┄✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦┄
🤲دعا برای تعجیل فرج، در رأس همه حاجات و دعاهایش بود. هر وقت قرار بود کسی به زیارت برود، یا در التماس دعا گفتنهای مرسوم، میگفت: «برای امام زمان خیلی دعا کنید!»
🕌 اگر قرار بود دوستی به زیارت برود، نشانهای میداد تا به یاد او بیفتد و بعد تأکید میکرد: «وقتی یاد من افتادی، برای امام زمان دعا کن!» هیچ وقت نشنیدم که برای خودش دعایی بخواهد.
🌷 #شهید_مدافع_حرم_جواد_الله_کرم
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱#نسیم_حدیث
💌 امام صادق عليه السلام:
هرگاه وارد جايى شدى كه مى ترسى، اين آيه را بخوان:
«رَبِّ أدْخِلْني مُدْخَلَ صِدْقٍ و أخْرِجْني مُخْرَجَ صِدْقٍ و اجْعَلْ لي مِن لَدُنْكَ سُلْطانا نَصيرا»
📚ميزان الحكمه جلد ۳ صفحه ۵۳۵
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
┄┅══✼🍃🌹🍃✼══┅┄
◽جوانی در محله ابراهیم #معتاد بود او برای پول موادش خیلی خانواده اش را اذیت می کرد. ابراهیم برای #ترک این جوان خیلی تلاش کرد وقتی دید مشکل اعتیادش حل نمی شود به اون شخص گفت من پول مواد شما را می دهم به شرطی که دست از سر خانواده ات برداری و زن و بچه ات را اذیت نکنی.
🌀ابراهیم به سختی در بازار کار می کرد و با اینکه خودش احتیاج داشت هزینه مواد آن معتاد را می داد او مصداقی بود بر کلام خدای خوبش.
📚خدای خوب ابراهیم
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
•.¸¸.•✫ 🦋🕊🦋 ✫•.¸¸.•
🗯نقل قولی از برادر شهید:
🌷روزی سرمزار امیر نشسته بودم دیدم جوانی با ظاهری حزباللهی مانند کنار من آمد و گفت: «شما با این شهید نسبتی دارید؟!» گفتم: «من برادرش هستم»
🔶 او گفت: «حقیقتش من از اول مسلمان نبودم اما بنا به دلایلی به اجبار و به ظاهر مسلمان شدم اما قلباً مسلمان نشده بودم تا اینکه برحسب اتفاق عکس برادر شما را دیدم، وقتی عکس را دیدم حال عجیبی به من دست داد. انگار این عکس با من حرف میزد، پس از آن قلباً به اسلام روی آوردم و الآن مدتی است که هر پنجشنبه به اینجا می آیم.» بهشت زهرا/ قطعه۲۹
📅 ۱۰ اسفند سالروز شهادت
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅══✼🏮✼══┅┄
🔸تلخ ترین خاطره دختر شهید
#مدافع_حرم_مهدی_قاضی_خانی
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
🌺 #دعای_فرج
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
🌱الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🌱اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
🌱السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🌱الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌱یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ
🌱مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین.
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱#نسیم_نهج_البلاغـه
💌 امام عـلی عليه السلام:
کسانی که امروز شان را به امید فردا میگذرانند ، فردایشان هم به حسرت دیروز خواهد گذشت!
بُرد با کسی است که از دوران فراغت برای ایام گرفتاری بهره جوید و از ایام جوانی برای دوره پیری و ضعف، ذخیره سازی کند.
📖 نامه ۵۳
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
༺※☘※༻ 🌸༺※☘※༻
☘ #شوخی_آقا_ابراهیم_با_دوستش
▫برای مراسم ختم شهید شبهازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می شد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه و لگن می آوردند! با شستن دست های آنان، مراسم با صرف ناهار تمام می شد. در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم کنار ابراهیم نشستم. ابراهیم و جواد دوستان بسیار صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند. شوخی های آن ها هم در نوع خود جالب بود.
💦در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولین کسی هم که به سراغش رفتند جواد بود. ابراهیم در گوش جواد، که چیزی از این مراسم نمی دانست حرفی زد! جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی می گی؟! ابراهیم هم آرام گفت: یواش، هیچی نگو! بعد ابراهیم به طرف من برگشت. خیلی شدید و بدون صدا می خندید. گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند!
🏺رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه را که آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست، سرش را زیر آب گرفت و ... جواد در حالی که آب از سر و رویش می چکید با تعجب به اطراف نگاه می کرد.
گفتم: چیکار کردی جواد! مگه اینجا حمامه! بعد چفیه ام را دادم که سرش را خشک کند!
🗯 راوی: علی صادقی
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
┄┅══✼🏮✼══┅┄
#شهید_احمد_محمد_مشلب🌷
یکی از کارهایی که هر روز به
انجامش مبادرت می ورزیدی،
خواندن #زیارت_عاشورا بود.
می گفتی: «باید هر کدام از شما عنصر
فعالی باشید تا پایان زندگی دنیایی شما
#شهادت باشد.»
پولدار بودی...
«بی ام دبلیو» سوار!
ولی:
آن روز که میبستی بار سفرت را
گفتی به پدر هر که #هنر داشته باشد
باید برود هرچه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده #خطر داشته باشد
باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است
حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد
#کوه است دل مرد، ولی کوه، نه هر کوه
آن کوه که آتش به جگر داشته باشد
کوهی که بنوشد، بمکد، شیره ی خورشید
کوهی که ستاره که #سحر داشته باشد
دردا اگر از خوشه ی این شاخه ی سرشار
بیگانه ثمر چیده و بر، داشته باشد
عشق است بلای من و من عاشق عشقم
این نیست بلایی که سپر داشته باشد
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
┄✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦┄
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت
تکلیفِ بی قراری این دل چه می شود
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راهِ جمکران سر راهی ببینمت
یا که مُحَرَمی شود و بین کوچهای
در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت
آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت
دارم یقین که روز ِ وصالِ تو می رسد
ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت
شاعر: محمد رسولی
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱#نسیم_حدیث
💌 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها :
یاعلی!
من از خـدای خود شـرم دارم
از تو چیـزی را بخـواهم که تو
توان تهیــه آن را نداشته باشی .
📚بحـار، ۵۹ ، ۴۳
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄