┄┅┅┅┅❀☘🌸☘❀┅┅┅┅┄
💎روز نيمه شعبان بود كه ابراهيم وارد مقر شد، از نيمه شب خبری از ابراهيم نبود. حالا هم كه آمده يك اسير عراقی را با خودش آورده . پرسيدم: "آقا ابرام چی شده، اين اسيركجا بوده؟"
🏔 گفت: "نصف شب رفته بودم تو جادههای منتهي به ارتفاعات، ميون مسير مخفی شده بودم و به تردد خودروهای عراقی دقت میكردم، وقتی جاده خلوت شد يك جيپ عراقي رو ديدم كه با يه سرنشين به سمت من میاومد. سريع وسط جاده رفتم و افسر عراقی رو اسير گرفتم و از مسير كوه با خودم آوردم".
⚡ بین راه با خودم فكر ميكردم و گفتم:" اين هم هديه ما برای امام زمان (عج) "ولی بعد، از حرف خودم پشيمان شدم و گفتم:"ما كجا و هديه برای امام زمان (عج)". کجا!
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄۞✨۞✨۞┄
🎤 سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی
درباره امام زمان (عج)
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
͜͡๑͜͡🌹͜͡๑͜͡🌸͜͡๑͜͡๑͜͡🌹͜͡๑͜͡🌸͜͡๑͜͡
🤲 دعای فرج را این بار همــراه آقا ابراهیم
و دیگر شهدا بخوانیم ...
❁═══┅┄
💠@Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
سـلام بر ابراهیــم
•〰••✾❅🍃🌺🍃❅✾•〰•
🌷«شهید مدافع حرم
#حجت_الاسلام_محمد_پور_هنگ»
🗯به روایت: همسر
☀زیاد به سراغ اهل بیت علیهم السلام می رفت و زیاد به ائمه علیهم السلام متوسل می شد. خاطرم است که می گفت: «من در تمام مشکلات زندگی به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل می شوم، دو رکعت نماز به ایشان هدیه می کنم و هر مسئله و مشکلی باشد حضرت(س) عنایت می کنند و حل می شود.»
🦋ارادت خیلی زیادی هم نسبت به امام رضا علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام داشت؛ اما معتقد بود چون امام و ولی زمان(عج) ما زنده هستند پس باید برای ایشان یک کار ویژه ای انجام داد، کاری جدای از سایر ائمه(ع)؛ به همین دلیل سعی می کرد به امام مهدی علیه السلام بیشتر نزدیک شده و هرچه بیشتر با ایشان ارتباط برقرار کند.
🔘خاطرم هست که قبل از اعزام به سوریه، محلی که در آن مشغول به کار بود، نزدیک یک شهرک صنعتی قرار داشت و هر روز باید مدت 20 تا 30 دقیقه را با ماشین می رفت و برمی گشت. در این مسیر هم وسیله نقلیه ی زیادی تردد نمی کرد؛ شهید تعریف می کرد که یک روز موقع برگشت از محل کار، پیرمردی را دیدم که کنار جاده ایستاده، لباس مرتبّی به تن نداشت و کیسه بزرگی در دست داشت که به نظر می رسید کیسه ای از زباله و آشغال باشد؛ - یعنی منظره ای که شاید هر کس با آن مواجه می شد به سرعت از کنار آن عبور می کرد- اما ایشان تعریف می کرد که «آن پیرمرد برای من دست تکان داد که او را سوار کنم و من در یک لحظه تصمیم گرفتم معامله ای کنم؛ پیرمرد را سوار کردم، در طول مسیر با هم صحبت می کردیم و در حین صحبت ها متوجه شدم غذا هم نخورده. او را به رستورانی بردم تا غذا بخورد و بعد برایش لباسی تهیه کردم و او را به حمام بردم. بعد هم از هم جدا شدیم.
🔶ایشان می گفت: بعد از این ماجرا خیلی منقلب شدم به حضرت امام مهدی علیه السلام عرض ارادتی کردم و گفتم: «من هم مثل این پیرمرد ظاهری آلوده دارم! دست های کثیف و سیاه؛ باری از آلودگی ها و دیگر هیچ!!»بعد از این حرف ها، از حضرت خواستم که مرا نیز مانند این پیرمرد بخرند.» یعنی آن معامله ای که در یک لحظه نیت کرده بود انجام دهد، همین بود.
🔮ایشان برای نزدیک شدن به امام زمانش تلاش م کرد و می گفت: «هر یک قدمی که من برای حضرت(عج) برمی دارم درهای بیشتری از جانب امام به سوی من باز می شود.» حتی اعزام به سوریه و درست شدن کارشان را مدیون آن حضرت(عج) می دانست. چون شهید غیرنظامی بود و اینکه یک فرد غیرنظامی را به منطقه جنگی اعزام کنند خیلی راحت نیست. اما کارهای اعزام ایشان به سرعت انجام شد و من به چشم خود می دیدم و شاهد بودم که به سرعت به سوی شهادت حرکت می کرد! بعد از تلاش ایشان برای نزدیکی به امام عصرعلیه السلام مسیر زندگی اش، شتاب بیشتری به سوی معنویت گرفت.
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄
🖊خطی از وصیتنامه
#شهید_محسن_حججی
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
33.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦┄
🎧 محمدحسین پویانفر
مسجد سَهله..
✋ سلام زندگی
سلام عشق من
سلام علیک حجة بن الحسن
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱#نسیم_نهج_البلاغه
💌امیرالمؤمنین علیه السلام
لاتَکُن مِمَّن یَرجُو الآخِرَهَ بِغَیرِ عَمَلٍ،
و یُرجّی التَّوبَهَ بِطُولِ الآمَلِ
از کسانی مباش که بدون عمل امید به
آخرت دارند و با آرزوهای دور و دراز توبه
را به تأخیر می اندازند .
📗 حکمت ۱۵۰
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•〰••✾◆❅🌺❅◆✾•〰•
✨ نمونه ای از امر به معروف
#آقا_ابراهیم!
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
سـلام بر ابراهیــم
༺※☘※༻🌸༺※☘※༻
💖همسر #شهید_علی_طاهری: علی آقا بسیار خوش اخلاق و شوخ طبع بودند، همیشه لبخند بر لب داشتند و اهمیت زیادی به خانواده میدادند و در کارهای منزل به من خیلی کمک میکردند، بچه را خیلی دوست داشتند و در کودکی بسیار با آنها بازی میکردند و زمانی که بچهها بزرگتر شدند با آنها صحبت میکردند و حتی گاهی اوقات در مورد مسائل سیاسی کشور گفت و گو میکردند.
🔸او در این وصیتنامه گفته است که من به علت احساس نیاز خودم به تزکیه و آمرزش گناهانم، بهترین و مقدسترین مکان را میدان مبارزه جهان اسلام با کفر جهانی یافتم و امیدوارم در این راه مقدس که میدان مبارزه اسلام ناب محمدی (ص) با تکفیر و الحاد و اسلام آمریکایی است، خداوند مرا لایق بداند و جان ناقابلم را بپذیرد.
▫ زمانی که تصمیم گرفت به سوریه برود، همیشه میگفت: «من به سوریه میروم و شهید میشوم.». گاهی با بچهها شوخی میکرد و میگفت:« قلم و کاغذ بیاورید تا وصیتنامهام را بنویسم». من خیلی ناراحت میشدم و میگفتم: «رضایت نمیدهم که به سوریه بروی».
📆با اینکه همسرم در تاریخ ۱۰ فروردین ماه شهید شده بود ما اطلاع نداشتیم ولی چون چند روزی با ما تماس نگرفته بودند، خیلی نگران بودیم. روز ۱۶ فروردین ماه ۹۵بود در روستای سرتشنیز به مدرسه رفته بودم. وقتی زنگ اول، وارد کلاس شدم، یکی از دانشآموزان از جای خود برخاست و گفت: « خانم اجازه، بچهها میگویند شوهر خانم طاهری شهیده شده است. آن لحظه دنیا روی سرم خراب شد، تمام اعضای بدنم بی حس شد. هر طور بود خودم را به دفتر رساندم در حالی که گریه میکردم، از مدیر مدرسه پرسیدم: «خانم اسماعیلی چه اتفاقی افتاده؟ بچههای کلاس چه میگویند؟»
📞خانم اسماعیلی گفت: «چیزی نشده است. نگران نباش.» اما من در حالی که گریه میکردم، با خانواده شوهرم تماس گرفتم. آنها گفتند که علی زخمی شده است. بعد از آن به مدرسه آمدند و مرا به خانهمان بردند. کم کم خانه شلوغ شد و عدهای از سپاه به منزل آمدند و تسلیت گفتند. لحظات عجیبی بود. من باور نمیکردم که همسرم شهید شده است. تا فردای آن روز که ما را به فرودگاه بردند وقتی تابوت شهید را دیدم، باور کردم که همسرم پر کشیده و به دیدار حق شتافته است. لحظات بسیار سختی بود.
💔 هر وقت دلتنگ می شوم به گلزار شهدا میروم، سر قبر شهیدم زیارت عاشورا میخوانم، با ایشان حرف میزنم و درد و دل میکنم، اشک میریزم و پس از آن به آرامش خاصی دست مییابم که این آرامش، قطعاً از حضور معنوی شهید در زندگیام میباشد زیرا شهدا زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میگیرند و بدون شک برای خانواده خود دعا میکنند. گرچه دوری از عزیزان و درد فراق بسی سخت و جانگداز است اما بسیار خوشحالم که همسرم در راه دفاع از عقیله بنی هاشم (ع) جان خود را فدا کرد و به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید.
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦┄
🌷شهید ردانیپور میگوید:
انتظار فرج یعنی چه؟
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄