»
______________________
📚 (1). توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 971.
(2). تحریرالوسیله، نکاح، م 29.
(3). عروة الوثقی، نکاح، م 39.
(4). منهاج الصالحین، سیستانی، م 29.
(5). منهاج الصالحین، نکاح، م 29.
(6). استفتائات امام خمینی (ره)، ج 3، س 52؛ استفتائات جدید مکارم، ج 1، س 819؛ اجوبة الاستفتائات، س
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸?
🔔آیا #قرآن روی طاقچه منزلتان خاک
میخورد⁉️
💠امام صادق عليه السلام :
📛خانه اى كه در آن #قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید:
1⃣ بركتش كم میشود
2⃣ فرشتگان آن را ترك مى كنند
(رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود.)
3⃣ شياطين در آن حضور مى يابند.
(نزاع و جدال در آن خانه زیاد است،آرامش ندارند )
👌خواندن #قرآن در خانه این سه گرفتاری را برطرف می کند
📚كافى، ج 2، ص 499، ح 1.
🔺خاطره شهدا _ شهید برونسی
🔸«طرف با یک موتور گازی آمد جلوی در مسجد. سلام کرد. جوابش را با بیاعتنایی دادم. دستانش روغنی بود و سیاه. خواست موتور را همان جلو ببندد به یک ستون، نگذاشتم.
گفتم: اینجا نمیشه ببندی عمو. با نگرانی ساعتم را نگاه کردم. دوباره خیره شدم به سر کوچه. سه، چهار دقیقه گذشت و باز هم خبری نشد. پیش خودم گفتم:
مردم رو دیگه بیشتر از این نمیشه نگه داشت؛ خوبه برم به مسئول پایگاه بگم تا یک فکری بکنیم. یک دفعه دیدم بلندگوی مسجد روشن شد و جمعیت صلوات فرستادند! مجری گفت: نمازگزاران عزیز در خدمت فرمانده بزرگ جنگ حاج عبدالحسین برونسی هستیم که به خاطر خرابی موتورشان کمی با تأخیر رسیدهاند...»
#عند_ربهم_یرزقون